• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
سه شنبه 16 شهریور 1400
کد مطلب : 139832
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/YEAVp
+
-

وقتی ندای قلب هم خاموش می‌شود

وضعیت این روزهای استقلال فراتر از یک کمدی است

وقتی ندای قلب هم خاموش می‌شود

مدت مدیدی است که صداوسیما به سراغ ساخت سریال‌های نود‌ قسمتی نمی‌رود. اگر آنها سوژه ساخت چنین سریالی را ندارند، می‌توانند به‌سادگی آن را با برداشتی آزاد از ماجراهای محمد دانشگر و باشگاه استقلال بسازند. این بازیکن ظاهرا تصمیم گرفته در شکستن رکوردها، ادامه‌دهنده راه کریس رونالدو در فوتبال باشد. دانشگر فصل گذشته به رکورد تاریخی اخراج از یک تیم فوتبال و بازگشت به آن رسید و در طول فصل، 3بار با حکم اخراج و سپس بازگشت در استقلال روبه‌رو شد. او حالا به رکورد دیگری حمله کرده و در یک پنجره نقل‌و‌انتقالات، دو فسخ قرارداد با استقلال را پشت سر گذاشته است. دانشگر اولین‌بار حدود یک هفته قبل قراردادش را با آبی‌ها فسخ کرد اما به 24‌ساعت نکشید که قرارداد دیگری با این تیم بست. او حالا دوباره به سازمان لیگ رفته تا برای دومین‌بار قراردادش را فسخ کند. جالب اینکه رشید مظاهری هم همین تصمیم را گرفته و قبل از خشک‌شدن جوهر «می‌مانم و می‌جنگم»، تیم دیگری را برای خودش انتخاب کرده است. ظاهرا در فصل آینده باید دانشگر را در الغرافه یا الخور و رشید را در هوادار تهران ببینیم. معلوم نیست مدیران باشگاه استقلال چطور با بازیکنان قرارداد می‌بندند که وزیدن یک نسیم در پایتخت هم امکان فسخ را به آنها می‌دهد. نفراتی که هر وقت اراده کنند، به صلاحدید خودشان از باشگاه جدا می‌شوند و مسیر مدنظر خودشان را دنبال می‌کنند.
شرایط استقلال، فراتر از یک کمدی است؛ باشگاهی در تسخیر مهره‌های همیشه طلبکار. آن‌هم بدون اینکه کوچک‌ترین دستاوردی برای تیم داشته باشند. آنها طوری عمل می‌کنند که انگار جام‌های زیادی برای استقلال به ارمغان آورده‌اند اما در عمل، رشید مظاهری یک سال ناموفق را در باشگاه سپری کرده و دانشگر هم به جز بی‌نظمی و اخراج، آورده دیگری در این تیم نداشته است. آش آنقدر شور شده که حتی محمدحسین مرادمند هم تصمیم گرفت با تیم به دوبی سفر نکند. این همان بازیکنی است که فصل گذشته با حرف‌زدن از «ندای قلب» تصمیم داشت دل هواداران استقلال را به دست بیاورد. حالا اما همه دیگر فهمیده‌اند که این ندای قلب، تنها وابسته به صفرهای رقم قرارداد بوده است. اصلا مشخص نیست چرا چنین بازیکنان متوسطی، به خودشان اجازه می‌دهند که این‌چنین حیثیت و اعتبار استقلال را به بازی بگیرند. بدون تردید، حالا هیچ‌کس دوست ندارد جای فرهاد مجیدی باشد؛ مردی که امیدوار بود در اولین تجربه «بستن» استقلال در شروع فصل، کولاک کند اما فریب مدیران باشگاه را خورد و گزینه‌هایی مثل شیمبا و حردانی را به‌راحتی از دست داد. مهدی قائدی هم تیم را ترک کرد تا با توجه به جدایی رشید، دانشگر، قائدی، شجاعیان، دیاباته، نادری و شاید فرشید اسماعیلی، ترکیب اولیه استقلال حتی نسبت به فصل قبل هم ناامیدکننده‌تر شود. اولین قربانی این ماجرا می‌تواند خود فرهاد باشد؛ کسی که با مصاحبه‌های چند هفته قبل برای مدیران باشگاه مشروعیت خرید اما با موج سهمگینی از ناکارآمدی در بین آنها روبه‌رو شد؛ موجی که حالا مثل یک طوفان به ساحل استقلال حمله‌ور شده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید