مارپیچ تورم و دستمزد؛ چرا قیمت کالاها مدام گران میشود؟
فرشاد عزیزی ـ کارشناس اقتصادی
نمیخواهم به مباحث دانشگاهی اقتصاد بپردازم. اما بد نیست اشاره کنم که مکاتب مختلف اقتصادی، یکی از مبناییترین دعواهایشان، شیوه تعیین قیمت تمامشده کالا برای عرضه به بازار و مصرفکننده بوده است. هر اقتصاددانی که آمده، در تابع تولید، یک متغیر جدید وارد کرده و به آن وزن داده. حالا شما بیایید خودتان را بهجای آن اقتصاددان بگذارید. اگر بخواهید قیمت یک کالا را تعیین کنید، بهنظرتان چه عواملی دخیل هستند؟ قطعاً دستمزد کارگر را میگذارید دیگر. هزینه خرید مواداولیه را هم درنظر میگیرید. دیگر چه؟ میزان ابتکار و ایده و فناوری که در تولید آن کالای خاص، بهکار بردهاید. این هم یکی دیگر است. اگر ملکی که در آن، کالا را تولید میکنید اجارهای است حتماً اجاره را در تابع تولید لحاظ میکنید. حتی اگر ملک از آنِ خودتان باشد هم به لحاظ حسابداری باید هزینه اجاره آن ملک را در قیمت تمامشده کالا محاسبه کنید. هزینه فرصت هم نباید فراموش کرد. سود قانونی را هم لحاظ کنید. عوامل دیگری هم دخیل هستند. این هزینهها نهایتاً قیمت تمامشده کالا برای مصرفکننده را میسازند که معیار محاسبه همان تورم معروف است؛ تورم مصرفکننده. حالا یک مرحله قبلتر بیایید. خود تولیدکننده به نوعی مصرفکننده است. همان مواداولیه که او میخرد تا کالایش را تولید کنند، برای او یک کالای نهایی است. اجارهای که او میدهد برای او در کنار مواداولیه و خیلی چیزهای دیگر، یک شاخص میسازد؛ شاخص قیمت تولیدکننده یا همان PPI. حالا اگر زمان را هم در این معیار دخیل کنیم، تورم میتواند محاسبه شود و آن تورم تولیدکننده است؛ یعنی تورمی که قبل از تورم مصرفکننده پدید میآید. واضح است که وقتی تورم تولیدکننده افزایش یابد، تولیدکننده، آن تورم را به مصرفکننده منتقل میکند. مثلاً میبینید که بعضی کسبوکارها مثل رستورانها یا اپراتورهای اینترنت ثابت و همراه، مالیات بر ارزشافزوده باید پرداخت کنند. به چهکسی؟ سازمان امور مالیاتی. اما آیا آنها میپردازند؟ یعنی سودشان کم میشود؟ نه! آنها همه آن مالیات بر ارزشافزوده را به مصرفکننده یعنی مشتریهایشان منتقل میکنند. از آنها میگیرند و به سازمان امور مالیاتی میدهند. حالا بیایید همین فرایند را برای تورم تولیدکننده بررسی کنیم. وقتی قیمت مواداولیه افزایش یابد، تولیدکننده در آن واحد باید آن مواداولیه را بخرد. چون باید کالایش را هر جور است تولید کند. پس اگر آن ماده اولیه گران شود، تولیدکننده، این مقدار افزایش را مستقیماً روی قیمت کالا میکشد و مشتری مجبور است آن را پرداخت کند. پس تورم تولیدکننده هر قدر باشد، عینا به مصرفکننده، یعنی ما مردم عادی منتقل میشود و اول و آخرش باید ما جورش را بکشیم.
حالا بیایید سری به آمارها بزنیم. بدترین سیگنال مهم چند هفته اخیر را در اقتصاد ایران، نرخ تورم تولیدکننده فرستاده است. همانطور که توضیح داده شد، این نرخ، یک شاخص پیشنگر برای اقتصاددانان است. یعنی اگر الان Aدرصد نرخ تولیدکننده بیشتر شود، باید منتظر افزایش تورم عمومی اقتصاد به همان اندازه باشیم. از بانک مرکزی که خیری نمیرسد و آمار مربوط به PPI از سال1397 در وبسایت بانک مرکزی در دسترس عموم قرار ندارد. مرکز آمار اما آخرین دادهها را بارگذاری کرده که مربوط به بهار امسال است. اوضاع واقعاً ترسناک است. تورم تولیدکننده در بهار1400 نسبت به بهار1399 بهاندازه 95درصد رشد کرده. خطرناک است. واقعاً باید نگران بود. هر کسی سری به بازار بزند میبیند قیمت مایحتاج عمومی کشور در بهار امسال در مقایسه با بهار پارسال، حتی بیشتر از دوبرابر، یعنی بیشتر از 100درصد رشد کرده است. اما این چیزی که ما داریم دربارهاش صحبت میکنیم تورم مصرفکننده است؛ یعنی کالایی که بهار امسال خریدهایم، چندماه قبلتر تولید شده. مثلاً تن ماهی را فروردین خریدید اما تاریخ تولید آن، شهریور99 بوده، یعنی شهریور تولید شده. آن موقع مواداولیه Aتومان بوده. اما اگر تولیدکننده تن ماهی بخواهد همان تن را الان تولید کند، قطعاً دیگر با Aتومان نمیتواند مواداولیهاش را تامین کند. لابد شده A بهعلاوه عددی دیگر. جنس تولیدشده در مرداد1400 کی به بازار میرود، مثلاً دی ماه. آن موقع دیگر واویلاست. میبینید! تورم تولیدکننده مدام به مصرفکننده منتقل میشود و این چرخه مدام ادامه دارد. چه چیزی بدترش میکند؟ انتظارات تورمی. چه میگوید؟ میگوید وقتی بازیگران اقتصادی، یعنی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان یک کشور، انتظار داشته باشند تورم در اقتصاد در ماههای آتی افزایش یابد، تمام برنامهریزیهایشان را هم بر مبنای این محاسبات میکنند. مثلاً فردی مبلساز است. امروز Aعدد مبل اضافی تولید کرده و میداند تورم تا آخر سال افزایش مییابد. میگوید چرا من این مبلهای اضافه را الان به بازار بفرستم. میایستم تا شب عید. تا آن موقع، هم تورم بیشتر شده و هم شب عید تقاضا بیشتر میشود و باز میشود مبلم را گرانتر به بازار بدهم. یادتان است که تصاویری از خودروسازان کشور در رسانهها منتشر شد که خودرو دپو کرده بودند؟ آنها دقیقاً با همین سیستم عمل کرده بودند. یک عامل دیگر هم مارپیچ تورم-دستمزد است. وقتی قیمتها بالا میروند، برای جبران سبد خرید مصرفکننده، دستگاههای دولتی، دستمزدها را افزایش میدهند. خوب حقوق که بیشتر و بهحساب کارمند واریز شد، او به بازار میرود. تا دیروز چون حقوق نداشت نمیرفت. اما حالا میرود. بازار که با تقاضای بیشتری مواجه میشود دوباره کالای خود را گران میکند و باز حقوق کارمند کفاف نمیدهد. اعتراض میکند. صنفشان هم اعتراض میکند. دولت افزایش حقوق میدهد. دوباره به بازار میرود و دوباره تقاضا بیشتر میشود و بازهم عرضهکننده کالای خود را گران میکند. این میشود مارپیچ تورم-دستمزد. حالا این در کشور ما بدتر هم است. چرا؟ چون دولت پول ندارد. چون بودجه ندارد. چون کسری بودجه دارد. خوب از کجا این افزایش دستمزدها را انجام میدهد؟ از جیب من و شما. فرقی نمیکند چهکسی رئیسجمهور باشد و چهکسی وزیر اقتصاد و رئیسکل بانک مرکزی. چون مملکت پول ندارد، مجبور هستند پول چاپ کنند. نتیجه؟ افزایش نقدینگی. نتیجه؟ تورم بیشتر. نتیجه؟ افزایش دستمزد. نتیجه؟ چاپ پول. نتیجه؟ افزایش نقدینگی. نتیجه؟ افزایش تورم. نتیجه؟ افزایش دستمزد و این مارپیچ را بگیرید و بروید. آخر و نهایتی ندارد. تا زمانی که سرمایهگذاری خارجی در این کشور رخ ندهد، نتیجه همین است که میبینید.
بدتر از اینها میدانید کجاست؟ همین چند روز پیش بود که گفته شد ممکن است برجام احیا نشود. گاهی نباید هر چیزی را بر زبان آورد. ممکن است حتی واقعاً چنین شود. اما بیانکردن محرز آن چه دردی را دوا میکند؟ تنها خروجی آن، سیگنال منفیگرفتن بازار ارز است. دقیقاً در همین چند روز، افزایش دلار اتفاق افتاده و همین امروز هم حدود 27هزار و 300تومان معامله میشود.