• چهار شنبه 28 شهریور 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 18
یکشنبه 14 شهریور 1400
کد مطلب : 139584
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/73r1y
+
-

جشن تنهایی

از هنرمندان خواستیم به ما بگویند اپیدمی کرونا چه تأثیری بر هنر گذاشته است؟

جشن تنهایی


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

زمان گذشت تا حالا به صبوری بر زخم‌هایمان نظر کنیم. هنوز آنقدر نگذشته از روزهایی که خودمان باورمان نمی‌شد به دست‌های خود زندانی شده‌ایم. هنوز آنقدر نگذشته از آن روزها که به همدیگر امید می‌دادیم؛که ما این روزها را سپری خواهیم کرد و برای هم ترانه می‌خواندیم و ویدئوهای امیدوارکننده می‌فرستادیم. هنوز آنقدر نگذشته! فقط اندازه یک عمر، دلمان برای هم لک زده. برای اینکه با هم سینما برویم. از خرید بلیت کنسرت ذوق کنیم. همدیگر را ناغافل در سالن تئاتر ببینیم و برای دلخوشی‌هایمان گالری‌گردی کنیم. چقدر در روزهایی که کرونا داشت، سنگر به سنگر، شهر را خالی از امید و سلامتی می‌کرد تنها شدیم. اما هنر می‌خواهد تنهایی را جشن بگیری و در آن با رؤیاها آواز بخوانی. هنر می‌خواهد وقتی زمین خود را نفر به نفر از نفس‌ها خالی می‌کند، همچنان بایستی و کار کنی. هنر می‌خواهد هنرمند شوی، وقتی اقتصاد و بازار یقه از یکدیگر می‌درند. هنرمندان در آن روزها چه کردند و در این روزها چه می‌کنند؟ در اینجا به اثر کرونا بر هنر پرداخته و از جمعی از هنرمندان سؤال کرده‌ایم که کرونا از نظر آنها چه تأثیری بر هنر داشته و آیا اثر هنری قابل توجهی در این روزها نظرشان را به‌خود جلب کرده؟ اگر چنین است آن را با ما در میان بگذارند.

لیلی گلستان ـ مترجم و مدیر گالری گلستان

سالن‌های سینما و تئاتر بسته و برنامه‌های کنسرت‌ها و گالری‌ها تعطیل شده‌اند و همچنان این تعطیلی ادامه دارد. تا واکسیناسیون همگانی هیچ برنامه‌ای اجرا نمی‌شود و وضع به همین منوال خواهد ماند. فیلمبرداری‌ها در سینما نصفه و نیمه انجام شده و گالری‌ها یک هفته باز بوده و 3‌هفته تعطیل شده‌اند. سینما و تئاتر هم وضعیت بهتری نداشته است. من از اسفند 1398 تا امروز گالری را باز نکرده‌ام، زیرا با این دایر بودن‌های موقتی و بی‌برنامه موافق نبودم. از این‌رو نمایشگاه‌ها را به شکل آنلاین اجرا کردم و با نهایت تعجب، در بازدیدها بسیار موفقیت‌آمیز بود. خریداران بسیاری از خارج کشور و شهرستان‌ها داشتیم. درباره تابلویی که از کرونا الهام گرفته باشد و جالب باشد هم باید بگویم که نمایشگاه اردیبهشت1399 بود که با انتشار فراخوانی برای شرکت در یک مسابقه برای بچه‌های زیر 10 سال، با موضوع قرنطینه و کرونا، آثار بسیار جالب و دیدنی به دستمان رسید که به‌نظرم فوق‌العاده بودند.



امیر نجفی ـ طراح گرافیک

تأثیر کرونا بر هنر و هنرمند، بی‌شک بستگی به نوع فعالیت هنری دارد. برای عده‌ زیادی از هنرمندان این ویروس ویرانگر بوده و برای عده‌ای دیگر شاید مبارک! و این ویرانگری و مبارکی نیز بستگی به عوامل مختلفی دارد؛ ازجمله روحیات فردی هنرمند. به‌عنوان مثال هنرمند نقاش و مجسمه‌ساز که برای خلق اثر نیاز به خلوت و تمرکز دارد، این خانه‌نشینی اجباری منجر به حضور بیشتر در کارگاه و آتلیه می‌شود که می‌تواند به خلق آثار بیشتر و شاخص‌تری بینجامد، به‌گونه‌ای که شاید پس از این دوران شاهد تحول هنری در آثار فردی باشیم. اما یک بازیگر تئاتر چقدر می‌تواند در خانه بماند و تمرین و مطالعه کند و کارش را ارائه ندهد. به‌گونه‌ای که در سال۱۳۹۹ بسیاری از بازیگران تئاتر به‌سبب تعطیلی فعالیت‌های خود، شرایط سختی را چه در تولید و اجرا و چه از نظر معیشت و اقتصاد طی کردند. در این میان وضع بازیگران سینما و تلویزیون بهتر بود، چرا که پس از وقفه‌های کوتاه، با رعایت پروتکل‌ها، بسیاری از پروژه‌ها آغار به‌کار کردند و حتی شاید بتوان گفت وضعیت شبکه نمایش خانگی رونق نسبی هم گرفته باشد. شرایط جدید با وجود محدودیت‌ها، فرصت‌هایی را به‌دنبال داشته است. یکی از این فرصت‌ها فعال شدن اقتصاد دیجیتال هنر است که در دنیا و حتی کشور ما نیز تا اندازه زیادی جا افتاده. ورک‌شاپ‌های آنلاین و آموزش و نمایشگاه‌های مجازی از دیگر فرصت‌هایی بود که در روزگار کرونا فراهم شد و توانست میزان مخاطبان را تا اندازه زیادی افزایش دهد. به‌طور کلی تبدیل تهدیدهای ناشی از کرونا به فرصت، آدم خود را می‌خواهد. و با توجه به روحیات هنرمندان و مناسبات موجود در کشور ما در جمع‌بندی کلی شاید بتوان گفت، تأثیر منفی کرونا بر هنر در ایران به‌خصوص در بعضی از رشته‌های هنری بیشتر از تأثیر مثبت آن بوده است. به شخصه به هیچ‌وجه فکر نمی‌کردم این دوران این‌قدر طولانی شود. روزهای اول انتشار ویروس و همه‌گیری، تصورم این بود که نهایت طی یکی دو‌ماه همه‌‌چیز به حالت عادی بازمی‌گردد.
با توجه به رفت و آمد هر روزه به محل کار (کرج- تهران) در نخستین واکنش به شیوع این بیماری و انتشار اخبار آن، نوع رفت‌وآمد به محل کارم تغییر کرد. مترو جای خود را به ماشین شخصی داد، به امید اینکه تا یک‌ماه آینده دوباره به حالت عادی بازمی‌گردیم. نخستین نتیجه تغییر در رفت و آمد برای من پایان عکاسی خیابانی، پایان مطالعات شخصی(رمان و...) در مترو، خستگی بیشتر و فشار عصبی در اثر رانندگی و ترافیک بوده است. اما برای معرفی آثار خوب در این‌ زمینه شاید بتوان از آثاری نام برد که در فضاهایی با استفاده از ماسک روی صورت شخصیت‌ها بسیار مورد استقبال قرار گرفتند. از آن دسته آثار هنرمندی هنگ‌کنگی با نام surrealhk بود که فتومونتاژ انجام می‌داد. یا هنرمند دیگری به نام Cheyenne randall که روی عکس صورت چهره‌های معروف، به کمک فتوشاپ تتو می‌کند.



تارا آزرم ـ طراح و نقاش

تأثیر کرونا به چند شکل ظهور و بروز داشت. در وهله نخست بازار فروش آثار هنری در گالری‌ها و شکل ارائه کار هنرمند تغییر کرد. البته این طبق تجربه شخصی و صحبت با چند آرتیستی است که می‌شناسم. از نظر میزان بازدهی کاری روند کند بود. خیلی‌ها کم‌کار شدند یا روابط کمرنگ‌تر شد و فضای گفت‌و‌گو  محدودتر که البته از جهاتی خوب و از جهاتی بد بود. حداقل اتفاق مثبت ماجرا این بود که آن دسته که صرفا برای مارکت و فروش کار می‌کردند یا ولع نمایشگاه برگزار کردن داشتند، کمی بیشتر به درست و دقیق کار کردن فکر کردند. اما در دنیای تجسمی، نمایش اثر، دغدغه بزرگی است و به نوعی با اعتبار برای هنرمند همراه است که با کمرنگ شدن چنین فضایی، دغدغه هنرمند صرفا روی کار و تولید آثار معطوف شد.
با همه‌گیری ویروس کرونا برنامه نمایش آثار من نیز مانند خیلی‌های دیگر به تعویق افتاد و این ابتدا یاس و ناامیدی در من ایجاد کرد، زیرا از نظر مالی بسیار وابسته به ارائه آثار در نمایشگاه بودم. حالا مجموعه آماده‌ای دارم که بیشتر روی آنها کار شده و منتظر پایان این همه‌گیری است. هنرمندی که کار نفروخته اما هزینه‌های تحمیلی چون ماسک، الکل و دستکش را به سبد خانوارش تحمیل کرده. این را اضافه کنید به مواد اولیه‌ای که در کار به آن نیازمندیم و قیمت آن به شکل سرسام‌آوری افزایش داشته است. شرایط البته فقط افزایش قیمت نیست، گاهی مجبوریم مقوایی که روی آن کار می‌کنیم را سهمیه‌ای بخریم چون در بازار موجود نیست. در بخشی نیز هزینه کار با رنگ بسیار بالاست و قدرت تجربه کردن را از هنرمند می‌گیرد، چون دور انداختن یک کار ممکن است هزینه زیادی را به او تحمیل کند. در این دوران فروش آثار هنری کم شده یا به‌صورت فروش‌های شخصی درآمده است. هرچند از نظر کیفی در پرورش هنرمند و کم شدن هنرجوی آماتور اتفاق‌های بهتری رخ داده. برای هنرجو و دانشجویانم البته شرایط خوب نیست، چرا که کلاس طراحی، جریانی تجربی است و حضور مهم است. با کمرنگ شدن این تجربه‌ها، هنرمندهای تجسمی نسل بعد، قطعا کم‌تجربه‌تر خواهند بود. اعضای انجمن نقاشان نیز که کارت دارند، در همه طول این دو سال فقط یک‌بار مبلغ ۳میلیون تومان کمک هزینه دریافت کردند که البته پول ماسک و الکل این دو سال نیست.

حامد حکیمی ـ طراح گرافیک و مدرس


کرونا که آمد، بسیاری از هنرمندان آتلیه‌نشین شدند. همین باعث شد بیشتر به خلق و بهبود کیفیت اثر هنری خود فکر کنند. در واقع کرونا تجربه تازه‌ای بود که اندیشه عمیقی میان هنرمندان ایجاد کرد؛ نقاشان بیشتر به بوم‌های خود پناه بردند، مجسمه‌سازان  فرصت برای خراب کردن و دوباره ساختن‌ها داشتند. از اتودهایی که می‌شد بارهای بار اجرایشان کرد و وقت‌های کش آمده در قرنطینه‌های اجباری را کوتاه کرد تا طرح‌هایی که با هر بار کار، بهتر و بهتر می‌شد. طراحی گرافیک، هنر ارتباط است؛ ویترین همه برندهای وطنی و غیروطنی مرغوب. حالا بیش از هر زمان دیگری چاپ، دارد به کنار رانده می‌شود و توسعه بخش‌های مختلف به‌صورت آنلاین، همه‌‌چیز را در سیطره خود درآورده. طراحی گرافیک همه کسب‌وکارها تا گرافیک‌سریال‌ها و تلنت‌شوهای شبکه‌ خانگی و برندهای ایرانی و... تولید طراحان ایرانی است که هر روز به تعدادشان افزوده می‌شود. از آغاز کرونا در روزهای قرنطینه و روزهای نارنجی و آبی برای مجموعه‌های نوپا و وطنی طراحی هویت بصری و گرافیک دیزاین انجام دادم تا بتوان ویترین زیباتری از آن کالا، محصول و حرفه در محدودیت‌ها و دوری که هر حضوری را ممنوع می‌کرد درست کنم. تا کمکی باشم که آن حرفه، با قدرت بیشتری کارش را آغاز کند. حالا که دو سال از این همه‌گیری می‌گذرد و هر روز خبر تازه‌ای شنیده می‌شود، به این فکر‌ می‌کنم چگونه من هم آنلاین، کمی دورتر و پنهان‌تر می‌توانم حرفه‌ام را دنبال کنم و به کارم ادامه دهم. نمی‌دانم تا کی بتوان در رنج دوری و تداوم سکوت و... ادامه داد.



مریم سعیدپور ـ عکاس

کرونا آنقدر همه زندگی ما را تحت‌تأثیر خود قرار داده که طبیعی به‌نظر می‌رسد بر روان هنرمند و اثر هنری نیز تأثیر گذاشته باشد. این ویروس اثری بر ناخودآگاه هنرمند گذاشته که در همه آثار هنری نمایان است. فارغ از محتوا، شکل ارائه اثر هنری نیز تغییر کرده. گالری‌ها به کنار رانده شده و واسطه‌ها با شیوع ویروس کرونا کمرنگ‌تر شده و سوشال مدیا اهمیت بیشتری پیدا کرده و تبدیل شده به بهترین راه ارتباط هنرمند و مخاطب. مجسمه‌سازان، عکاسان و نقاشان و موزیسین‌ها آثارشان را دیگر برای این شبکه‌ها و قاب موبایل که حالا صحنه بازآفرینی‌ آثارشان است، مهیا می‌کنند. ذات انسان انعطاف‌پذیر است و ما هم همانطور که توانستیم با این شرایط، خودمان را وفق بدهیم، در هنر نیز چنین اتفاقی قابل مشاهده است.
کرونا تجربه غریبی بود که به نسل ما تحمیل شد؛ نسلی که تا پیش از این جنگ و تحریم را تجربه کرده بود، حالا با اپیدمی، به شکل عجیبی سبک زندگی‌اش تغییر کرده و تنها و منزوی شده است. در طول دوره جنگ و تحریم، تجربه هر سختی در باهم بودن آسان‌تر بود؛ در معاشرت‌ها و دیدارها و در ‌آغوش کشیدن‌ها. آیا واقعا در طول تاریخ، بشر تا این حد احساس تنهایی و نومیدی کرده بود؟ این تنهایی عصاره‌ چیزی است که اپیدمی به ما تحمیل کرده؛ تجربه‌ای که شاید برای نسل‌های آینده غریب باشد. انعطافی که در برابر چنین تنهایی نشان می‌دهیم، در قبال زندانی شدن و حبس بودن خود خواسته، اتفاقی عجیب است. سؤال‌های مهم ما از هستی تغییر کرده، نگاه ما به جهان و آدم‌ها عوض شده. نمی‌دانم ابعاد روانی اپیدمی تا چه زمان ادامه خواهد داشت و چگونه و چطور ادامه پیدا خواهد کرد؟ و بشر چطور و تا چه زمان می‌تواند منعطف باشد و به این ترس غلبه کند؟این اضطراب و این اخبار و این ترس و این درد تا کجا همراه ماست؟ هنرمندان معمولا آدم‌های حساس‌تری هستند و می‌توانند درد و رنج را در هنر خود به نمایش بگذارند. می‌توانند رنج‌ها را در آثارشان فریاد بزنند، گریه کنند یا حتی تحمل رنج را کمی التیام ببخشند. آثار هنری بسیاری را در این مدت دنبال کرده‌ام، خصوصا در زمینه عکس. از آن دسته که آرت‌فتوگرافی انجام می‌دهند تا آنها که داکیومنت‌فتوگرافی می‌کنند و عکاسان مستند و هنری همه و همه ردی از اپیدمی را در اثر خود به نمایش می‌گذارند. در همه آثار ردی از اپیدمی بر روح هنرمند پیداست. آنقدر شمارشان زیاد است که نمی‌توان نام برد.
در این دوره مجبور بودیم تنها بمانیم با اضطراب و به سؤال‌های زیادی که داریم یا به لایه‌های درونی خود و زندگی‌های دیگری فکر کنیم. به تجربه‌های نکرده به حسرت‌ها و آرزوها، به اشتباهات، به ملال و روزمرگی، به ترس هایمان به کیفیت زندگی، به درک درست از این وضعیت. همین کار به‌نظرم باعث شد تا تولید آثار هنری بیشتر شود. اما رنج، ترس، درد و تنهایی را طور دیگری درک کرده‌ایم. ما در این مدت آدم‌های عمیق‌تر در مطالعه و درک و شاید به لحاظ روانی پیچیده‌تر شده‌ایم. نقاط تاریک روحمان دریافت تازه‌ای از هستی پیدا کرده. سوشال‌مدیا باعث شده که بتوانیم آثار بیشتری از هنرمندان را تماشا کنیم. نام و اثرشان را جست‌وجو کنیم و هر بار آشنا شدن با هنرمند تازه‌ای دنیا کمی قابل تحمل‌تر شود. شاید تنها بخش جذاب این اپیدمی همین باشد. شاید آن پیچیدگی‌هایی که ما قبلا از کنارش عبور می‌کردیم این بار در آن فرو رفته‌ باشیم، غرق شده باشیم. آنقدر هنرمند داریم که فقط باید برویم و در این دریا شنا کنیم تا کارهای تازه ببینیم، چشم‌هایمان را بازتر کنیم و در پی کشف دنیا و آدم‌هایش آنها که به روح ما نزدیک‌ترند یا ما را به دنیای رؤیاها و سؤال‌های بی‌جواب و رازها می‌برند انتخاب کنیم و دنبال‌شان کنیم. هنر پاسخی به سؤالات ما نمی‌دهد اما از ما آدم‌های بهتری می‌سازد. هیچ وقت نمی‌دانیم بعدش چه اتفاقی می‌افتد و این یعنی زندگی.



مهرداد ناصحی ـ نوازنده

کرونا در حیطه‌ کاری من که موسیقی سنتی است، باعث شد موسیقی در مرحله حذف قرار گیرد و از آن بدتر که موسیقی دم‌دستی از طریق صفحات مجازی به وفور در اختیار مردم قرار گرفت. هرکسی در هر سطحی از نوازندگی، به‌خاطر جلب توجه یا... در این دوران شروع به جذب شاگرد کرد. آنقدر این موضوع زیاد شد که متأسفانه آن عده‌ که آگاهی کافی نداشتند، دنبال‌کننده‌ این صفحات شدند و دیگر تفکیک سره از ناسره کار دشواری است. اما از مزایای اپیدمی ویروس کرونا این بود که همه را با سیستم آموزشی آنلاین آشنا کرد. دنیا متوجه این شد که ممکن است نتوان شرایط را چون سابق ادامه داد و باید فکری در این‌باره کرد. به شخصه برای من این اتفاق خوبی بود و باعث شد که به واسطه‌ همین کلاس‌های آنلاین با جای جای ایران ارتباط داشته باشم. بسیار خوشحالم از اینکه با نوازنده‌ها و شاگردان خوبی در این دوره آشنا شدم. در واقع مزیت این تجربه آن بود که شاید چه بسا به واسطه‌ تجربه آنلاین در دوران کرونا، در آینده نیز این روش آموزش جای کلاس‌های حضوری را بگیرد. ولی بخش منفی ماجرا تعطیلی کنسرت‌ها بود. اینکه پخش آلبوم‌ها تقریبا متوقف شد و در هنرمندان دماغ و رغبت کار کردن از میان رفته یا به حداقل رسیده است. متأسفانه به‌نظر می‌رسد موسیقی جدی در حال از بین رفتن است. حداقل من در این مدت اثر قابل‌قبول و اثرگذاری ندیده و نشنیده‌ام.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید