میثم قاسمی
چند سال پیش و زمانی که تعداد دختران پذیرفته شده در دانشگاه از تعداد پسران بیشتر شد، سیل تحلیلها در رسانهها به راه افتاد. هرکس از زاویه دید خود به این موضوع نگاه کرد، اما در زمانی نه چندان طولانی، این موضوع به فراموشی سپرده شد.
امسال اتفاق دیگری توجه رسانهها را بهخود جلب کرده است. تنها ۴۸درصد از واجدین شرایط، در دانشگاه انتخاب رشته کردهاند و این یعنی اکثریت جوانان کشور یا از ابتدا در کنکور شرکت نکردهاند یا تمایلی به انتخاب رشته ندارند و اثرات این موضوع در آیندهای نه چندان دور در کشور دیده خواهد شد. روزنامه همشهری در شماره۸۲۹۹ (شنبه ۶ شهریور) دلایل این بیانگیزگی برای انتخاب رشته را بررسی کرده است و من دیگر آن نکات را تکرار نمیکنم. موضوعی که قصد دارم به آن بپردازم، بیتوجهی به آمارهاست. از سالها پیش آمارها نشان از افزایش بیکاری در فارغالتحصیلان دانشگاهی داشتند و در سال۹۹ مرکز آمار ایران اعلام کرد، درحالیکه نرخ بیکاری جوانان 9.6درصد است، اما نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی به 38.9درصد رسیده است. در همین حال آمار دیگری نشان میدهد، کاهش تمایل برای انتخاب رشته دانشگاهی از سال۹۰ آغاز شده و اینطور نیست که ناگهان در سالجاری جوانان نسبت به دانشگاه بیتفاوت شده باشند. همین 2 آمار میتوانست حساسیتهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را برانگیزد تا تحقیقات جامعی در این زمینه انجام شود، اما متأسفانه یا مطالعه جدیدی در این زمینه انجام نشده یا نتایج آن در دسترس عموم قرار نگرفته است. وقتی میگوییم کاهش انتخاب رشته از سال۹۰ آغاز شده، یعنی جوانی که امروز تمایلی به حضور در دانشگاه ندارد، آن زمان در دبستان تحصیل میکرده است و سیستم آموزشی (اعم از وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، شورایعالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش مجلس و...) فرصت کافی برای حل مسئله داشته، اما موضوعات دیگری را بهعنوان اولویت کاری انتخاب کرده و اکنون با هیولای واقعیت روبهرو شده است.
میخواهم جسارت کنم و بگویم آمارها از نگاه بعضی مدیران تصمیمگیر کشور، 2حالت دارند؛ یا موید نظرات آنها هستند که در تمامی سخنرانیها و مقالهها برجسته میشوند یا نشاندهنده ضعف و مشکل هستند که نادیده گرفته میشوند. این مدیران دوست ندارند مشکل را ببینند و برای حل آن راهکاری بیابند. آنها راه سادهتر را انتخاب میکنند؛ بدیها و کاستیها را به گوشههای تاریک میفرستند تا مبادا خدشهای به رزومه کاریشان وارد شود و این چنین میشود که ناگهان با بحرانی روبهرو میشویم که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
همانند مسئله انتخاب رشته، دهها و صدها موضوع بحرانی دیگر در کشور وجود دارد که از سالها پیش صدای پای آنها نشنیده گرفته شده است و حالا به بحران تبدیل شدهاند و طبیعی است که مقابله با بحران، از حوصله ستادها و قرارگاهها و کارگروههای خلقالساعه بیرون است و اگر هم کاری انجام شود، نمایشی بیاثر خواهد بود.
شنبه 13 شهریور 1400
کد مطلب :
139539
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/68qRV
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved