مهدیا گلمحمدی
حتی بیشفعالها و پر انرژیها هم وقتی برق قطع شده و ناگهان همه جا تاریک میشود از جایشان جمب نمیخورند. خیلی با دل و جرأت باشند کورمالکورمال با دستهایی باز، پی چیزی میگردند تا به واسطه آن مکان خود را حدس زده و به جایی نخورند. اما اینکه در تاریکی محض، بتوانی همپای یک دونده دوی 100متر المپیک بدوی دل شیر میخواهد. در پارالمپیک اما این اتفاق افتاد. دوندههایی که دنیا برایشان کاملا تاریک است و فقط به واسطه بندی که در دست یک دونده دوی 100متر است، چون باد میدوند. تمرینهای آنها طاقتفرساست. کاش آمار زمینخوردنهایشان در حین تمرین را میدانستیم تا حساب کنیم، چندبار دست روی زمین گذاشته و بلند شدهاند. بعد این آمارها را با ترس از زمین خوردن خودمان مقایسه میکردیم که نتیجه آن درسها و عبرتهای فراوانی به همراه داشت. از مقایسه با خود که بگذریم، یکی دیگر از رازهای موفقیت آنها اعتماد است. مربی دیوید بروان، سریعترین نابینای جهان میگوید: آنها به همپایشان شک نمیکنند، بند را میگیرند اعتماد میکنند و میدوند. نتیجه این اعتماد در خور توجه است. برای نمونه درحالیکه بسیاری برای سلفیگرفتن با یوسین بولت قهرمان 6دوره مسابقات جهانی ساعتها در صف میایستند ترزینها گویلهرمینا قهرمان پارالمپیک برزیل در کنار او تمام مسیر مسابقه را دوید. حالا او میتواند در کتاب خاطراتش از یوزپلنگانی که با او دویدهاند بنویسد.
باقی ورزشکارهای پارالمپیک هم در جای خود حرفی برای گفتن دارند. همین چند روز پیش بود که جریدکلیفورد، قهرمان پارالمپیک جهان بدون اینکه متوجه شود، یکی از رکوردهای رشته ماراتن را جابهجا کرد. این ورزشکار 22ساله درحالیکه بسیاری از ما با بدنی کاملا سالم سالهاست ندویدهایم، 36کیلومتر را از هر توانیاب دیگری سریعتر میدود. بهطور خلاصه شاید بتوان گفت؛ پیام پارالمپیک این است که کاستیها برای نرسیدن به هدف، دلیل مناسبی نیستند؛ باید جای دیگری دنبال دلیل بگردیم.
دویدن در تاریکی
در همینه زمینه :