خوزستان؛ تشنه نگاه ویژه
سیدمرتضی افقه-عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز
خوزستان را میتوان نمونهای کوچک از کل کشور دانست که بهرغم برخورداری از قابلیتهای ملی و جهانی، شاخصهای اقتصادی و اجتماعی آن همتراز استانهای محروم کشور است. این استان با معضلاتی همچون فقر، بیکاری، تبعیض و نابرابری، ریزگردها، کمبود آب و در نهایت مهاجرت وسیع نخبگان مواجه است؛ مشکلاتی که گاه شکل بحران بهخود میگیرند. این میزان از مشکلات بحرانزا در حالی است که خوزستان از قابلیتهایی مانند داشتن بیشترین ذخایر نفتی کشور، بیشترین آبهای سطحی، 7سد عظیم برقابی (با تولید 30درصد از انرژی مورد نیاز کشور)، صنایع ذوب فلزات، مجتمعهای عظیم پتروشیمی، 9کشت و صنعت نیشکر و صنایع جانبی، موقعیت جغرافیایی کاملا بینظیر با 3نوع مرز خاکی، آبی رودخانهای، آبی دریایی و همجواری با ثروتمندترین کشورهای منطقه بهرهمند است.
با وجود این، محرومیت خوزستان دلایل متعددی دارد که شاید عمدهترین آنها داشتن قابلیتهایی به اندازه کل کشور و البته مدیرانی با توانایی اندک باشد. اگر بخواهم ریشه مشکلات کهنه و بحرانزای استان را در یک جمله بیان کنیم، خواهم گفت: «نگاه مرکز-پیرامونی و استثمارگرایانه احتمالا غیرعمدی دولتها نسبت به این استان دلیل اصلی و بسترساز مشکلات شده و از سوی دیگر تمرکز و توجه دولتهای مرکزی عمدتا بر بهرهبرداری بهینه از منابع عظیم و ملی استان و بیاعتنایی نسبت به انتظارات و نیازهای ساکنان منطقه است.»
دولت برای بهرهبرداری بهینه از منابع و امکانات خدادادی استان، بهترین مدیران و کارکنان کشور را با بهترین امکانات و خدمات رفاهی، انتصاب و انتخاب و گزینش میکند و در مقابل اداره سایر بخشهای حاکمیتی استان را (در بسیاری موارد) به ضعیفترین مدیران بومی و غیربومی سپرده که حاصل آن وجود دوگانگی و فاصله بین 2بخش ملی و بومی استان است. واحدهای ملی بسان جزایری جداگانه و برخوردار از بهترین خدمات رفاهی، در کنار انبوهی از مردم فقیر و محروم در شهرها و روستاهای استان قرار گرفتهاند که حاصل این وضعیت، احساس تبعیض و نادیدهگرفتهشدن ساکنان است.
از دیگر دلایل ناکامیهای استان که البته مربوط به کل کشور و منطقه است، ارائه نسخههای غلط و مبتنی بر بینش مهندسی است که راهحل مشکلات اقتصادی را عمدتا در نبود یا کمبود بودجه دیدهاند. در رد این نظریه همین بس که خوزستان در اغلب سالهای گذشته از بالاترین بودجههای استانی برخوردار بود، اما این حجم از بودجهها در اختیار مدیرانی ضعیف و بسیار ضعیف قرار گرفت که عمده تخصصشان هدردادن سرمایهها و بودجههای کشور بوده است.
علاوه بر دلایل ملی، موانع بومی و استانی متعددی برای عقبماندگی استان وجود داشته، اما شاید مهمترین آن، وجود فضایی غیرتوسعهای در بین ساکنان و بهویژه نخبگان (روشنفکران، دانشگاهیان، نمایندگان مجلس، روحانیون...) بومی مثل تنگ نظری و محدودنگری، اختلافات و رقابتهای قومی بهخصوص در تعیین مدیران استان را بتوان برجسته کرد.
برای حل بحرانهای استان به نگاهی ویژه نیاز است؛ بهدلیل وجود فعالیتهای ملی و بزرگ که ارتباط کمی با فعالیتها و مدیریت استان دارند، لازم است سازگاری کامل بین مدیریت این واحدها و مدیریت ارشد استان وجود داشته باشد. این درصورتی قابل انجام خواهد بود که استاندار و معاونان او از قویترین و با تجربهترین افراد کشور و دارای تجربه مثبت و بینش توسعهای انتخاب شوند و حداقل برای مدت 4سال به آنان اختیارات ویژه نیز داده شود. با وجود چنین مدیرانی آنگاه قادر خواهند بود که بین منافع ملی و منطقهای واحدهای بزرگ و ملی، توازن و تعادل ایجاد کنند.
با توجهبه اینکه گفته شده است برای خوزستان یک استاندار ویژه تعیین خواهد شد، باید بدانیم که چنین اقدامی فقط به این شرط میتواند موثر باشد که این استاندار همانند یک وزیر موفق تجربه داشته و مهمتر از همه توسعهخواه باشد.