گفتوگو با محمد فیلی، بازیگری که از روزی روزگاری به مختارنامه رسید
خارجیها هم برای نقش شمر نفرینم کردند
الناز عباسیان
خودش هم باورش نمیشد روزی از نقش برادران دوقلوی «نسیم بیگ» و «بسیم بیگ» در سریال «روزی روزگاری» به «مختارنامه» و «شمر ذیالجوشن» برسد. محمد فیلی گرچه برای بازی در این نقش منفور در تاریخ، دشنام و نفرین بسیار شنیده اما خودش از این نقش راضی است و میگوید: «ساختههای داوود میرباقری، الف ویژه است و نه فقط من که بسیاری از بازیگران تمایل دارند در چنین کارهایی به ایفای نقش بپردازند چراکه زحمتی که میکشیم، دیده و نقش ماندگار میشود. همچنین بازی در مختارنامه به زندگیام برکت داد.» او در سریالهای دیگری چون «تفنگ سرپر»، «پشت کوههای بلند»، «چاردیواری»، «دولت مخفی»، «جلالالدین» و «عملیات ۱۲۵» جلوی دوربین رفته اما نقش شمر در سریال مختارنامه اعتبار دوچندانی را برای او رقم زد و به نوعی ماندگارش کرد. سراغ این بازیگر 71ساله رفتیم و از ناگفتههای نقشهایی که بازی کرده پرسیدیم. در ادامه بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید.
این روزها با کرونا این ویروس منحوس چه میکنید؛ واکسن زدهاید؟
با کرونا کنار آمدهایم. بله واکسن زدم اما حقیقت این است که ایمنی واکسن هم تضمینشده نیست و باید خیلی مراقبت کنیم. هنرمندان هم مثل بسیاری از اقشار جامعه از کرونا لطمه دیدند و بسیاری از آنها بیکار و خانهنشین شدند. یکی از سختیهای کار بازیگران این است که مجبورند بدون ماسک مقابل دوربین بازی کرده و در جمعهای پرازدحام عوامل تولید حاضر شوند که خود، ریسک ابتلا به کرونا را زیاد میکند.
هماکنون مشغول چه کاری هستید؟
واقعیت اینکه من در این روزهای کرونایی مشغول بیکاریام و در خانه هستم.(باخنده) با این شرایط سنی و جسمی که من دارم بهنظرم ماندن در خانه بهترین کار است. البته بهطور پراکنده در سریال «گیلدخت» سکانسهایی را بازی کردم که هنوز یک سکانس آن مانده است و منتظرم آن را بازی کنم.
امسال برای نخسین بار درماه محرم سریال مختارنامه در همان مدیوم تلویزیونی خودش از شبکههای سیما پخش نشد. شما با این اقدام موافق بودید؟
البته شبکه قرآن به شکلی محدود پخش کرد اما من معتقدم تکرار بیش از حد یکسریال نهتنها باعث محبوبترشدن سریال نمیشود، بلکه ارزش آن را هم کاملا از بین میبرد. واقعا بابت این موضوع متأسفم؛ چرا که بعد از چندین سال، چنین کاری ساخته شد و دیگر چیزی بعد از آن ساخته نشد. حدود ۱۲ سال است که این سریال هر سال پخش میشود، ما بیشتر دوست داریم کار جدید بازی کنیم و فقط محدود به یکسریال نباشیم. از زوایای مختلف میشود به واقعه عاشورا پرداخت و کارهای فاخری ساخت. قرار بود بعد از آن سریال «سلمان فارسی» ساخته شود که هنوز به اتمام نرسیده است. متأسفانه در دهههای اخیر روند فیلمسازی ما رو به افول بوده است. بهترین فیلمسازیهای ما برای دهه60 بود و در سالهای اخیر سریالهای الف ویژه مثل مختارنامه بسیار کم ساخته شد.
راستی از سریال «سلمان فارسی» چه خبر؟ شنیدهایم که شما هم قرار است مجدد با آقای میرباقری همکاری کرده و در این سریال بازی کنید؟
عوامل تولید سریال فاخر سلمان فارسی هم مشغول تصویربرداری هستند. دورادور از آنها خبر دارم. درباره بازی خودم در این سریال هم باید عرض کنم هنوز مرا برای بازی صدا نکردهاند، البته اسم من در فهرست بازیگران این سریال است. کرونا کمی روند تولید و تصویربرداری را کند کرده است. سریالهای تاریخی پروژههای پرهزینه، سخت و زمانبری هستند؛ تدارک یک روز فیلمبرداری و هماهنگی بازیگران، هنروران، طراحی دکور و گریم و... کلی زحمت دارد.
واکنشهای مردم نشان میدهد که شما چقدر باورپذیر نقش شمر را بازی کردید. از بازتابهای این نقش در میان مردم برایمان بگویید.
ابتدا برای پذیرش این نقش مردد بودم و نگران بازخورد این موضوع بودم، چون خیلی از موارد را در تعزیه دیده و شنیده بودم که چه اتفاقاتی برای مخالفخوانها رخ داده بود و پیش خودم میگفتم که تعزیه را عدهای میبینند اما سریال را همه میبینند و چه اتفاقی ممکن است برای من بیفتد؟ قبول نقش شمر یک ریسک بزرگی بود که من انجام دادم. خدا و امامحسین(ع) کمکم کردند که این نقش را بتوانم به خوبی از آب در بیاورم تا مردم آن را باور کنند. خاطرم هست آن اوایل پخش سریال، عدهای از روی تعصب و خشم، عکسالعمل نشان میدادند. حتی یکبار وقتی داشتم در خیابان راه میرفتم یک چیز خیلی محکمی به سرم اصابت کرد، یک خانم با کیفش محکم به سرم کوبید و به من گفت: «کار بدی کردی که نقش شمر را بازی کردی، من کارهای تو را دیده بودم و آنها را هم دوست داشتم و دلم میخواست با همان روند کار را انجام دهی». این خشم و عصبانیت او تا جایی ادامه پیدا کرد که من به او گفتم خانم ببخشید، اشتباه کردم، دیگر این کار را نمیکنم. برای بازی در این نقش من حتی از خارج از ایران هم مورد لعن قرار گرفتهام (با خنده).
جدی؟ ماجرا از چه قرار بود؟
سریال مختارنامه در کشورهای زیادی پخش شد و به همین واسطه در کویت، عراق، بنگلادش و دیگر کشورها مرا میشناختند. چندین سال پیش من مهمان شبکه الکوثر برای بینندگان عربزبان بودم و درباره نقشم صحبتهایی کردم. بعد از صحبتهای من، یک بیننده از کشور کویت با برنامه تماس گرفت و از من حلالیت طلبید و گفت من چندبار سریال مختار و نقش شما را دیدم و همیشه از صمیم قلب شما را لعن و نفرین میکردم اما حالا وقتی صحبتهای شما را شنیدم متوجه شدم که در مورد شما اشتباه میکردم.
اجازه بدهید به گذشته و به نخستین نقشهایی که شما بازی کرده بودید برگردیم. مردم شما را با نقش برادران دوقلوی نسیم بیگ و بسیمبیگ خوب میشناسند و خاطره دارند. از فیلم روزی روزگاری و همکاریتان با استاد خسرو شکیبایی برایمان بگویید.
قبل از این هم بازی کرده بودم اما روزی روزگاری نخستین بازی جدی و مهم من بود. خیلی بحث بود که چرا دو نقش مهم در یکسریال الف ویژه به من سپرده شده است؛ منی که تجربه هنری چندانی نداشتم. من با گریم بسیم -که برادر کمذهن و کودن بود- باید بازی را شروع میکردم. قرار شد نخستین سکانس فیلم درست با نقش من شروع شود. وقتی آماده بازی شدم مرحوم شکیبایی داخل چادر آمدند و گوشهای دو زانو نشسته و آرام مرا نگاه میکردند. طبیعتا برای من تازهکار، قرارگرفتن مقابل یک ستاره سینمای ایران استرس زیادی به همراه داشت. سعی کردم خودم را جمع و جور کنم تا خیلی تحتتأثیر این فضا قرار نگیرم. خدا را شکر سکانس خوبی از آب درآمد. وقتی بازی من تمام شد، آقای شکیبایی جلو آمد و مرا بغل کرد و گفت من الان فهمیدم که چرا اصرار میکردند که شما این نقش را بازی کنید و انتخاب درستی کردند؛ یعنی نخستین تأیید کار من را آقای خسرو شکیبایی زدند و همین جمله در مسیر زندگی هنری من بسیار مؤثر واقع شد و باعث شد من اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه کار پیدا کنم.
پس میتوان گفت که استاد شکیبایی در مسیر هنری شما نقش خطیری داشته است؟
بله صد البته؛ وقتی یک هنرمند درجه یک سینمای ایران، کار یک آماتوری مثل من را تأیید میکند، در حقیقت به من انرژی میدهد که با توان بیشتر، فعالیت هنریام را دنبال کنم. این خاطره درسی برای همه ماست که بدانیم یک جمله از سوی یک فرد بهویژه فرد باتجربه و کاربلد چگونه میتواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد. از همان جا رفاقت ما شکل گرفت و دوستان صمیمیای با هم شدیم. روحش شاد. خاطرم هست همیشه به من میگفت بیا قبل از اینکه برای گریم آماده شویم یک یا دو ساعت قبل با هم تنهایی دیالوگهایمان را تمرین کنیم. جا دارد در اینجا از زندهیاد آقای مسعودولدبیگی، چهرهپرداز این سریال یادی کنیم که واقعا هنر ایشان در باورپذیرکردن نقش برای مردم، بسیار مؤثر بود. ناگفته نماند سریال روزی روزگاری شاید تنها کاری بود که من دیدم تهیهکننده همان میزان قراردادی را با من بست که با نقش مشابه من داشت. با خود نگفته بود که چون این فیلی نخستین کارش هست به او یکسوم میزان دستمزد بازیگران دیگر را پرداخت کنم. این عدمتبعیض در پرداخت حقوقها خیلی کمک میکند که بازیگر با انرژی و اعتماد به نفس بیشتر کار کند. متأسفانه این روزها دیگر به اینگونه نیست و تفاوت دستمزدها میان بازیگران به حدی زیاد است که انگیزهها را از بین میبرد. بارها دیده شده که بازیگری شاید یکدهم سکانسهایی که من بازی کردم را بازی نکرده اما قرارداد چندصد میلیونی دارد. این تبعیضها در دستمزدها بسیاری از هنرمندان بهویژه همکاران پیشکسوت مرا آزار میدهد. چرا هیچ مسئول و سازمانی به این وضعیت پرداختها نظارت نمیکند؟ چرا اینگونه پرداختها حساب و کتاب نمیشود؟ این یک بیماری است که به تن هنر سینما و تلویزیون ما افتاده است.
شما ژانرهای مختلفی را بازی کردید. خودتان بیشتر ژانر کمدی را میپسندید یا جدی و تاریخی؟
برای من فرقی نمیکند و هر نقشی را بازی میکنم. درباره نقش طنز باید عرض کنم طنز جایگاه خاص خودش را دارد و اگر قرار است ما کار طنزی انجام بدهیم که به واسطه مسخرهکردن و لودگی دیگران را بخندانیم این کار از اساس اشتباه است. من معتقدم هر قوم و ملیتی برای خودش طنازی خاصی دارد و باید با هوشیاری و دقت بیشتر درباره اقوام فیلم بهویژه طنز ساخت. به هر طریقی نباید بیننده را خنداند. این مسخرهکردنها نهتنها طنز نیست بلکه لودگی است و آزاردهنده است.
بهعنوان صحبت پایانی اگر نکتهای هست بفرمایید.
بزرگترین آرزوی من این است که این ویروس منحوس ریشهکن شده و این مشکلات اقتصادی مردم برطرف شود. ماههاست که جامعه ما ملتهب شده و جسم و روح همه ما را آزار میدهد. همه ما به جای انتظارکشیدن خبر خوب، هر لحظه منتظر شنیدن یک خبر بد هستیم. امیدوارم دوباره شادی مردم را بدون ماسک و این محدودیتها ببینیم و آرامش به دلهای مردم بازگردد.