دربارهی کتاب «اندوه بالابان»
قصهاى که در کشتی اتفاق می افتد
فاطمه نعمتی
«مهدی رجبی»، داستاننویس است و دانشآموختهی سینما و ادبیات نمایشی. اوایل خردادماه بود که چشمم به جلد کتاب «اندوهِ بالابان» افتاد و آن را در نرمافزار کتابخوانِ طاقچه دانلود کردم و شروع به خواندن. کتابی که بهعنوان اثر برگزیدهی اولین دورهی جایزهی ادبی سپیدار معرفی شده است.
اندوه بالابان، قصهی «مَندو خرسه» است. پسری جنوبی که در لنج ناخداسمیر کار میکند. لنجی به نام «شَبوت». مَندو 12ساله است و کنجکاو. دربارهی «سلطان» کنجکاو است، دربارهی «صحبت» و ناخداسمیر هم. حتی دربارهی صندوقی که مرد مسافر در لنج گذاشته و میخواهد به جایی ببرد. قصهی بالابان از همینجا شروع میشود. مَندو متوجه میشود در صندوق چیزی است که نباید باشد. خودش دست بهکار میشود، تلاشش بینتیجه میماند. از بقیه کمک میخواهد، باز هم بینتیجه. اما او ول کنِ ماجرا نیست!
اندوه بالابان، قصهی قاچاق است؛ چیزی که آدمبزرگها هرروز اخبارش را درتلویزیون و خبرگزاریها و شبکههای مجازی میبینند و از کنارش رد میشوند. اما نوجوانان باید طور دیگری با آن برخوردکنند، خبرهایش را بشنوند و با ذهن خودشان تحلیل کنند. با ذهنی که منافع آدمبزرگها در آن راهی ندارد. باذهنی که خیرخواهانهتر از هرکسی است. جستوجوگری کودکان و نوجوانان، همیشه جذابتر از آدمبزرگهاست و از این نظر، داستان مندو برایمان جذاب خواهد بود.
جنوبیبودن شخصیتها و فضای داستان هم آرامآرام راه خودش را در ذهن خواننده باز میکند. تصویرگریهای این کتاب، کاملاً متناسب با فضا و فرهنگ داستان است و خللی در کار روایت ایجاد نمیکند. درمجموع، خواندن این کتاب 32 صفحهای را به همهی نوجوانان دوستدار محیطزیست و حتی دوستندارانش پیشنهاد میکنم که البته در فهرست دوستندارها، بیشتر اسامی بزرگترهاست،
تا نوجوانان.
اندوه بالابان
نویسنده: مهدی رجبی
تصویرگر: بهزاد شفق
ناشر: کتابهای نردبان، واحد کودک و نوجوان انتشارات فنی ایران (88505055)