• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 1 شهریور 1400
کد مطلب : 138422
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/L9ORX
+
-

شمشیر روی نقشه‌ جغرافیا دوید

گپ‌و‌گفت با محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده ‌زاده هرات درباره آینده مبهم مردم افغانستان

شمشیر روی نقشه‌ جغرافیا دوید


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده، ‌زاده هرات است. نبض تپنده افغانستان در ایران که در هوای ادبیات نفس می‌کشد. او عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و برگزیده نخستین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش فارسی‌زبانان است. تا امروز نیز مجموعه‌های بسیاری از شعرهای خودش و دیگران منتشر کرده و در استحکام رابطه‌های همسایگی و همدلی نقش بسیار داشته است. با او درباره تحولات افغانستان صحبت می‌کنیم؛ اینکه چه خوابی برای افغانستان دیده شده و آیا این خواب است یا کابوسی در پی کابوسی دیگر که قرار نیست این کشور را رها کند. کاظمی با اینکه سیاسی نمی‌اندیشد و همواره در حلقه کلمات و ادبیات زندگی کرده، این‌بار با ما درباره تحولات افغانستان و آینده مبهم آن صحبت می‌کند، چنان‌که بارها در شعرهایش به‌گونه‌ای دیگر صحبت کرده است. چون قصیده‌اش:«... شمشیر روی نقشه جغرافیا دوید/این‌سان برای ما و تو میهن درست شد/ ... /تیر و کمان به‌دست من و توست، هموطن/لفظ دری بیاور و بگذار در کمان/...‌»



هر روز خبر تازه‌ای از سرزمین دوست می‌رسد؛ خبرهای دل‌آشوب؛ از اینکه آمریکایی‌ها بارشان را بسته‌ بودند که بروند، طالبان آمد. یاران افغانستان از خانه رانده شدند، رو به خانه‌های دوست آوردند و خیلی‌هایشان پشت درها ماندند. افغانستان دارد پوست می‌شکافد. میان بیم و امیدها به‌نظرتان چه روی خواهد داد؟
از ابتدا دو سناریو وجود داشت. یکی تداوم جنگ که فرسایشی شدن آن، که طبیعتا برای افغانستان که همه این سال‌ها چنین وضعیتی را تحمل کرده، بیش از توان و تحمل مردم بود و کشور را به وضعیت بحرانی خواهد می‌برد. سناریوی دیگر که قابل پیش‌بینی بود، تسلط طالبان در کشور که برای عموم مردم افغانستان مقبول نبود، به‌خصوص برای آن دسته که رفتارهای تحجرآمیز، خشن، تبعیض‌آمیز و دور از حقوق انسان‌ها را از این گروه دیده‌اند، تسلط طالبان ناگوار است. اما سناریوی بدتری که قابل تصور است و باید دعا کرد که آن اتفاق رخ ندهد، این است که در افغانستان نیز جریان افراط‌گرایی از جنس آنچه در عراق و سوریه رخ داد شکل بگیرد و طالبان در واقع هموارکننده مسیر داعش باشد. وضعیت بسیار پیچیده‌ای است و اگر این اتفاق سوم رخ دهد از هر سه ناگوارتر است. به هر حال به‌نظر نمی‌رسد که روزنه‌ امیدی مانده باشد، جز یک خیزش عمومی مردمی و حرکتی که خارج از حکومت و طالبان باشد و بتواند مملکت را به سمت صلح و وفاق پیش ببرد. این امر نیز طبیعتا به عزم و همت مردم و روشنگران و اهالی علم و رسانه بستگی دارد که تا چه حد بتوانند در این مسیر هدایتگر باشند.
کم نبوده لحظه‌های تلخی که دل ما ایرانی‌ها را نیز لرزانده. از آن جمله «جان پدر کجاستی؟» که پدری خطاب به فرزندش که به دانشگاه رفته بود و بازنگشته بود، فرستاده بود و موج تازه‌ای در میان کاربران ایرانی در همدلی با همسایه، در فضای مجازی ایجاد کرد. چقدر هنرمند در ایجاد چنین همدلی مؤثر است؟ آیا تصویر درستی بین ما و همسایه دیرینه‌مان وجود دارد؟ اگر این تصویر کامل نیست، آیا مقصر هنرمندان، فعالان و کنشگران نبوده‌اند؟
این تصویر در چند دهه پیش، بسیار ناقص، مخدوش و معیوب بود. به مرور زمان، رسانه‌های ایران، اهالی ادبیات، هنر و فرهنگ بسیار برای بهبود این تصویر تلاش کردند. البته فرهنگیان افغانستان نیز در بهتر‌شدن این تصویر تلاش کردند تا تصویر کامل‌تری از کشور خود ارائه کنند. هرچند هنوز به وضعیت مطلوبی نرسیده‌ایم و شناخت نسبت به کشور افغانستان کامل نیست، اما از سال‌های گذشته وضعیت بهتر شده است و امیدوارم این مسیر تداوم پیدا کند.
به‌نظر شما در این سال‌ها پیوند ادبیات و هنر میان این دو همسایه چگونه بوده است؟ آیا انتظاری از هنرمندان و نویسندگان و شاعران ایرانی در ایجاد همدلی بیشتر دارید؟
به‌نظر این همراهی حالا پررنگ‌تر شده. در 2واقعه اخیر که در کابل رخ داد؛ عملیات تروریستی در دانشگاه کابل و مکتب سیدالشهدا در دشت برچی، به اندازه دو مجموعه شعر از شاعران ایرانی در سوگ این شهدا و واقعه سروده شد که پدیده‌ای کم‌نظیر و بی‌سابقه بود.
با آمدن طالبان، چه از افغانستان رخت خواهد بست؟ مردم افغانستان باید در انتظار چه اتفاق‌هایی باشند؟
حقیقت این است که طالبان در دوره پیش هم که در کشور مستقر شدند، مدعی برقراری امنیت در افغانستان بودند. برای مردم افغانستان که در این سال‌ها از ناامنی رنج‌کشیده‌اند، دستیابی به امنیت خوشایند است. اما مسئله این است که بخش بزرگی از ناامنی افغانستان حاصل همین جنگ‌های طالبان با حکومت بوده است. اینگونه نیست که این افراد بهترین گزینه برای حفظ امنیت در افغانستان باشند. اگر طالبان در این سال‌ها رفتارهای خشن، تروریستی و توأم با جنگ‌افروزی را انجام نداده بودند، کشور بعد از خروج طالبان و روی کار آمدن حکومت جدید در امن و امنیت می‌بود. امروز هم طالبان مدعی برقراری امنیت است اما در مقابل بسیاری از حقوق مردم و آزادی‌هایی که در این سال‌ها مردم افغانستان در حوزه رسانه، حقوق مدنی، مسائل اجتماعی و آموزشی به‌دست آورده‌اند، دوباره محدود خواهد شد. رویه طالبان نشان‌دهنده آن است که آنها افرادی متحجر و ضد‌پیشرفت و آزادی‌های اجتماعی هستند. در درازمدت استبداد در دل خود ناامنی به همراه خواهد آورد، زیرا علیه استبداد مقاومت خواهد شد، مانند دوره پیش که در قسمت‌هایی از افغانستان مقاومت در برابر آنها تا زمان خروج آنها وجود داشت. پس به‌نظر این تصور که پی از استقرار طالبان امنیت پایدار در کشور ایجاد شود، خوش‌بینانه به‌نظر می‌رسد. تازه این درصورتی است که طالبان راه داعش را باز نکنند و نقشه‌هایی که از سوی خارجی‌ها برای آسیای میانه کشیده شده که جنگ‌ها را در این سو گسترش دهد، رخ ندهد. اگر چنین شود کشور بسیار به عراق و سوریه شبیه خواهد شد. درهرحال چشم‌انداز روشنی با حضور طالبان در کشور وجود ندارد. بنابراین کمتر کسی را می‌توان سراغ داشت که شناخت دقیقی درباره طالبان و نقش آنها در آینده افغانستان داشته و از روی کار آمدن آنها خوشحال باشد.
شما که آدم سیاسی نیستید، دوست دارید چه رخ دهد؟ افغانستان دلخواه‌تان را برایمان تصویر کنید.
افغانستان دلخواه، در چنین وضعیتی، افغانستانی است که در آن صلح و امنیت حاکم شود و وفاق قومی، مذهبی و زبانی میان مردم شکل بگیرد. زیرا این کشور همواره از این سه اختلاف در رنج بوده است. دخالت‌های بیگانه نیز در این میان بی‌تأثیر نبوده. اگر این سه اختلاف از میان مردم رخت بربندد، مملکت به‌سوی آرامش پیش خواهد رفت.

این خبر را به اشتراک بگذارید