سمیرا مصطفینژاد ـ روزنامهنگار
زمانی که بریتانیا برای مقابله با همهگیری در وضعیت تعطیلی کامل قرار گرفت، روت اوگدن، استادیار روانشناسی دانشگاه جانمورس در لیورپول در مرخصی زایمان بهسر میبرد. او به همراه دختر نوزادش و 2کودک خردسال دیگرش خانهنشین شده بودند. برای او که محدود به وضعیت جدید و چهاردیوار خانهاش شده بود، هرروز مانند یک عمر طولانی بود. از آنجا که موضوع پژوهشهای این روانشناس درباره چگونگی درک انسان از زمان بود این پرسش برایش ایجاد شد که آیا همه همین احساس را دارند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، او پژوهشی آکادمیک را ترتیب داد. 604نفر در این پژوهش مشارکت کردند و اگرچه تمامی این افراد حسی مشابه اوگدن نداشتند اما اکثریت آنها اعلام کردند طی دوران تعطیلی کامل شهر یا لاکدان، درکشان نسبت به زمان مختل شده بود. افراد فراموش میکردند چه روزی از هفته را سپری میکنند، فراموش میکردند برای چه مدتی مشغول به انجام کاری بودهاند یا این حس را داشتند که یک روز خاص دائم برایشان تکرار میشود.
زمانی که همهگیری کووید-19 زندگی انسانها در سرتاسر جهان را زیر و رو کرد، آنها را، تقریبا بهصورت کامل از روزمرگی و رویدادهایی که معمولا پای زندگی را در زمان بند میکند و به انسان در پایبندی به برنامه و حافظهاش کمک میکند، مانند شغل، مدرسه، قرارهای ملاقات، معاشرتهای اجتماعی، رویدادهای ورزشی، مراسمها، مسافرت و همه آنچه انسان برای آنها برنامهریزی و آیندهنگری میکند، جدا کرد. اوگدن میگوید بدون این چفت و بستها، زندگی گنگتر از همیشه شد.
برای افرادی که میتوانستند در طول همهگیری و لاکدان از خانه کار کنند، این اثر مختلکننده به فروپاشی مرز میان خانه و کار تبدیل شده است، روزهای کاری بیش از همیشه طولانی بهنظر میآیند، آغاز و پایان روز کاری وقتی که هرگز قرار نیست دفتر کاری مجازی را ترک کنید، نامشخص خواهد بود. اگرچه تکنولوژی روند فرسایش مرزهای میان کار و خانه را از چندین دهه پیش آغاز کرده است اما به اعتقاد نانسی راتبارد، استاد مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا، همهگیری این فرایند را تسریع کرد. پژوهشها نشان میدهند کرونا بیش از زمانبندی هر بخش دیگری از زندگی، باعث برهم خوردن زمانبندی بخش کاری روزهای افراد شاغل شده است و افرادی که دورکاری میکنند، ساعات بیشتری به نسبت زمانی که در محل کار خود حضور دارند کار میکنند. شاید به این دلیل که محدودیت تردد در شهرهای مختلف جهان باعث شد افراد زمانی که به انجام کارهای غیراز کار اختصاص داده بودند را هم بهکار اختصاص دهند زیرا عملا انجام بسیاری از کارها بهدلیل نیاز به خروج از خانه و معاشرت با افراد دیگر، ممکن نبود. گروهی از پژوهشگران دانشگاه هاروارد با استفاده از دادههای جلسات آنلاین و ایمیل 3.1میلیون کارمند در سرتاسر جهان دریافتند روزهای کاری بهصورت میانگین برای کارمندان 48.5دقیقه طولانیتر شده است و افراد دورکار زمانبندی متفاوتی نسبت به گذشته را برای انجام حرفه خود بهکار میبندند.
با این همه اوگدن معتقد است برهم خوردن زمانبندی روز و تجربه جدید از درک گذر زمان در دوران همهگیری رویکردی شخصی است. نتایج پژوهش او که دوبار تکرار شده است، نشان میدهد بیش از 40درصد از شرکتکنندگان این حس را دارند که در روزهای قرنطینه و خانهنشینی زمان بسیار کندتر از حد معمول سپری میشود 40درصد دیگر حسشان از گذر زمان این بود که سریعتر از حد معمول سپری میشود. 20درصد باقیمانده که احتمالا جزو گروههای اضطراری مانند کادر درمان بودند هم هیچ تغییری در زمانبندی روز احساس نکردند. این تفاوت درک افراد از روند گذر زمان بهگفته اوگدن چندین عامل دارد. برای افرادی که زندگی شلوغی داشتند، از تعاملات اجتماعی خود راضی بودند و استرس نداشتند، زمان سریع میگذرد اما در مقابل برای آنهایی که تنها و کسل بودند، افسردگی و اضطراب شدید را تجربه میکردند زمان به کندی میگذرد.
نکته مهم این است که زمانبندی جدید به وقت کرونا چه رویکردی شخصی داشته باشد و چه رویکردی حرفهای، در آینده باعث خواهد شد تغییراتی در برنامهریزیهای شخصی و مدیریت مشاغل ایجاد شود. سایمون گروندین، استاد روانشناسی دانشگاه لاوال پیشبینی میکند ساعات کاری در آینده شناورتر از گذشته خواهند بود و کمترین تأثیری که این تغییر زمانبندی بر زندگی خواهد داشت این است که افراد بیشتر از گذشته قدر زمانی که در اختیار دارند را میدانند و با دقت بیشتری برای گذراندن آن برنامهریزی میکنند. گروندین معتقد است در نهایت افراد پی میبرند که یک سال بسیار پراهمیت است اما شاید در طولانیمدت باز حساسیت افراد نسبت به گذر زمان از بین برود.
در اجبار زمان حال
جین گویر، انسانشناس معتقد است یکی از اصلیترین ویژگیهای تجربه انسان از زمان در دوران بحران پدیدهای است به نام «زمان حال اجباری»؛ احساسی مبنی بر اینکه فرد در زمان حال به دام افتاده است و همزمان نمیتواند برای آینده خود برنامهریزی کند. پدیدهای که در سال اول همهگیری کرونا بسیار رواج یافته بود. کسی نمیدانست کی قرار است دوباره عزیزانش را ببیند، به دانشگاه یا محل کارش بازگردد یا چه زمانی به تعطیلات برود. در چنین موقعیتی متصور شدن آیندهای که متفاوت از زمان حال باشد، بسیار دشوار است.
فلیک رینگر، انسانشناس دانشگاه دورهام باور دارد تنها راه نجات از زمان حال اجباری همین رویکردی بوده که بسیاری از مردم جهان آن را در پیش گرفتهاند. اینکه انسان به آینده زندگی خود و آیندهای بدون کرونا بیندیشد و برای آن برنامهریزی کند و اینکار باید فراتر از رویکردهای شخصی برود و دولتها هم باید رویکردی مشابه را در پیش بگیرند. این انسانشناس معتقد است تأثیر بحران کرونا بر زمانبندی زندگی انسانها و تغییری که بر درک آنها از زمان ایجاد کرده، به نوعی باعث شده تا درباره نسبت خود با زمان خلاقانهتر رفتار کنند. بهگفته این محقق، عصر کرونا دارای دورههای متفاوتی بوده و هست؛ دوره لاکدان، دوره قرنطینه یا دوره دورکاری. انسان آموخته است تا این زمانهای حال جدید را بهکار بگیرد. این درسها بسیار شخصی هستند و ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشند، با اینهمه در نمای کلی همه انسانها در سرتاسر جهان تصور دارند که تجربهای یکسان را پشت سر میگذارند. رینگر معتقد است مردم بهتدریج استراتژیهای موقتی برای زمانبندی جدید زندگی خود بهکار بستهاند. برنامهریزی سابق و معمولا شلوغ را رها کردهاند و اکنون برای ورزش روزانه، ملاقاتهای هفتگی با اعضای خانواده در فضای مجازی، پخت نان آخر هفتهها و مطالعه کتاب مورد علاقه برنامهریزی میکنند. تمامی این زمانبندیهای جدید نشان از وفق یافتن انسان با شرایط زمانی کرونایی است.
رینگر میگوید تجربه بشر از دوران کرونا تمرینی برای انعطافپذیری و تفکر بیشتر درباره زمان بوده و هست. بشر این بحران را پشت سر خواهد گذاشت اما بحرانهای دیگری پیشرو هستند. شاید آن زمان با دانستن این موضوع که بشر میتواند و باید زمانبندی و برنامههای آینده را دستخوش تغییر سازد، حتی وقتی در زمان حال اجباری به دام افتاده است، احساس آرامش بیشتری بر جهان حاکم شود.
یکشنبه 24 مرداد 1400
کد مطلب :
138205
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n50l5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved