شعر آیینی، شعر محرمی، شعر عاشورایی و... عبارتهایی است که بهخصوص این روزها زیاد درباره آنها میشنویم. موضوع شعر آیینی بهویژه در سالهای اخیر به یکی از بحثبرانگیزترین و پرمناقشهترین موضوعاتماه محرم تبدیل شده است. اینکه اساسا قلمرو شعر آیینی کجاست؟ چه موضوعاتی به این نوع شعر لطمه وارد میکند؟ شاعران شعر آیینی با سرودن اشعار این حوزه، بهدنبال چه دستاوردی هستند؟ و... سؤالاتی است که همهساله در روزهای ماه محرم نقل محافل ادبی و مذهبی میشود. در این گزارش کوتاه از زبان شاعران آیینی نامآشنای کشورمان بهدنبال پاسخ این سؤالات هستیم.
ماندگاری پیام عاشورا با شعر آیینی
بیشک یکی از شناختهشدهترین شاعران آیینی ما محمدعلی مجاهدی با تخلص «پروانه» است. او که با لقب پدر شعر آیینی شناخته میشود، با بیان این مطلب که شعر عاشورا با شعر عاشورایی فرق دارد، میگوید: «ما یک شعر عاشورا داریم که بهطور خاص و مطلق به تمامی مسائل مربوط به رخداد کربلا میپردازد. همان اتفاقات کلی عاشورا که همه ما بارها و بارها شنیدهایم؛ تشنگی، مظلومیت امامحسین(ع) و یارانش، اسارت اهلبیت(ع) و... . یک شعر عاشورایی هم داریم که بیانگر فرهنگ عاشوراست و از جنبه ارزشی و انسانسازی به این اتفاق بزرگ مینگرد. درواقع عاشورا یک اتفاق چند بعدی است که فقط یک بعد آن ماتم و عزا و بحثهای عاطفی و احساسیاش است. باقی ابعاد آن که اتفاقا خیلی هم ارزشمندترند، مربوط به جهانبینی توحیدی امام حسین(ع)، حریت و آزادگی، مروت و جوانمردی، ظلمستیزی، فرهنگ ایثار و فداکاری، عقلانیت و بیداری امت اسلام میشود. اما متأسفانه در شعرهای ما کمتر ردی از آنها دیده میشود. درحالیکه ما در شعرهای عاشورایی میتوانیم به دلایل شکلگیری قیام کربلا، خطبههایی که امامحسین(ع) از مدینه به مکه ایراد کردند، حجی که بهخاطر هدایتگری و ظلمستیزی نیمهکاره رها شد، ایثار و فداکاری اهلبیت(ع) در راه خدا و... بپردازیم. چرا که باور ما این است فرهنگ عاشورا با بیان هنری و شعرگونه شاعران میتواند ذهن مخاطب را درگیر کرده و او را به فکرکردن وادار کند؛ کاری که باعث ماندگارشدن پیام عاشورا خواهد شد.»
شعر آیینی یک سر و گردن بالاتر از اشعار دیگر
صابر خراسانی را اگر به اسم هم نه، حتما به چهره و صدایش میشناسیم؛ کسی که با شعرخوانیهایش، یاد مرحوم محمدرضا آقاسی، شاعر آیینی و انقلابی را برای همه ما زنده کرد، جوانی است که در روزهای جای خالی شعرخوانی در فعالیتهای فرهنگی کشور، این فضا را برای فعالیت انتخاب کرد و موفق هم شد. او درباره ویژگیهای شعر آیینی میگوید: «بهنظر من شعر اهلبیت(ع) باید یک سر و گردن از شعر و ترانههای دیگر بالاتر باشد؛ چون جایگاه ویژهای دارد و قرار است درباره یک انسان بزرگ و معصوم بگوید. نکته دیگر اینکه شعر در مرحله اول باید بتواند با خود سرایندهاش ارتباط برقرار کرده و در دل او تحول ایجاد کند؛ یعنی اگر مدح است، شاعر را سرشار از وجد و اگر مرثیه است، او را اندوهگین کند. از دیگر ویژگیهای شعر برای اهلبیت(ع) جدا از اینکه باید محکم بوده و دارای صنایع ادبی، زیباییشناسی کلمات و سرشار از عاطفه باشد، این است که باید سهل و روان باشد تا مخاطب برای ارتباط برقرارکردن با آن، نیازی به مراجعه به فرهنگ لغت نداشته باشد. نکته دیگر اینکه شعر اهلبیت(ع) چارچوب خاصی دارد که نباید از آن خارج شد. در شعر اهلبیت(ع) حق نداریم به سراغ برخی از موضوعات برویم. چون مرزبندیهای مقدسی وجود دارد. این حوزه از آنجا که در وصف بهترین بندگان خداست، از حساسیت بالایی برخوردار است و به همین دلیل باید طبق تاریخ و سندیت پیش برود.»
بُعد اندیشهورزی را دریابیم
سعید بیابانکی در حوزههای مختلف ازجمله شعر آیینی صاحب نام و صاحبنظر است. این شاعر نامآشنا و توانمند که کتاب «نامههای کوفی» را نوشته، معتقد است اشعاری که در مداحیها مورد استفاده قرار میگیرد، باید از دل یک شاعر برآمده باشد و در آن تمام اصول شعری رعایت شده باشد؛ «خیلیها صرفا بهخاطر اعتقاداتشان و ارادتی که به اهلبیت(ع) دارند، بدون اینکه اطلاعات ادبی چندانی داشته باشند، در حوزه شعر آیینی کار میکنند. به همین دلیل امروز شاهد این موضوع هستیم که متأسفانه شعر مذهبی ما سطح پایینتری نسبت به ادبیات جدی ما دارد. درحالیکه شعر آیینی، بهویژه شعر عاشورایی یک کار کاملا تخصصی است و باید سرودن آن به شاعران واگذار شود. در این صورت بدون شک اثرگذاری اشعار عاشورایی هم بیشتر خواهد شد. شاعران این حوزه با خواندن قرآن کریم، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و کتابهای مذهبی و تاریخی میتوانند دایره واژگان خودشان را افزایش دهند؛ چرا که فقر واژگانی، فقر شعر و فقر اندیشه را بهدنبال خواهد آورد. اگر شاعران این حوزه بتوانند کار خودشان را درست انجام دهند، بهعنوان یک شاعر آیینی و مذهبی، کاری فراتر از شاعران دیگر انجام دادهاند. واقعیت این است که متأسفانه بُعد اندیشهورزی در شعر آیینی ما در حال از بینرفتن است و تنها بعد عاطفی آن به جا مانده است. هیچ شکی نیست که در شعر آیینی باید بعد عاطفی تازه نگه داشته شود، اما شعر آیینی باید بتواند ذهن مخاطبانش را درگیر کرده و آنها را به تفکر و اندیشهورزی وا دارد.»
تجلیل، جایگزین تحلیل شده است
شکی نیست که یکی از بهترین گزینههای صاحبنظر در حوزه شعر آیینی، محمدکاظم کاظمی، شاعر و نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی است. او درباره کمبودهای شعر آیینی معاصر میگوید: «بهنظر میرسد آنچه در این زمان در شعر آیینی ما مغفول مانده، موضوعات کلیدی دین ازجمله آموزههای دینی، اعتقادات دینی و اخلاق دینی است؛ یعنی شعرها برخلاف شعر دوره قبل، میدان بیان اعتقادات و اخلاق دینی نیستند و این مسائل مقداری کمرنگ شده، برعکس ستایش و مدح در آنها بیشتر دیده میشود. درواقع جنبه تحلیلی در دین کمتر شده و به جای آن جنبه تجلیل قوت گرفته است. ضمن اینکه در همین ستایشها و تجلیلها هم موضوعی که مغفول مانده، جنبه آموزندگی ستایشهاست؛ یعنی در ستایشی که از بزرگان دین میشود، در بسیاری از مواقع فقط شاهد تجلیل صرف هستیم و آموزندگی این ستایشها کمتر است. همچنین موضوع دیگری که شعر آیینی ما را بهشدت تهدید میکند، غلو است. نتیجه غلو در شعر آیینی باعث میشود که شعر از آموزههای عملی تهی شود. اینکه بگوییم شخصیتهای دینی آنقدر بزرگ هستند که در حد خدا بهحساب میآیند، در عمل راه پیروی از آنها را تا حدودی مسدود کردهایم. درنهایت بهنظر من آنچه میتواند شعر آیینی ما را از باطن نیرو دهد و آن را به حرکت دربیاورد، تفکر مذهبی و مطالعات شاعران در حوزه تاریخ و آموزههای مذهبی است. اگر یک شاعر به متون دینی آگاهی داشته باشد، شخصیتها را براساس قدر و منزلتشان به خوبی درمییابد و آن وقت شعری که میگوید، نه صرفا یک شعر تجلیلی، بلکه یک شعر تحلیلی و اثرگذار خواهد بود».
پنج شنبه 21 مرداد 1400
کد مطلب :
137983
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/68lzL
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved