امیر سعدالدین- دانشیارگروه آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
اخیرا کلیپی مستند در رسانههای جمعی پخش شد که در آن به ارتباط بین خشککردن بخشی از هورالعظیم با فعالیتهای نفتی شرکت خارجی پرداخته میشود. جمعبندی مستند مذکور این بود که به ملاحظات محیطزیستی توجه نشده و شورایی بالادستی رأسا مجوز صادر کرده است. سؤال این است که سازمانهای متولی چه موضع و کارکردی در این خصوص داشتهاند؟ شایسته است همه ما پاسخگو باشیم. مگر نه این است که استانهای جنوبی خود در معرض ریزگردهایی با منشأ داخلی و برونمرزی هستند، پس توسعه یک کانون منشأ ریزگرد چگونه توجیه دارد؟ این آسیب در زمره بسیاری از پیامدهای ازبینبردن تالابهاست که بسیاری از آنها قابل برگشت نیستند. البته بهطور قطع در تخریب بومسازگانهای خوزستان عوامل انسانساخت دیگری از جمله توسعه بیرویه فعالیتهای زراعی با نیاز آبی زیاد و انحراف آب بینحوضهای ناشی از بیتوجهی به اصول آمایش سرزمین هم نقش داشتهاند. بر این عوامل میتوان کاهش جریانهای ورودی از رودخانههای برونمرزی را هم اضافه کرد که با انفعال دیپلماسی آب در کشور همراه است.
معضل تقابل بین توسعه پایدار و توسعه بخشی و غیرموزون را در دانشگاهها تدریس میکنیم، غافل از اینکه مصداقهای این موضوع را در کشور شاهدیم. تعدادی روشن و گویا مانند بحران دریاچه ارومیه و تعدادی طبقهبندیشده! ما در دانشگاهها مشغول فرمولها و نظریهها شدهایم! اما فاصله دانش و سیاست موجب شده تا جامعه در عمل از این دانستهها بیبهره باشد. غرض از این مطلب، اشاره به وزارتخانه یا سازمان خاصی در دولتهای مختلف نیست، بلکه به ضرورت داشتن تفکر جامعنگر و سیستمی در امر توسعه و اعمال حکمرانی مبتنی بر دانش تأکید دارد. توسعه و جذب سرمایه خارجی ضروری است و میتواند سودمند باشد. ولی باید ضوابط و ملاحظات ملی ازجمله محیطزیستی و الزامات توسعه پایدار کاملا لحاظ شوند. در هر شورایی که مجوزهای مذکور را صادر کرده است، آیا لااقل یک فرد متخصص محیطزیست یا منابع طبیعی بهعنوان عضو اثرگذار حضور داشته است؟ آیا پیوستهای محیطزیستی و اجتماعی-فرهنگی برای پروژه هورالعظیم وجود داشته و بهدرستی لحاظ شدهاند؟ زمانی در چین با ورود بیرویه صنایع خارجی، توسعه صنعتی با ردپای اکولوژیکی گسترده اتفاق افتاد و حاصل آن تخریب سرمایههای طبیعی آن کشور بود. حال ما کشوری شدهایم که اگر امور تخصصی را به اهل آن نسپاریم قربانی برنامههای توسعهای آنها خواهیم شد. شایسته است که به رابطه حاکمیت با طبیعت با نگاه ژرفتر توجه کنیم. توجه به اصالت محیطزیست و حفاظت آن بهعنوان یک ضرورت حیاتی و نه یک بستر و ابزار ازجمله وظایف حکمرانی محسوب میشود. امید است این درس آموخته تلخ برای پروژههای توسعهای مدنظر سیاستگذاران و برنامهریزان کشور قرار گیرد.
چهار شنبه 20 مرداد 1400
کد مطلب :
137926
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/PNk6y
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved