
چهره به چهره/ اپراتور در هوای صحبت یار!

صابر محمدی
میگفتند خوشتیپترین انقلابی ایران است.صادق طباطبایی را میگوییم؛ خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر مرحوم سیداحمد خمینی که سِمت سخنگویی دولت مهدی بازرگان را پس از عباس امیرانتظام برعهده گرفته بود و تنها با گذشت چهارماه و چهار روز، در چهاردهم آبان1358، کرسی سخنگویی را به حسن حبیبی تحویل داده بود. از آن سو، محمدرضا شجریان نیز پس از حضوری دوساله در کانون چاووش، بهعنوان انقلابیترین نهاد موسیقایی آن روزهای ایران، چند روز بعد در آذر همان سال، از این کانون بهدلیل دخالتهای سیاسی یک حزب و گرایش برخی اعضای کانون به آن، کناره گرفته بود. آنها به فاصله یک ماه، هر دو بهنوعی از سیاست دور شده بودند و لابد همین دوری، آنها را به همدیگر نزدیک کرده بود. درباره دوستیشان شاید شنیده یا خواندهاید. اما این دوستی از کجا آغاز شد؟ دقیقا نمیدانیم. با روایتی که طباطبایی، وقت درگذشت پرویز مشکاتیان (1388) از آشنایی با او تعریف کرده و گفته که نخستین بار، 28سال پیش (یعنی 1360) او را همراه با شجریان دیده، دستکم تاریخ این آشنایی به 40سال پیش بازمیگردد. اما با روایتی هم که شجریان از جلسههای پنجشنبهها در خانه آقایی به نام میرابوالفتحی بهدست داده و اشاره کرده که طباطبایی پای ثابت آن جلسات بوده، ماجرا حداقل تا یکسال عقب میرود و به سال1359 میرسد. چراکه شجریان میگوید یکی از آوازهای آلبوم «نوا؛ مرکبخوانی» را با محمد موسوی در حضور صادق طباطبایی در منزل همان آقای میرابوالفتحی ضبط کردهاند و میدانیم که این اتفاق در 1359 افتاده است. شجریان، در همینباره، در گفتوگویی با مجله «فرهنگ و آهنگ» به سال1392، میگوید: «نوا؛ مرکبخوانی، آوازی بود که من با محمد موسوی در خانه آقای میرابوالفتحی اجرا کرده بودم. روانشاد آقای صادق طباطبایی هم آنجا بودند. جلسهای داشتیم روزهای پنجشنبه در منزل آقای میرابوالفتحی. چهار پنج نفر میرفتیم و مینشستیم به ساز و آواز. اینها دوستان نزدیک من بودند. طباطبایی خیلی موسیقی دوست داشت. اصلا عاشق من بود. جوری بود نسبت به من، حال و هوای خاصی داشت. میگفت شجریان وقتی که مرکبخوانی میکند و از این گوشه به آن گوشه میرود، عین این اپراتورهای تلفن که گوشی به گوش دارند و میگویند گوشی دستتان، این سیمها را از این درمیآورند فرو میکندآن تو از این درمیآورند فرو میکنند این تو و اینجوری گوشهها را عوض میکنند. این را میگفت و میخندید». بسیاری از اجراهای خصوصی بهجامانده از محمدرضا شجریان، مربوط به همین سالهای پایانی دهه50 و سالهای آغازین دهه60 است؛ همین جلسات خانگی. جالب اینکه صادق طباطبایی بعدها ادعا کرده، از این جلسات، 300ساعت اجرا ضبط کرده است. او مهر سال1390، در روزنامه شرق نوشت: «در خلال سالهای اول دهه۶۰ و در مناسبتهای اختصاصی و خصوصی که تدارک دیده میشد و در تمامی آنها حضور داشتم بیش از ۲۰۰اثر آوازی و موسیقایی فاخر از محمدرضا شجریان ضبط کردیم که با همنوازی بزرگانی همچون پرویز یاحقی، فرهنگ شریف، محمد موسوی، احمد عبادی، جلیل شهناز، حسن کسایی، منوچهر جهانبگلو، جهانگیر ملک، منصور صارمی و یکی دو نفر دیگر اجرا شده است». یک سال بعد از آن، یکی از کاربران فیسبوک، در صفحه شخصی طباطبایی درباره این ادعا پرسیده بود؛ اینکه این اجراها چند ساعت است و او پاسخ داده بود: «حدود 300ساعت - شاید هم بیشتر- برنامه ضبط شده از استاد شجریان با بزرگان موسیقی ایران دارم که جز استاد موسوی و استاد فرهنگ شریف، بقیه متأسفانه دیگر در قید حیات نیستند [البته فرهنگ شریف نیز حالا در میان ما نیست]. در مورد انتشار این آثار، تعهد من به استاد شجریان، حفظ این آثار است و شنیدن آنها را برای دوستان نزدیک خودم و حتی در منزل نیز، جز در یکی دو مورد استثنایی مجاز نبودهام. اجازه انتشار آنها را انحصاراً خود استاد [شجریان] و هنرمندانی که با ایشان در اجرای برنامه شریک بودهاند، دارند». با اینکه با درگذشت صادق طباطبایی در سال1393، این نگرانی مطرح شد که حالا سرنوشت آن 300ساعت چه میشود، بعدها آرامآرام آن اجراهای خصوصی منتشر شد و تاکنون حدود 180اجرا که البته همهشان منتشر نشدهاند، در سایتی به نام «خصوصی» فهرست شده است. طباطبایی پیانو مینواخت و میگویند یک اجرای خصوصی هم با محمدرضا شجریان دارد که در آن، با پیانو استاد آواز را همراهی کرده است.
* شرح عکس:
صادق طباطبایی، محمدرضا شجریان و محمدرضا شفیعی کدکنی، در مراسم نخستین سالمرگ پرویز مشکاتیان؛ 27شهریور 1389، تالار وحدت
این روایت امروز به چه درد ما میخورد؟
از این روایت، صدای محمدرضا شجریان در یکی از فرازهای مهم آوازش به گوش میرسد؛ از نوا، مرکبخوانی... درحالیکه صادق طباطبایی هم نشسته است آن گوشه اتاق و گوش میدهد به صدا در گوشه نهفت، که به این بیت سعدی میرسد: «دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم».