چهارشنبه رؤیایی
با طلای محمدرضا گرایی و نقره علی داوودی، ایران در جدول مدالهای المپیک تا پله بیست و هفتم بالا آمد، حسن یزدانی هم سزاوارانه به فینال رسید
هیوا یوسفی- توکیو
بعد از نزدیک به 2هفته، کمکم به همهچیز توکیو داریم عادت میکنیم؛ به نظم دیوانهکنندهای که از لحظه اول ورودمان و از پنجره هواپیما میشد در همه جا دید، در خیابانها و خانهها و مزارعی که انگار با خطکش، سانتیمتر به سانتیمتر کنار هم قرار گرفتهاند. کمکم عادت کردهایم که خیابانها و کوچههای توکیو سطل آشغال ندارند، رفتگر هم ندارند و هر کسی موظف است آشغالش را خودش جمع کند، هر چقدر هم بیشتر باشد، باید پول بیشتری بدهد. به تاکسیها و اتوبوسهایی که دوستدار طبیعتند و با برق کار میکنند. به همهچیز داریم عادت میکنیم، جز طلسم لعنتی طلای دوم المپیک که ۱۰روز طول کشیده و وقتش شده یکی بشکندش. یک کشتیگیر. کاش فرنگیکار باشد و محمد بنا را روسفید کند.
چهارشنبه، شاید مهمترین روز المپیک برای ایران باشد. بعدازظهر، 3 اتفاق خوب، 3پیروزی در 3کشتی، میتواند ورق را برگرداند. رضا اطری و حسن یزدانی که صبح سزاوارانه کشتی گرفتهاند و به نیمهنهایی رسیدهاند، باید یک کشتی دیگر را ببرند و فینال را در آغوش بگیرند. محمدرضا گرایی هم در فینال، پشت پرویز نصیباف را به خاک بمالد و طلای دوم را بگیرد.
همه این اتفاقات باید در سالن A ورزشگاه موکوهاری مسه بیفتد. بدون تماشاگر، نه این سالن زیبا و نه هیچکدام از سالنها و ورزشگاههای توکیو شور ندارند. تا قبل از نیمهنهایی شاید کسی شانس زیادی برای فینالیستشدن اطری قائل نبود. ولی وقتی در کشتی دوم، حریف مغولستانی را برد، داستان عوض شد.
اولین نفر او روی تشک میآید و به زائور اوگیف میبازد، درحالیکه ۲ امتیاز پیش افتاده بود و شاید اگر ثانیههای آخر وقت اول، کشتی را اداره میکرد، برنده از تشک بیرون میآمد.
نوبت حسن یزدانی میشود. دل توی دل کسی نیست. همه به فینال و مبارزهاش با تیلور آمریکایی فکر میکنند. خود حسن و غلامرضا محمدی اما حواسشان به نایفانوف روسیهای است. بدون مکث از میکسدزون رد میشوند. از خبرنگاران عذرخواهی میکنند: «اجازه بدهید تمرکزمان به هم نخورد.»
حسن مثل همیشه چشمنواز کشتی میگیرد. مدام حمله میکند و البته مثل همیشه راحت هم به خطر میافتد. تا فینال فقط چند ثانیه فاصله دارد، او ۳ امتیاز گرفته و یک امتیاز داده. ناگهان حریف به پای حسن حمله میکند. دستش به پا میرسد. نفس همه حبس میشود؛ حساسترین لحظه المپیک برای ورزش ایران. اگر خم را بالا بیاورد و خاک کند، کار تمام است. فینال المپیک بدون حسن یزدانی؟ چند ثانیه کشنده و بعد آن بلندشدن دلاورانه ستاره کشتی ایران. بلند میشود و کنده حریف را بالا میکشد. اصطلاحش احتمالا بدل زدن است، اما کاری که حسن میکند اصل اصل است؛ بهترین تصمیم در بهترین لحظه.
داورها ۴ امتیاز میدهند. حریف اعتراض میکند. تیری در تاریکی میاندازد اما بینتیجه است. یک امتیاز دیگر به حسن میدهند و تمام. ۸ به یک. حالا حسن در فینال است. خودش مثل همیشه خونسرد بهنظر میرسد اما غلامرضا محمدی و علیرضا دبیر که ۶دقیقه، یکی کنار تشک و دیگری روی سکوها داد و بیداد کرده، حالا خوشحالترینند.
چند دقیقه بعد، خوشحالی دبیر دوبرابر میشود. محمدرضا گرایی، ۹ به یک پرویز نصیباف اوکراینی را شکست میدهد و طلا میگیرد. نخستین طلای کشتی و دومین طلای ورزش ایران. علی داوودی هم در وزنهبرداری نقره گرفت. زور او برای بالابردن وزنهها فقط به تالاخادزه افسانهای نرسید. چهارشنبه رؤیایی با یک طلا و یک نقره شب شد. ایران در جدول مدالها تا پله بیستوهفتم بالا آمد. هدیه ویژه چهارشنبه هم بلیت یک فینال هیجانانگیز برای پنجشنبه بود؛ شاید طلای سوم.
گزارش کامل اتفاقات کشتی و سایر خبرهای المپیک را میتوانید در صفحه 19 بخوانید.