پای صحبتهای رحیم نوروزی، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر به بهانه حضورش در یک تلهتئاتر متفاوت
زندگی ما به نفس تماشاگر بند است
الناز عباسیان
نقش فرخ سریال «پس از باران» را چنان خوب و با صلابت بازی کرد که تبدیل به چهرهای کاربلد در این حرفه شد. نقشآفرینیاش در فیلمهای سینمایی و سریالها هم مهر تأییدی بر این استعداد هنریاش بود اما انصافا بازی او در نقش آخناتون با آن گریم جالب در سریال «حضرت یوسف (ع)» را نمیتوان از یاد برد. گرچه نقشهای منفی رحیم نوروزی بهمراتب از نقشهای مثبتش کمتر است اما اغلب او را با نقشهای خاکستریاش یاد میکنند. خودش درباره علت این موضوع میگوید چون شخصیتهای منفی خنثی نیستند و فاعلیت دارند، قابلیت و چالش بیشتری برای بازیگر ایجاد میکنند. او که دانش آموخته ادبیات نمایشی و کارشناسی ارشد تئاتر از دانشگاه هنر است، فعالیت خود را از سال ۶۹ با بازی در نمایشهای صحنهای آغاز کرد و این روزها هم با تلهتئاتری متفاوت به قاب تلویزیون بازگشته است. البته خودش تعریفی مجزا از آنچه این روزها بهعنوان تلهتئاتر در حال پخش است ارائه میکند. با ما همراه باشید تا صحبتهای این هنرمند را که کمتر اهل گفتوگوست بخوانید.
این روزها با مجموعه «ضد نور» شاهد بازگشت دوباره تلهتئاتر به تلویزیون هستیم. بهنظر شما در این روزهای بحرانی کرونا و محدودیتهای ناشی از آن، تلهتئاتر تا چه اندازه میتواند به فعالان این رشته هنری که بیشترین آسیب را از کرونا دیدهاند کمک کند؟
ما در خانه تلویزیون نداریم؛ بنابراین از آنچه این روزها از تلویزیون پخش میشود اطلاع دقیقی ندارم. اگر بخواهم برنامهای را ببینم بهزحمت در قاب کوچک تبلت و از طریق شبکههای اینترنتی تماشا میکنم. مهمترین رویدادهای قابل تماشا برای من، مسابقات ورزشی در سطح ملی و بهخصوص بازیهای تیم ملی فوتبال است. من نمیدانم چه تلهتئاترهایی از تلویزیون در حال پخش است که از آن بهعنوان یک موج یا بازگشت نام برده شده و این رویداد را به شرایط کرونا منتسب میکنند. حتی نمیدانم مجموعه ضد نور در چند قسمت ساخته شده و پخش میشود. البته چند قسمت از آن را با تبلت دیدهام که در این قسمتها نقش محوری هم نداشتم. همکاران شما از رسانههای مختلف برای گفتوگو پیرامون این سریال تماس گرفتهاند و چون من از مصاحبه و گفتوگوی مطبوعاتی تجربه خوبی ندارم از این بزرگواران عذرخواهی کردم و حاضر به مصاحبه نشدم. اما چون این تماسها ادامهدار شده است، لازم دیدم این توضیحات را بدهم.
تا چه اندازه فضای اینگونه تلهتئاترها با نمایشهای زنده روی صحنه مقابل تماشاگران متفاوت است؟
در تمام سطوح جامعه، اقشار، رسانهها، سیاست، هنر و... با مشکل تعاریف و کاربرد نابجا و غلط واژگان روبهرو هستیم. تعریف تلهتئاتر چیست؟ لابد پاسخ میدهید که تلهتئاتر یعنی تئاتر تلویزیونی؛ یا نمایشی که میتوانیم در خانه بنشینیم و آن را در تلویزیون تماشا کنیم. در حقیقت تئاتر کلمهای است که از معماری آمده و اطلاق به بنای تئاتر است نه هنر اجرا. تلهتئاتر گونهای از برنامههای نمایشی و داستانی است که براساس نمایشنامه یا درامی که برای صحنه تئاتر نوشته شده، ساخته و از تلویزیون پخش میشود. در تلهتئاتر نمایش را از زاویه دید تماشاگر و در نمای لانگ شات نمیبینیم بلکه با اضافه شدن شخصی بهعنوان کارگردان تلویزیونی و بهرهمندی از دکوپاژ یا خردکردن نماها بهجای تماشاگر تصمیم میگیریم که از کدام زاویه به نمایش نگاه کنیم. محدودیت مکان (لوکیشن بسته) که دوربین اغلب از آن مکان بیرون نمیرود ما را اغلب به یک تعریف از تلهتئاتر نزدیک میکند. پس عمده تعریف ما مربوط به مکان است. نشانههای دیگری هم هست که مخاطب با تماشای اثر، آن را نوعی اجرای تئاتری قلمداد میکند. این نشانهها عبارتند از اغراق در گریم، پوشش و بازیهای بازیگران و تصنع در دکوراسیون. علاوه بر این وقتی با چنین خوانش و ساختاری به سراغ درامهای آشنا میرویم که شهرت جهانی دارند، امر بر ما مشتبه میشود که در حال تماشای تلهتئاتر یا تئاتر هستیم.
نمونههای زیادی از این آثار در دهههای گذشته در تلویزیون تولید و پخش شد که تماشای آنها برای ما اهالی تئاتر بسیار لذتبخش است اما اغلب این آثار کیفیت درخشانی ندارند و نداشتند و انگار در مرحله آزمون و خطا باقی ماندهاند. کسانی که در تئاتر نامهای بزرگی داشتند هم، کارهای ملالآور و ضعیفی نظیر «دشمن مردم» و «بهسوی دمشق» را ساختند و با اینکه بازیگران ورزیدهای هم در این آثار حضور داشتند کارهای خوبی از آب در نیامدهاند. زیرا آن کارگردانها زبان تلویزیون را بلد نبودند با اینکه کارگردانهای کاربلد تلویزیونی کنار دستشان بودند.
کمی درباره مجموعه تلهتئاتر ضد نور که برگرفته از داستانهای واقعی است برایمان بگویید. شما نقش ثابت این تئاتر را بازی میکنید.
نمایش صحنهای در لحظه اکنون در پیش روی تماشاگر اتفاق میافتد و فاقد عنصر روایت و راوی است. مگر آنکه گونهای خاص از نمایش را شاهد باشیم که آن را تئاتر روایی مینامیم. در هر قسمت از مجموعه ضد نور یک یا دو شخصیت محوری وارد میشوند و برای ما قصه تعریف میکنند. در واقع رویدادهایی که در گذشته برایشان اتفاق افتاده را بازگو میکند. نخ تسبیح این خرده قصهها هم مکان قهوهخانه و آقا رضای قهوهچی بهعنوان شخصیت ثابت داستانهاست. البته یک قصه پررنگ هم برای خودش دارد که در دوسه قسمت بازگو میشود. بازیها، لباس و دکور کاملاً واقعنمایانه و حتی ناتورالیستی است. اغراقی در کار نیست. بازیگران برای لنز تله بازی میکنند. توضیح و بررسی فنی این اثر را به منتقدان و کارشناسان و قضاوت نهایی را به مخاطبان میسپارم. فقط نتیجه میگیرم که بنا بر آنچه گفته شد مجموعه ضد نور یک تلهتئاتر نیست سازندگان آن بیشتر دغدغههای آسیبشناسی اجتماعی و روانکاوانه داشتند تا پر کردن خلأ تولید تئاتر در شرایط کرونا. این کار هیچ ربطی به تئاتر نداشت.
اجازه دهید کمی از این فضا فاصله بگیریم و به دیگر فعالیتهای هنری خودتان اشاره کنیم. هماکنون مشغول چه کاری هستید؟
هماکنون برای بازی در سریال آقای محمود معظمی صحبتهایی انجام شده اما این کار هنوز کلید نخورده و جلوی دوربین نرفتهام. به تدریس مشغول هستم، کاری که در سالهای گذشته همواره به آن پرداختهام و فکر میکنم ضرورت دارد و خلأ آن در فضای آموزشی احساس میشود. کوششم این است که تجربیات عملی و انطباق آنها را با خوانندهها و یافتههایم را به هنرجویان و دانشجویانم منتقل کنم.
اتفاقی در چند سال اخیر در سینمای ایران رخ داده است و آن هم شیوههای غلط ورود بازیگران جوان به سینماست. مثلا با سرمایهگذاری روی فیلمها، خودشان بازیگر فیلم میشوند یا دعوت از شاخهای اینستاگرامی در فیلمها. بهنظرتان این موضوع هنر ما را تهدید نمیکند؟
درست و غلط سینما و نحوه ورود بازیگران به این حرفه را من تعیین نمیکنم و نمیتوان گفت که درست یا غلط کدام است. آنچه هست برایند ضروریات این جامعه است؛ از این کشتگاه همین محصول برمیآید. چیزی که هست واقعیت موجود هست و حتما لازم است که اینگونه باشد. زمانی سینما به قول معروف چشم رنگیها را دوست داشت، الان سینما به چهرههای معمولی گرایش پیدا کرده است. البته باید فیلمساز سرمایهاش را از هر جایی که مشروع و اخلاقی بهنظر میرسد تامین کند. نظری هم راجع به بازیگر اسپانسر که بخشی از سرمایه یک فیلم را تامین و در آن کار بازی میکند ندارم. نه غلط میدانم نه صددرصد درست. اما بهنظرم اتفاق عجیب و غریبی در جامعه امروزی ما نیست که بخواهیم از ریشه بزنیم و بهعنوان یک خطا و نابهنجار به آن نگاه کنیم.
با کرونا و محدودیتها و استرسهای آن چطور کنار آمدید؟
چه با کرونا چه بیکرونا زندگی در جریان است و ما جریان عادی زندگی را دنبال میکنیم. منهای اینکه تئاتر تعطیل شده است. دلتنگ آن هستیم. برای اینکه ما بیشتر اوقات میرفتیم و تمرین میکردیم. تئاتر برای ما همیشه جنبه آموزشی و زنگارزدایی دارد. همیشه بازیگر را آماده نگهمیدارد. زندگی ما به نفس تماشاگر بند است و وقتی این را از ما گرفتند یک مقدار زیادی خانهنشینی و عزلت اذیتمان میکند.
در این ایام که اغلب توصیه ماندن به خانه میشود توصیه برای تماشای فیلم یا خواندن کتاب خاصی دارید؟
بله، این خانهنشینی باعث شد که تعداد زیادی از کتابهای نخوانده را بخوانم. اتفاق خوبی بود که کمی بیشتر برای زبان انگلیسی وقت بگذارم. به کارهایی که از قلم افتاده بود رسیدگی کنم. اغلب کتاب خاصی به کسی توصیه نمیکنم هر کس با توجه به ضرورت و نیاز و پرسشهایی که در زندگی دارد میتواند به کتابفروشیها مراجعه کند و آنچه لازم دارد مطالعه کند. خود من این روزها یک مقداری تخصصی کتاب میخوانم و کتابهایی که میخوانم چندان برای توصیه کردن به دیگران مناسب نیست. اما همواره وقتی از من میپرسند، پیشنهاد میکنم از آثار ژان ژاک روسو ازجمله کتابهای «قرارداد اجتماعی» و «امیل» و چند کتاب از نیچه را بخوانند. کتاب «تسلی بخشیهای فلسفه» اثر آلن دو باتن هم کتاب کارآمدی است، بهخصوص در این شرایط.
و بهعنوان سؤال پایانی از ماندگارترین و دوست داشتنیترین نقشی که بازی کردهاید برایمان بگویید؟
از میان کارهای اخیرم، نقشهایی را که در سریالهای «وارش»، «بوم و بانو» و نقش کوتاهی را که در سریال «خانه امن» بازی کردم، دوست دارم. کارهای قدیم را هم از یاد میبرم تا در گذشته زندگی نکنم. کارهای قدیم را به خاطرات مخاطبان میسپارم و همواره مدیون لطف و همراهیشان هستم.