عملیات فریب
رئال مادرید و بارسلونا چگونه به بازیکن مورد نظرشان میرسند
رئال مادرید 3فصل پیاپی بدون آنکه از پنجره نقلوانتقالات محروم باشد، خرید نکرد. تنها خرید آنها در این دوره انتقال آزاد داوید آلابا از بایرنمونیخ به مادرید بود. در این فصل هم با وجود همه خروجیها، تنها یک خرید ممکن است صورت بگیرد که آنهم مربوط به امباپه میشود. بارسلونا هم بهخاطر شرایط وخیم اقتصادی به جذب بازیکنان آزاد روی آورده و این فصل اریک گارسیا و آگوئرو از سیتی و ممفیس دپای از لیون را گرفته است. آنها دنبال راهی برای رهایی از شر دستمزد بازیکنانی مثل لنگله، اومتیتی، گریزمان و یکی دو نفر دیگر هستند تا یک مدافع وسط، یک دفاع چپ و یک دروازهبان دوم بگیرند. در این گزارش سعی داریم فرمول رسیدن این دو باشگاه بزرگ اسپانیایی به بازیکنان مدنظرشان را بررسی کنیم.
استعدادیابها
استعدادیابهای رئال چندسالی است که در برزیل جا خوش کردهاند. فلورنتینو پرس انگار یک کارمند دارد که او را به برزیل فرستاده و این کارمند سالی یک بازیکن جوان را با قیمتی گزاف به رئال تحمیل میکند. در سالهای اخیر بازیکنانی مثل وینیسیوس، رودریگو و رینیر به همین شکل با قیمت ستارهها به سانتیاگو برنابئو آمدهاند. نزدیک فصل نقلوانتقالات که میشود پرس با کارمندش که در سواحل ریو مشغول تفریح و آفتابگرفتن است، تماس میگیرد و میپرسد که آیا استعدادی کشف کرده یا هنوز نه. استعدادیاب در همان وضعیت در حال مکالمه با رئیس دست نخستین جوان مذکری را که از کنارش در ساحل رد میشود، میگیرد و پنهانی اسمش را میپرسد و بلافاصله به فلورنتینو پرس خبر میدهد که بازیکنی با این نام کشف کرده. هماکنون برزیلیهای رئال شامل رینیر، وینیسیوس، رودریگو، میلیتائو، کاسمیرو و مارسلو بیش از نیمی از یک تیم کامل را تشکیل میدهند. درباره پرس اتهاماتی مطرح شده که او بازیکن آرژانتینی یا سیاهپوست دوست ندارد. با خرید وینیسیوس، ماریانو دیاس، کاسمیرو و میلیتائو اتهام نژادپرستی از او سلب شد اما هنوز بازیکنی آرژانتینی از سوی او برای باشگاه خریداری نشده است. در سالهای گذشته بازیکنانی مثل ردوندو، ایگواین، دیماریا، گاگو و گارای از این کشور پیراهن رئال را بر تن کردند اما بعدا باشگاه از وجود آنها پاکسازی شد. استعدادیابهای بارسلونا بیشتر در هلند لنگر انداختهاند. زمانی در دوره مربیگری لوئیس فانخال 9بازیکن هلندی در بارسا عضویت داشتند که حتی از ترکیب تیم ملی هلند هم بیشتر بود!
ارسال پیغام
وقتی بازیکنی از سوی این دو باشگاه زیرنظر قرار گرفت، ارسال پیغام آغاز میشود. پیغام یا مثل اتفاقی که در خرید واران افتاد، از سوی یکی از اعضا یا سرمربی یا شخص رئیس به بازیکن یا مدیر برنامههایش انتقال داده میشود. در قضیه واران، زینالدین زیدان که آنزمان هنوز سرمربی رئال نشده بود، تلفنی با این بازیکن جوان تماس گرفته بود. مذاکره با بازیکنی که بیش از 6ماه با باشگاهش قرارداد دارد، ممنوع و مستوجب جریمه است اما پیغامهای غیررسمی به یک روال تبدیل شده است.
معذوریت اخلاقی
سرمربی یا بازیکن یا یکی از اسطورههای باشگاه از بازیکنی که در تیمی دیگر عضویت دارد، تمجید میکند. بهطور مثال، زیدان بارها از ادن آزار، پوگبا و امباپه تعریف کرده بود و میدانست که آزار از بچگی شیفته او بوده. بهاینترتیب بدون آنکه پیشنهاد یا مذاکرهای رسمی صورت بگیرد، جرقه اولیه انتقال زده میشود. در جام جهانی2010 که تیم ملی اسپانیا قهرمان شد، پویول و دیگر بارساییهای تیم ملی در جشن قهرمانی لباس بارسلونا را بر تن فابرگاس کردند. آن زمان فابرگاس بازیکن و ستاره آرسنال بود. کریم بنزما در بازگشت به تیم ملی فرانسه در همه روزهای اردوی پیش از یورو و در کوران مسابقات در کنار امباپه و با او هماتاقی بود. یا لوئیس سوارس که با کوتینیو مدام صحبت میکرد تا او را برای جدایی از لیورپول و همبازیشدن دوباره با خودش در بارسا تحریک کند. کریستیانو رونالدو زمانی که در رئال بازی میکرد، پیراهن امضاشدهاش را برای رشفورد فرستاد و به او پیغام داد که به او در رئال بپیوندد. رونالدو یکبار هم وقتی در یوونتوس بود، بعد از بازی با آژاکس در لیگ قهرمانان اروپا به سمت دلیخت جوان رفت و در گوشی از او خواست که به یووه برود. شایعاتی هم شنیده شده که او از همان ابتدای حضورش در یووه به باشگاه اصرار کرده بود بنزما را بخرند.
نفوذ مسی
در بارسلونا مسی هم که فراتر از یک باشگاه است در تصمیمگیریهای نقلوانتقالاتی نقشی کلیدی دارد. او به این دلیل با گریزمان خوب نبود چون یکبار وقتی این بازیکن در اتلتیکو حضور داشت، خودش با او تماس گرفته و خواسته بود به بارسلونا برود اما او آن پیشنهاد را رد کرده و در مادرید مانده بود. یک فصل بعد وقتی گریزی به بارسا رفت، برای مدتی طولانی با کممحلی مسی روبهرو بود. مسی حتی مربی هم انتخاب میکند. ناراحتیاش از ستین این بود که باشگاه و بارتومئو بدون مشورت با او والورده را اخراج کرده است. یکبار هم خراردو مارتینو را به نوکمپ آورده بود و در مقطعی سعی داشت به بارتومئو بقبولاند که مارچلو گایاردوی هموطنش گزینه مناسبی برای نیمکت مربیگری تیم است. او در آرژانتین هم چنین نقش و تأثیری دارد. سامپائولی بدون اجازهاش آب هم نمیخورد و نمیتوانست ترکیب بچیند. یا بازیکنانی مثل ایکاردی به این دلیل که او از آنها خوشش نمیآید دعوت نمیشوند.
هایجک
رئال مادرید چندبار در پروسه انتقال بازیکنان جوانی مثل آسنسیو، وینیسیوس، اودگارد، کروس و... آنها را از چنگ بارسلونا و دیگر رقبا بیرون آورده و درحالیکه این بازیکنان بهطور جدی به باشگاههای دیگری لینک شده بودند، آنها را هایجک کرده است. بارسلونا هم در این زمینه ید طولایی دارد. برای نمونه، میتوان به بیرونآوردن مالکوم از چنگ آاسرم اشاره کرد. بارسا این فصل خودش هایجک خورد و درحالیکه با واینالدوم تمام کرده بود، دید که پاریسنژرمن با پیشنهادی دوبرابری این بازیکن را راضی کرد.
تشویق به اعتصاب
رئال مادرید در مورد بازیکنانی مثل مودریچ دست به چنین کاری زد. مودریچ وقتی از پیشنهاد رئال باخبر شد، دیگر آن آدم سابق نشد. او با بیمیلی در تمرینات شرکت و به سران باشگاه تاتنهام اصرار میکرد تا با انتقالش موافقت کنند. بارسلونا در این زمینه باسابقهتر است. عثمان دمبله مدتی طولانی تمرینات دورتموند را تحریم کرد یا خودش را به مصدومیت میزد. این اتفاق درباره کوتینیو هم افتاد و هافبک برزیلی لیورپول که از طریق سوارس از علاقه بارسا خبردار شده بود، باشگاه را برای آزادکردنش تحت فشار گذاشت. این اتفاق فصل قبل درباره ممفیس هم افتاد اما صندوق باشگاه خالی بود و بارسا نمیتوانست حتی 5 تا 10میلیون یورو برای خرید این مهاجم هلندی که لیون را راضی به این انتقال کرده بود، بپردازد.
بازوی رسانهای
رئال و بارسا وقتی بازیکنی را میخواهند ابتدا در مطبوعات و شبکههای اجتماعی علاقه به بازیکن را چو میاندازند. شایعات چندبار بهطور رسمی از سوی باشگاه تکذیب میشود اما سپس دوباره ادامه مییابد. حتی از خبرنگاران نزدیک به باشگاه خواسته میشود تا این سؤالات را در کنفرانسهای مطبوعاتی از سرمربی تیم بپرسند که سرمربی هم معمولا یک جواب کلیشهای میدهد و میگوید چون بازیکنی که نام بردهاید، هنوز بازیکن تیم من نیست، درباره او اظهارنظر نمیکنم اما کدام مربی را در دنیا میشناسید که دوست نداشته باشد او را تمرین بدهد!
پیشنهاد ناچیز اولیه
رئال و بارسا وقتی میخواهند بهطور رسمی برای خرید بازیکنی اقدام کنند، پیشنهادی غیرمنطقی و ناچیز ارائه میدهند. این پیشنهاد بلافاصله رد میشود اما بازیکن میفهمد که باشگاه اسپانیایی دنبال خرید اوست و در این زمینه بهصورت رسمی و جدی هم اقدام شده است. رقم پیشنهاد به مرور بالا میرود و از آن طرف هم بازیکن به باشگاه فشار میآورد. گاهی بازیکنی هم وارد معامله میشود تا قیمت را بشکند. بهطور مثال، همین حالا چلسی برای راضیکردن سویا به فروش ژول کنده، مدافعی به نام کورت زوما را وارد معامله کرده و از طرف اسپانیایی خواسته در ازای زوما و 30میلیون یورو به این معامله تن بدهد. بهتدریج آپشنهایی هم در معامله گنجانده میشود تا باشگاه مبدأ به طمع آپشنها با این معامله موافقت کند. نخستین پیشنهاد بارسا به لیورپول برای کوتینیو 72میلیون پوند بود اما با آپشنهایی که بعدا درنظر گرفته شد، این رقم نزدیک دوبرابر شد. بهنظر میرسد این دو باشگاه مثل بچههای لوس و آقازادههای پولدار به هر روشی که شده، به خواسته خود میرسند.