
غلبه برگسست اجتماعی درگفتوگوی با مردم

امانالله قرائی مقدم- جامعهشناس
در رشته جامعهشناسی یک نظریه معروف وجود دارد که میگوید: تغییرات کمی منجر به تغییرات کیفی میشود. یعنی خرده تغییراتی که در سالهای مختلف اتفاق افتادهاند، میتوانند نظر مردم، برداشت آنها از مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی و غیره را تغییر دهند. این مسئلهای است که امروز به خوبی میتوانیم آن را در جامعه خودمان ببینیم. در کشور ما مردم مطالبات بسیاری دارند که میتواند با دغدغههای آنان در دهههای گذشته متفاوت باشد؛ اینترنت یکی از نخستین مصادیق آنهاست. جامعهای که افراد آن به دانشگاه رفتند، با نقاط مختلف دنیا ارتباط گرفتهاند و در جریان اخبار و اتفاقات روزمره هستند، دیگر پیروی صرف از نهاد دولت را نمیپذیرد و اعضای آن میخواهند از منطق و مشاهدات خود پیروی کنند. به همین سبب است که آنها به تصمیمگیریها- خواه ساختن سد باشد و خواه ملی شدن اینترنت- اعتراض میکنند و این اعتراضات اگر بیپاسخ بماند، میتواند عواقب بدی را نصیب کشور کند. این وضع البته یکباره بهوجود نیامده است. نخستین گام در تحلیل درست وضع اجتماعی کشور این است که بدانیم، زمینه نارضایتی از گذشته وجود داشته و این انباشت نارضایتی در سالهای متمادی است که حالا دارد مردم را بیاعتماد میکند. مردم نسبت به تغییرات، هوشمند شدهاند؛ ناکارآمدیها ، کاستیها و کاهش کیفیت زندگی خود را دیدهاند و از دولت مطالبه دارند که شرایط را درست کند. دولت نیز طبیعتا اگر به این دغدغه مردم پاسخ درخوری ندهد، مردم بیش از پیش بر این باور استوار میشوند که دولتمردان نمیخواهند کاری برای زندگی آنها و حیات جامعه کنند و همین آنها را خشمگینتر میکند. از سوی دیگر خودآگاهی اجتماعی که مردم پیدا کردهاند، غیرقابل انکار است و دیگر به این سادگیها و با وعده و ... نمیتوان نظر آنها را تغییر داد. امروز میبینیم که گروههای مختلف مردم از طبقات فرودست گرفته تا طبقات متوسط شهری، هریک به فراخور، زندگی و مسائل خود خواستههای روشنی دارند و بر این خواستهها پافشاری میکنند. واکسن، مدیریت کرونا، بهبود معیشت، محیطزیست، آب و برق و... تنها بخشی از این مطالبات هستند. توجه کافی نداشتن به این مطالبات از سوی مسئولان کشور میتواند فاصله میان مردم و حاکمیت را بیشتر کند تا آنجا که مردم هیچ تمایلی برای مشارکت سیاسی و اجتماعی از خود نشان ندهند. همین امروز نیز اگر سری به کوچه و خیابان بزنیم، میبینیم که جامعه به این آگاهی رسیده که هر کسی مسئول است برای او کاری نمیکند. برای تدبیر این وضع، تمهیدات فوری از سوی دولت نیاز است. تمهیداتی که در مرحله اول نشان دهد دولت قصد گفتوگوی سالم و امن با مردم را دارد و البته میخواهد به صحبت آنان گوش فرا دهد و دغدغههای آنان را پاسخ گوید. این تمهیدات به یک سال و دو سال ختم نمیشود، چرا که نارضایتی مردم طی یک سال و دو سال بهوجود نیامده است. آنچه ضرورت دارد، یک نگاه بلندمدت برای ترمیم رابطه میان مردم و حاکمیت است.