قدرت نمایی چین در دمشق
مروان قبلان- نویسنده و تحلیلگر سوریهای
سفر اخیر وانگ یی، وزیر خارجه چین، به سوریه پرسشهای متعددی را درباره علل و اهداف این سفر برای رسانهها مطرح کرده است. او در جریان این سفر کوتاه ضمن ملاقات با بشار اسد و فیصل مقداد، همتای سوریهای خود از قدرتهای جهانی خواست سقوط نظام در سوریه را تمامشده به شمار آورده و بر یافتن راهحلهای سیاسی برای پایان جنگ داخلی این کشور تمرکز کنند.
وانگیی اگرچه در این سفر، هیچ وعدهای نداد و سند همکاری اقتصادی با سوریه امضا نکرد اما سفر وزیر خارجه چین به دمشق یک پیام واضح داشت؛ او برای نخستین بار به صراحت از تحریمهای آمریکا و اروپا علیه اقتصاد سوریه انتقاد کرد. وانگیی پس از سفر به دمشق بهعنوان نخستین مقصد سفرهای منطقهای خود به خاورمیانه، عازم قاهره شد.
روشن است که چین برای نخستینبار با اعزام یک مقام عالی رتبهخود به دمشق طی سالیان گذشته بهدنبال جذب حداکثری توجه رسانهها و افکار عمومی بوده است؛ آن هم درحالیکه رفتار این کشور نسبت به سوریه، دستکم از سال2011 تاکنون با محافظهکاری و قرار گرفتن در خط مواضع روسیه شناخته میشد. چین از ابتدای بحران داخلی سوریه همواره از دولت مرکزی به ریاستجمهوری بشار اسد حمایت کرده است، اما درعینحال نمیتوان برای چین، نقشی همچون دیگر بازیگران مطرح نظیر روسیه قائل شد. بهعبارت دیگر، چین تاکنون منافع قابل توجهی برای خود در پرونده سوریه تعریف نکرده و بر این اساس نقشآفرینی پر رنگی هم در آن نداشته است.
دغدغه اصلی چین در حوزهشرقی مدیترانه از پایان جنگ سرد تاکنون، بر توسعه روابط با رژیم صهیونیستی متمرکز بوده است. در این زمینه باید توجه داشت بازار سوریه در مقیاسهای بینالمللی برای ظرفیتهای اقتصاد چین چندان قابلتوجه نیست، مبادلات تجاری میان 2کشور بسیار اندک است و سرمایهگذاری چینی هم در دمشق وجود ندارد. در عین حال، سوریه هیچ جایگاه ویژهای در طرح کمربند و راه (جاده ابریشم جدید چین) ندارد.
در حقیقت موضع چین نسبت به بحران سوریه به یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی این کشور برمیگردد: احترام به حاکمیت ملی و عدمپذیرش مداخله بازیگران خارجی در امور داخلی دیگر کشورها. بر این اساس، چین هرگز با ورود قدرتهای خارجی به معادلات داخلی کشورهای جهان، چه از طریق اعمال فشار و نفوذ سیاسی و یا مداخله نظامی موافق نیست. باید توجه داشته باشیم که چین با پافشاری بر این اصل، پیش از هرچیز بر استقلال و جلوگیری از مداخله قدرتهای خارجی بر امور داخلی خود تأکید میکند. تقابل با جنش اعتراضی دانشجویان در میدان تیانآنمن در سال 1989و یا فشار بر اقلیت مسلمان اویغور ازجمله مصادیق مخالفت چین با مداخله کشورهای خارجی در امور داخلی خود است. جالب آنکه چین با وجود اقتصاد پیشرفته و توسعه پر سرعت، از برخی مشکلات مشابه با کشورهای عربی که میتواند به انفجار شرایط داخلی و بر هم خوردن نظم سیاسی منجر شود رنج میبرد: از اختلاف طبقاتی گرفته تا فاصله چشمگیر سطح توسعهیافتگی مناطق ساحلی نسبت به عمق سرزمینی. در عین حال نگرانی چین از فعالیت برخی گروههای تروریستی در منطقه ترکستان شرقی و ارتباط آنها با بحران سوریه را هم باید مورد توجه قرار داد.
بنابراین بسیاری از موضعگیریهای چین نسبت به پرونده سوریه و حتی سراسر جهان عرب طی یک دهه گذشته ریشه در چنین درکی از مسئله حاکمیت ملی و ضرورت احترام به آن داشته است. اما هماکنون شرایط تغییر کرده و پکن نیز تمایل دارد این تغییر را برای رسانهها و افکار عمومی به نمایش بکشد. چین دیگر قدرتی منطقهای، محاصره شده در شرق آسیا نیست که ناچار به حفظ گارد تدافعی خود مقابل غرب باشد. باید توجه داشت که بر مبنای این موقعیت جدید، حتی اهمیت حوزه شرق مدیترانه و کشورهای موجود در آن نیز برای چشمانداز اقتصادی چین افزایش مییابد؛ بنابراین تلاش احتمالی پکن برای ورود به کشورهایی نظیر سوریه یا عراق و سرمایهگذاری زیرساختهای اقتصادی-عمرانی این کشورها چندان دور از انتظار نخواهد بود.
تمام اینها در حالی است که حضور و نفوذ رقبای غربی چین در این منطقه، بهویژه آمریکا روزبهروز ضعیفتر و آسیبپذیرتر از قبل میشود. سفر وانگیی به دمشق به ما میگوید چین2021 با چین2011 تفاوتهای بسیاری دارد. زمانبندی این سفر، همزمان با آغاز خروج بزرگ آمریکا از منطقه(از افغانستان گرفته تا عراق و سوریه) پیامی آشکار به همراه دارد. گویی پکن بهطور عامدانه، آغاز مرحلهای جدید از تعامل با قدرتهای غربی در مناطق مورد نزاع را اعلام کرده است؛ مرحلهای که پیش از این با ورود تمامقد نظامی روسیه به بحران سوریه و تغییر سرنوشت آن آغاز شده بود. بهعبارت دیگر، چین تلاش میکند آنچه را که روسیه در سطح نظامی آغاز کرده، در سطح اقتصادی به سرانجام برساند؛ رخدادی که از زمان پایان جنگ سرد تاکنون بیسابقه است. جالب آنکه غرب هرگز اهمیت نبرد سوریه برای تعیین ارزشهای جهانی و شکلگیری الگوهای بینالمللی جدید را درک نکرد. وانگیی با سفر به دمشق اعلام کرد تاریخ با سقوط دیوار برلین در سال1989 به پایان نرسیده است.
منبع: روزنامه العربیالجدید