• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
چهار شنبه 6 مرداد 1400
کد مطلب : 136752
+
-

تأثیر بیلیارد ‌باز


  امیر نادری
 ... و تأثیر فیلم «بیلیارد‌باز» رابرت راسن، که وقتی برای نخستین بار دیدم، در آمل در یک عکاسی کار می‌کردم، و همان شبانه که از سینما بیرون آمدم و نشستم سر جاده هراز که با نخستین ماشین بیایم تهران و هر طوری هست برای چندمین بار بروم توی کار سینما که آمدم و شد؛ آن هم با چه مکافاتی... (فیلم، شماره ۳۳ بهمن ۱۳۶۴)


باشگاه بیلیارد و علی خوش‌دست در «تنگنا»ی امیر نادری ادای دینی است به شاهکار راسن


جسم و روح

   اریک رد: همانگونه که«جسم و روح»راسن، تلقیات دهه30 «تئاتر گروهی»را به راه و روشی تبدیل کرده بود که بیشتر درخور دهه40 بود، «بیلیارد‌باز» هم دلمشغولی‌های جسم و روح را به راه و روشی در خور اوایل دهه60 تبدیل می‌کند. ادی فلسن(پل نیومن)، بیلیاردباز، ورزشکاری است مانند چارلی دیویس در جسم و روح، اما از این نظر با او تفاوت دارد که نه مرد خانواده است و نه پایبند به  مسائل قومی و نژادی است. او که نسبت به محیط خود بی‌تفاوت است-وقتی که بیلیارد بازی نمی‌کند، تمام شب را در کافه‌تریاها و مسافر‌خانه‌های درجه3 می‌گذراند- به‌نظر می‌آید که تنهایی‌اش هم اثری بر شخصیت او ندارد. او از نظر نقشبازی خود و همچنین انزوای ناخودآگاهانه‌اش، نماینده نوعی قهرمان غیرمترقبه در سینمای آمریکاست؛ زیرا بیلیاردباز‌بودنش وابسته به حیله‌گر بودنش است. جسم و روح برای نخستین بار مسئله هدف‌های اجتماعی، و شیفتگی آمریکایی‌ها نسبت به «موفقیت»را به‌صورت برد و باخت در مشت‌زنی مطرح کرده بود، حال آنکه بیلیارد‌باز مفاهیم برد و باخت را نقادانه‌تر محک می‌زند. هیچ‌یک از شخصیت‌های آن توجهی به دارایی‌های مادی نشان نمی‌دهند- پدیده‌ای که در دهه40 غیرمادی پنداشته می‌شد- و راسن گویا به این نتیجه رسیده بود که بازندگان «نمک جهان»‌اند. ادی پس از سوگواری بر مرگ سارا، «شخصیت» پیدا می‌کند. او دیگر پیروزی را در بردن بازی بیلیارد نمی‌بیند و دیگر مزورانه بازی نمی‌کند. رقابتش با بشکه مینه سوتا(جکی گلیسون)، که ابتدا تحقیرآمیز است، آمیخته به ستایش می‌شود؛ به‌عبارتی بیلیارد‌باز بسیار افسرده‌حال‌تر از جسم و روح است، که خود حال و هوایی بس غم‌افزا دارد؛ ادی در احاطه مردان مسن‌تری با قیافه‌های درب و داغان است، طوری که گویی خود نیز مانند آنها خواهد شد اما در عین حال، نوید امید هم به دل می‌نشاند. پس از 24ساعت بازی، بشکه مینه سوتا می‌تواند سرحال و قبراق مانند «بچه‌ای چاق‌و‌چله و پودر‌زده» به سر میز برگردد و ادی هم قدرت بازیافتن بهبودی کامل را دارد (چنان‌که پس از تصادف بهبود می‌یابد). مهم‌تر آنکه، او می‌تواند به واسطه عشقی که به بازی بیلیارد دارد و به‌خصوص لذتی که از «فیزیکالیته»آن می‌برد، دوباره سرپا بایستد؛ لذتی که در «فیزیکالیته» کار سینمایی راسن منعکس است و آن تنش خارق‌العاده‌ای است که او بین بازیگرانش، یا در تدوینش، ایجاد می‌کند. باختن از نظر راسن، دست شستن از رویاهای برتری و تعالی است.

داستان آدم‌های شکست خورده
 راجر ایبرت: بیلیاردباز داستان آدم‌های شکست‌خورده است؛ از ادی تند دست گرفته تا سارا پاکارد، دختر لنگ طرد شده، چارلی پیرمردی که آرزویش داشتن یک سالن بیلیارد است، بشکه مینه سوتا بیلیاردبازی که کارش این است که روزها در سالن بیلیارد بنشیند تا کسی پیدایش شود و شکستش دهد، برت گوردون که فکر می‌کند برنده است اما مثل زالوی بازنده‌ای است که از خون برندگان تغذیه می‌کند. او به ادی می‌گوید که بازنده متولد شده است اما ادی در بین این جمع شکست‌خورده ثابت می‌کند که می‌شود برنده بود. با معجزه عشق و یافتن شخصیت، ادی ضد‌قهرمان کودک‌صفت و بی‌ریشه ابتدای فیلم در انتها به قهرمانی شکست‌ناپذیر تبدیل می‌شود.

بازگشت ادی تند دست 

  در «رنگ پول»»(۱۹۸۶) ادی فلسن بعد از ۲۵ سال بازمی‌گردد. ساخته شدن فیلمی که دنباله یک اثر کلاسیک توسط مارتین اسکورسیزی را باید به‌حساب علایق و دلبستگی‌های تاریخ سینمایی او گذاشت. در رنگ پول ادی که حالا پا به سن گذاشته پای بیلیاردباز جوانی می‌ایستد و می‌کوشد از او قهرمان بسازد. منتقدان معمولا رنگ پول را در کارنامه اسکورسیزی نادیده می‌گیرند. شاید بتوان گفت این فیلمی است که اسکورسیزی فروتنانه برای پل نیومن و خاطره همیشه جاوید بیلیاردباز ساخته است. مهم‌ترین آدم رنگ پول هم پل نیومن است که حضورش به صحنه‌ها معنا می‌بخشد. رنگ پول طبعا جادوی بیلیاردباز را ندارد ولی به‌عنوان دنباله یک اثر مشهور، فیلم خوش‌پرداخت و قابل تاملی است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید