• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 3 مرداد 1400
کد مطلب : 136529
+
-

شهر شلوغ/ واکسن به شرط داشتن خودرو

شهر شلوغ/ واکسن به شرط داشتن خودرو

سعید مروتی

نوبت که به ثبت‌نام رسید نفس راحتی کشیدند. ماه‌ها استرس و مراقبه و تلاش برای اینکه کرونا نگیرند تا ویروس چینی روی بیماری زمینه‌ای سوار نشود و کار به جاهای باریک نکشد. کار ثبت‌نام را یکی از بچه‌ها که در شهرستان زندگی می‌کند انجام می‌دهد و در انتخاب محل هم جایی را انتخاب می‌کند که نزدیک و در دسترس باشد. پیامک که می‌آید اما جایی درنظر گرفته شده که نه خیلی نزدیک است و نه خیلی در دسترس. چرا؟ هیچ‌کس نمی‌داند. اقدس خانم که چند روز پیش واکسن زده بی‌دردسر به یکی از مراکز نزدیک خانه‌اش در علی‌آباد مراجعه کرده بوده. همانجایی که دخترش موقع ثبت‌نام اینترنتی انتخاب کرده بود. حالا چرا و چگونه باغ پرندگان برای زدن واکسن انتخاب شده را کسی نمی‌داند‌. در پیامک از باغ پرندگان به‌عنوان مرکز خودرویی نام برده شده‌ است. معنی‌اش این است که حتما باید با خودرو به این مرکز مراجعه کرد؟ این را هم کسی جواب دقیقی برایش ندارد. روز موعود فرا می‌رسد و دختر خانواده از راه دور تاکسی اینترنتی برای مادرش می‌گیرد. تاکسی به راه می‌افتد و در نزدیکی مقصد با صفی طولانی مواجه می‌شوند. صف چند کیلومتری خودروهایی که در صف زدن واکسن هستند. پیرزن از تاکسی پیاده می‌شود با این تصور که می‌شود پای پیاده هم وارد محوطه شد و واکسن زد. تصوری که اشتباه از کار درمی‌آید:«مادرجان فقط با خودرو می‌توانید وارد شوید!» از اینجا به بعد فقط خودروهای در صف است با پنجره‌های بالا داده شده و سرگردانی پیرزن تنهایی که نمی‌داند باید چه کند‌. چند پیرمرد و پیرزن دیگر هم از راه می‌رسند و آنها هم بدون خودروی شخصی خودشان را به باغ پرندگان رسانده‌اند.زمان می‌گذرد و ایستادن زیر تیغ آفتاب و اضطراب وضعیتی که معلوم نیست کدام نابغه آن را رقم زده، داد پیرمردان و پیرزنان را درمی‌آورد. اعتراض فایده‌ای ندارد. آنها که مراجعان را به داخل باغ‌پرندگان هدایت می‌کنند مامورند و معذور؛« ما کاره‌ای نیستیم. به ما گفته‌اند فقط مراجعان با خودرو را راه بدهید.» کسی که این تصمیم را گرفته نیست تا جواب مردم مستأصل را بدهد. دست آخر یکی پیشنهاد می‌دهد چند تاکسی کرایه کنند و بروند ته صف. یکی که گوشی هوشمند دارد شروع می‌کند به دادن درخواست و مسیر را کمی پایین‌تر انتخاب می‌کند؛ کمی پایین‌تر از انتهای صف چند کیلومتری. به هر مصیبتی که شده با پای پیاده از راه آمده بازمی‌گردند و در نهایت هر 3 نفر یک تاکسی کرایه می‌کنند و می‌مانند در انتهای صف تا که نوبتشان برسد. بالاخره انتظار به سر می‌آید و واکسن زده می‌شود. بعد از کلی اضطراب و ماندن طولانی مدت در صف طویل خاکستری و هزینه 005 هزار تومانی تاکسی؛ هزینه‌ای که برای یک پیرزن مستمری‌بگیر گزاف است و اضطراب و هراس و معطلی چند ساعته هم که قیمتی ندارد. می‌ماند این سؤال که چرا و چگونه و بر چه اساسی مراکزی را به‌عنوان گزینه به مردم پیشنهاد می‌دهید و چرا به انتخابشان وقعی نمی‌دهید؟ چرا به‌احتمال دسترسی نداشتن مراجعان به‌خودرو فکر نمی‌کنید؟ آن هم وقتی که قرار است به بالای 56 ساله‌ها واکسن زده شود؟ این دوز اول بود و به هر مصیبتی بود تمام شد و رفت. خواهشاً این بلا را  سر دوز دوم سر ملت نیاورید.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید