• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 23 تیر 1400
کد مطلب : 135799
+
-

عباس طعم گیلاس

مسعود پویا- روزنامه‌نگار

بهمن ۷۶. سینما آزادی. صف جشنواره. ملت در صفی طولانی ایستاده‌اند تا «آژانس شیشه‌ای» حاتمی‌کیا را ببینند. فیلم در همان نخستین نمایش‌هایش سر و صدای زیادی به‌پا کرده و در صف جماعت به یکدیگر می‌گویند آژانس شیشه‌ای فیلم سیاسی تند و تیزی است. چند ماهی از دوم خرداد گذشته و فضای سیاسی، اجتماعی تغییر کرده. همه منتظر شروع بلیت فروشی‌اند که ناگهان در جلوی صف ازدحام می‌شود. عباس کیارستمی آمده یا کاملا اتفاقی از مقابل سینما آزادی رد می‌شده که مردم متوجه حضورش شده‌اند. نظم صف کمی به هم می‌ریزد‌. کیارستمی در آستانه دوم خرداد برای فیلم «طعم گیلاس» برنده نخل طلا شده و با اینکه بین مردم خیلی چهره شناخته شده‌ای نیست ولی جشنواره‌روها او را خوب می‌شناسند‌؛ کیارستمی‌ای که حالا با بردن مهم‌ترین جایزه مطرح‌ترین جشنواره سینمایی دنیا، حسابی در بورس است‌‌.حتی اگر خودش نخواهد و به روال معمولش از هر نوع جلوه‌گری پرهیز کند‌. حالا او ناخواسته میان علاقه‌مندان سینما گیر افتاده است. میان همهمه برخاسته از اشتیاق جماعت، ناگهان شعاری کاملا استادیومی به گوش می‌رسد و مردم یکصدا و به شادی فریاد می‌زنند:«عباس طعم گیلاس». معذب شدن کیارستمی را از لانگ‌شات هم می‌شود دید‌‌. دو سه دقیقه‌ای طول می‌کشد تا راه باز شود و کیارستمی به آن طرف خیابان برود. جمعیت کمی همراهی‌اش می‌کند و در نهایت کیارستمی سوار اتومبیلش که نزدیک سینما کانون پارک شده می‌شود و دستی تکان می‌دهد و می‌رود. 2ساعت بعد مشوقان عباس کیارستمی، به تماشای فیلم آژانس شیشه‌ای نشسته‌اند و از جایی که حاج کاظم شیشه آژانس را پایین می‌آورد،
نفس‌هایشان در سینه حبس می‌شود. در شلوغی دعوای حاج کاظم و سلحشور و روایت مظلومیت عباس و دود موتورسوارها و حدیث خیبری‌ها کمتر کسی حواسش به یکی از حاضران در آژانس است که عینک دودی بر چشم زده و در پاسخ به این سؤال که چه کاره است می‌گوید شغل فرهنگی دارد‌‌. او کاریکاتور عباس کیارستمی است که مشخص نیست چرا و چگونه سر از درام ملتهب حاتمی‌کیا درآورده است.
سرایندگان شعار عباس طعم گیلاس، کاری به این شخصیت فرعی ندارند و آنها هم که متوجه ماجرا می‌شوند خیلی به آن اهمیتی نمی‌دهند. نزدیک به ربع قرن از آن روز گذشته و احتمالا کیارستمی که همین چند سال پیش ناباورانه از دستش دادیم، دیگر به سبک تماشاگران فوتبال با شعار خودجوش عباس طعم گیلاس، تشویق نشد‌. در این فاصله چند فیلم دیگر ساخت و باز هم جایزه گرفت. باز هم به کن رفت و شهرت و اعتبار جهانی‌اش از سال‌های طعم گیلاس هم بیشتر و بیشتر شد تا اینکه تمام شد.
 سال‌ها گذشته و سینمای ایران انبوهی از جوایز و مهم‌ترین‌شان ۲ جایزه اسکار، به تابلوی افتخاراتش اضافه کرده ولی نخل طلای عباس طعم گیلاس هنوز دست نیافتنی و تکرار نشدنی است مگر اینکه امسال «قهرمان» فرهادی کاری کند. سال‌ها گذشته و دیگر کسی کاریکاتور کیارستمی در آژانس شیشه‌ای را به یاد نمی‌آورد. حالا نه فقط مجله فیلم‌خوان‌ها و جشنواره‌روها که خیلی‌ها کیارستمی را می‌شناسند و چه فیلم‌هایش را دوست داشته باشند و چه نه در این موضوع توافق دارند که او سال‌ها افتخار و اعتبار فرهنگ و هنر ایرانی بوده؛ حتی وقتی فیلم غیرایرانی می‌ساخته؛ مثل «کپی برابر اصل» که فیلم فوق‌العاده‌ای است و می‌توانست یک نخل طلای دیگر برای کیارستمی به ارمغان بیاورد که خب نشد‌. و خیلی هم اهمیتی ندارد. به قول بزرگی که نامش را از خاطر برده‌ام آدم باید روی دیگران را کم کند نه خودش را و شاید بردن دوباره نخل طلا خیلی هم برای کیارستمی مهم نبود؛ کیارستمی‌ای که ترجیح می‌داد خودش بماند تا فیلم‌هایش ولی خودش رفت و فیلم‌هایش ماند‌‌‌‌.

این خبر را به اشتراک بگذارید