• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 19 تیر 1400
کد مطلب : 135371
+
-

در باب اهل اصطلاح و گل‌های لاله


ح. هاتف ـ شاعر

درباره ویراستاری خیلی حرف‌ها گفته می‌شود و بخش مهمی از این گفته‌ها، گفته‌های مولفان و مترجمانی است که زبان مادری خود را به‌خوبی نمی‌دانند ولی مدعی‌اند که وارثان حقیقی آن و واجدان حق آب‌وگل‌اند. ویراستار پدیده جدیدی است. متناظر انگلیسی ویراستار، یعنی editor، از 1712میلادی (10سال پیش از پایان حکومت صفویان) به‌معنای فردی که مواد و متریال نوشتاری را برای چاپ و انتشار آماده می‌کند، به‌کار می‌رود.
 editor از ریشه لاتین edere است به‌معنای «تولیدکردن، زاییدن، ارائه‌دادن». ولی ویراستار از ریشه ایرانی باستان rad به معنی «آراستن و ترتیب‌دادن» است. بنابراین یکی از مسائل به برابرگذاری فارسی برای این اصطلاح اروپایی برمی‌گردد: ما در ایران به کسی که آن‌قدر گستاخ است که نه فقط به‌خود رخصت می‌دهد، بلکه حق خود می‌داند که تولیدات گران‌مان را «بویراید» (شاخ‌وبرگ اضافه را بزند، شلختگی‌ها را صاف‌وصوف کند) و «سبک شخصی»ِ هردمبیلِ ما فاضلان دهر را فاسد کند، می‌گوییم ویراستار. ولی در اروپا به کسی که تولید می‌کند، می‌زاید، پیش می‌نهد و از این مسیر متریال اصلی را احیا می‌کند، می‌گویند editor. اینکه سردبیر نشریه و مدیر نشر هم editor خطاب می‌شود به همین اعتبار است. باید یک‌بار برای همیشه به مولفان و مترجمان گفت که معنی واقعی ویراستار چیست و باید به آنها تأکید کرد که تا وقتی امتحان املا و انشای واقعی نداده و نمره قبولی نگرفته باشند، حق ندارند خود را مولف بخوانند؛ صاحب سبک پیشکش.
بخش دوم مسئله به شخص ویراستار برمی‌گردد و همین بخش است که بیشتر موضوع سؤال این یادداشت است: آیا زیاده‌کاری ویراستاران آن‌هم در حوزه‌های مختلف وسواسی‌شان نمی‌کند؟ آیا ویراستاری مانع نوشتن نیست؟ قدما اصطلاحی دارند: «اهل اصطلاح». اهل اصطلاح یعنی متخصص ترمینولوژی یک حوزه خاص؛ مثلا فلسفه یا منطق یا بلاغت. به‌راحتی نمی‌شود اهل اصطلاح شد. ویراستار باید اهل اصطلاح باشد. ولی اهل اصطلاح‌بودن جز در یک حوزه خاص بی‌معناست؛ یعنی ویراستار گل‌های لاله می‌خورد که با بیست‌واندی و سی‌واندی سال سن، در حوزه‌های مختلف کار می‌کند. در این سن‌وسال تسلا و گاوس هم باشی در یکی دو حوزه بیشتر زمان نداشته‌ای اهل اصطلاح شوی. و باید به یاد داشت که این اهل اصطلاح‌بودن شرط لازم برای ویرایش است نه شرط کافی. این سویه تخصصی ماجراست که ویراستار متخصص مثلا در حوزه متون شطرنج می‌سازد. ولی ویراستار باید حائز ویژگی‌های عمومی هم باشد. در زبان فارسی، ویراستار باید به لحاظ درزمانی (diachronic) ریشه‌شناسی را آن‌قدر که بتواند ریشه عناصر و مواد زبانی را درصورت نیاز از منابع معتبر استخراج کند، بداند. همچنین باید به لحاظ همزمانی (synchronic) صرفی و نحوی، یعنی عالم به دستور زبان باشد. قدری زبان‌شناسی دانستن در حد آواشناسی و واج‌شناسی و زبان‌شناسی تاریخی تأثیرات شگفتی بر خروجی کار یک ویراستار دارد. دانش ویراستار از متون نثر کلاسیک، واجد اهمیت حیاتی است. منظور توان روخوانی نسخه‌های جوان‌پسند مدرس‌صادقی نیست؛ منظور نثر کلاسیک است. هر ویراستاری در هر حوزه کاری باید بتواند مثلا تاریخ سیستان تصحیح بهار «و» تاریخ بیهقی تصحیح یاحقی «و» کلیله و دمنه تصحیح مینوی را بی‌لکنت زبان از رو بخواند و بفهمد؛ منشآت خاقانی پیشکش.
ویراستاری که این مایه را داشته باشد، اولا زیاده‌کاری نمی‌کند، ثانیا برای زبان آن‌قدر حرمت قایل است که به صرف حضور در یک کارگاه و اخذ یک مدرک حتی نه مقوایی که کاغذی، برای مولف و مترجمی از نسل‌های قبل از خود نسخه‌های ارغوانی نپیچد، ثالثا می‌فهمد که زبان بستر بروز و ظهور حد اعلای ظرفیت‌های آدمیزادی آدمیزاد است و باید به تبلور این ظرفیت‌ها کمک کرد نه که مانعش شد، رابعا می‌فهمد که مهم‌ترین کارکرد زبان، در چند سطح مختلف و نه‌فقط در نخستین سطح، کارکرد ارتباطی است و باید این ارتباط را فروتنانه ارج گذاشت، خامسا مثل آدم کارش را می‌کند و زنبق‌ نمی‌خورد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید