سینا قنبرپور
شاید هیچگاه در قوانین استخدامی کشور چنین قیدی بهکار بسته نشود که هرکس قرار است پست مدیریتی داشته باشد باید ابتدا در آشپزخانه کارآموزی کند. آن هم نه صرفاً کاری در آشپزخانه، که آشپزی بیاموزد. کسی که آشپزی میآموزد به جز دلدادن به طعمها و سحری که از دل خوراکیها و ترکیبشان با هم بیرون میکشد باید به خیلی نکات دیگر توجه کند تا بتواند با آن طعمی که میآفریند دلربایی کند. بهترین آشپز هم که باشید وقتی ندانید در کابینتهای آشپزخانه چه دارید و چه ندارید عملاً نمیتوانید در زمان مناسب آن طعم را از دل غذا بیرون بکشید و دلربایی کنید. اگر از موجودی طبقههای فریزر و یخچال بیخبر باشید و اگر از وضعیت ظرفهای ادویه بیاطلاع عملاً وسط طبخ هر غذایی به مشکل برمیخورید. آن آشپزی میتواند غذای دلپذیر و لذیذی را آماده کند که با اطلاع از همه آنچه لازم است از قبل برنامهریزی کرده و طبق آن پیش برود. از طرف دیگر ماهرترین آشپز دنیا هم که باشی به خوبی میدانی که اگر هر روز هم لذیذترین غذای دنیا را بپزی آنها که قرار است میل کنند برایشان عادت میشود و دلشان را میزند. پس لازمه کار در آشپزخانه بهویژه آشپزخانه یک خانه! این است که بتوانی تنوع و تناسب را هم مراعات کنی. هر کسی با هر مقدار درآمد هم نمیتواند هر روز گرانترین اقلام خوراکی را تأمین کند و به هر حال لازم است تناسبی بین قیمت خوراکیها و غذاهایی که با آنها درست میکنند وجود داشته باشد. آموختن حساب و کتاب آشپزخانه فقط آن طعم سحرآمیز غذا را درآوردن نیست زیرا باید بتوانی بهموقع از فاسد شدن اقلام خوراکی جلوگیری کنی. گاهی برنامه غذایی را عوض کنی تا آن اقلام در معرض فساد زودتر استفاده شود و گاهی مثلاً پیش از آنکه گوجهای بگندد آن را رنده و سرخ کنی تا فریز شده و بعداً به کار آید. بنابراین کسی که در آشپزخانه کارآموزی کند میتواند مدیری متفاوت شود. همه این مسائل یک طرف. شما وقتی در آشپزخانه یک خانه کارآموزی کنی میآموزی که سلایق مختلف اعضای خانواده را در برنامه غذاییات لحاظ کنی. بنابراین از دیکتاتوری فاصله میگیری که این بهترین سلیقه و هنر من در آشپزی را همه باید هر روز بیچون و چرا میل کنند و بهبه و چهچه بگویند. مدیری که آشپزی نکرده باشد هر نسخهای را برای کار به خورد کارکنانش میدهد بیآنکه بداند سرنوشت آن همه منابع و مصارف ممکن است سر از سطل آشغال درآورد. چه میزان طرحها و برنامهها در کشور نوشته شده، تصویب شده و به اجرا آمده که با صرف هزینههای بسیار بسیار زیاد آخرالامر متوقف شده است آن هم بیآنکه اثری مناسب بر وضعیت زندگی ما داشته باشد؟ مدیری که حتی نمیداند سفره را کجای خانه بتکاند که خردهنانها یا اضافه غذا زیر دست و پا لهنشود نمیفهمد چگونه باید با ظرافت از همه نعمتهای خداوند استفاده کند. مدیری که آشپزی نداند مهمترین منابعاش یعنی آدمها را با بدسلیقگیهایش میرنجاند و از دست میدهد و بهترین منابع مالی و زیرساختی هم که دراختیارش باشد نمیتواند کسی را برای مدت طولانی در کنارش حفظ کند. پس حتی اگر در قانون استخدامی هم چنین قیدی برای مدیران نیامده لطف کنید و خودتان پیش از تکیه زدن بر صندلی مدیریت یک دوره کارآموزی در آشپزخانه بگذرانید.
واحد اجباری آشپزی برای مدیران
در همینه زمینه :