افقی که آقمشهد گشود
سیدمحمد فخار-روزنامهنگار
امروز درست یک سال از شروع تمرکز رسانهای بر موضوع «آقمشهد» میگذرد؛ گرهی که نه با دست و نه حتی با دندان باز نمیشد. سابقه شکایتهای قضایی در جریان این پرونده از 20سال فراتر رفته بود. صدها زونکن برای رسیدگی به آن تشکیل شده بود و همه تا همین یکماه پیش بازمانده بود. اما 12ماه مطالبهگری رسانهای توانست آن را به نتیجهای برساند که مردم میخواستند. حالا از پرونده وقف 5600هکتار منابع طبیعی جنگلهای هیرکانی، 92درصد به اموال عمومی بازگشته و 8درصد به مردم زحمتکش روستا میرسد. نهاد وقف صحیح نیز تقویت شده تا با دقت بیشتری جاری و ساری شود؛ این یعنی قدرت رسانه.
اکنون بزرگترین پرونده منابع طبیعی تاریخ جمهوری اسلامی به نفع مردم مختومه شده است؛ پروندهای که اثرگذاری آن به اذعان مقامات سازمان جنگلها معادل صدها پرونده مشابه در عرصههای طبیعی کشور است. این موفقیت اگرچه دستاورد مستقیمی جز رسیدن منافع آن به مردم ندارد، اما افقی نو را رو به فعالیتهای رسانهای میگشاید.
افکار عمومی کشور پس از گسترش فضای مجازی،این سالها، رسانههای عمومی را کماثرتر از قبل تلقی میکنند. اگرچه در این مسیر کم کاری برخی رسانهها نیز مزید بر علت بوده، اما اثرگذاریهای عمومی نیز در موارد مختلف ثابت شده است. رسانهها بهعنوان بازوی دمکراسی باید دیدهبانی، فرهنگسازی، مطالبهگری و اعتراض عمومی را در قالبهای مطبوعاتی ارائه کنند و این همان مسیری بوده که در پرونده آقمشهد به انجام رسیده است. بهعنوان یکی از سربازان دفاع از منابع طبیعی کشور، طی سال اخیر با انواعی از تهدید، تطمیع، فحاشی و شکایت روبهرو شدم، اما نتیجه چنان اهمیت داشت که سنگهای پیش پا را خردهشن میکرد. حال که این پرونده به نتیجه رسیده، فصلی نو پیش روی همه رسانههای عمومی کشور قرار گرفته است.
نگاهی به شرایط موجود نشان میدهد عرصههای مطالبهگری محیطزیستی برای پیگیری در ادامه راه کم نیست. آلودگی هوا، ریزگردها، خشکسالی، سدسازیها، حریق جنگلها، قاچاق خاک و چوب و دهها معضل دیگر در مسیر حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی کشور وجود دارد که ظرفیت رسانهای برای احقاق این حقوق پایمال شده عمومی میتواند فعال باشد. هر سال آلایندههای جوی در شهرهای بزرگ گستردهتر میشوند و منابع ثابت و متحرک آسمان را بیش از پیش خاکستری میکنند. در بخش ریزگردها، کانونهای تولید گردوغبار به واسطه کاهش شدید بارندگیها، وسعت بیشتری میگیرند. خشکسالی پس از 21سال هنوز قصد رفتن ندارد. سدهای غیرکارشناسی، تنشهای آبی در مناطق خشک و نیمهخشک را کلید زدهاند. 3سال اخیر، بحرانیترین دوره وقوع حریقهای جنگلی در ایران بوده و 50هزار هکتار جنگل را سوزانده است. در بخش قاچاق چوب و خاک نیز پس از 4سال اجرای طرح تنفس جنگلها، هنوز سوداگران فعالند و بیش از پیش جنگلها را میتراشند. این بدنه نحیف قطعا و حتما به حمایتی فراتر از آنچه تاکنون بوده نیاز دارد و اگر فریاد رسانه بهعنوان رصدکننده و بلندگوی محیطزیست کشور خاموش شود، عرصههای طبیعی کشور به سرعت رو به زوال میروند. افق پیش رو همانقدر که مخاطرهانگیز است، برای رسانهها امیدساز است.