میثم قاسمی
«خارج از محدوده» نخستین فیلم سینمایی رخشان بنیاعتماد است. فیلمنامه، که فرید مصطفوی آن را نوشته درباره کارمندی است که در «هرتآباد» خانهای میخرد؛ اما این خانه در حوزه استحفاظی هیچ نهاد و اداره و ارگانی نیست و اهالی منطقه در نهایت مجبور میشوند خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند. فیلم در سال۶۶ ساخته شده؛ اما داستان، زمان پیش از انقلاب را روایت میکند که احتمالا اگر غیر از این بود، مجوز ساخت نمیگرفت. خارج از محدوده فیلم تحسینشدهای نیست؛ اما راستش این روزها زیاد به آن فکر میکنم. هرتآباد در حاشیه پایتخت است؛ اما همانطور که از نامش پیداست، میتواند هرجایی باشد.
در هر نقطهای از این کشور. کافی است بهاندازه کافی پولدار نباشی تا ساکن هرتآباد شوی. اگر در شرایطی نباشی که در میانه کرونا و تحریم به فهرست میلیاردرها اضافه شوی، اگر سلبریتی و ورزشکار مشهور نباشی که با خیال راحت به اروپا و آمریکا بروی و واکسن کرونا بزنی، اگر کارمند جایی نیستی که سر ماه - و فارغ از تعطیلات نیمبند کرونایی - حقوق بگیری، اگر آنقدر پارتی و پول نداری که بتوانی سر و سامانی به زندگیات بدهی یا حداقل از عمق بدبختیهایت کم کنی، یعنی ساکن هرتآباد هستی. در حقیقت، هرتآباد یک مکان نیست، یک موقعیت است. موقعیتی که خیلی از ما در آن گیر افتادهایم.
ما مردم عادی، این روزها با مشکلات میسازیم و با وعدهها سرگرمیم. میدانیم محقق نمیشوند و برای همین است که از کنارشان میگذریم و به زندگی فکر میکنیم. زندگیای که هر روز سختتر میشود. چاره چیست؟ من میگویم چاره، پذیرش زندگی در خارج از محدوده است. بپذیریم که کسی قرار نیست مشکلات ما را حل کند. پس بیایید عمیقا از آنها ناامید شویم و خودمان راهی برای حل مشکلات بیابیم.
ما آنقدر پول نداریم که برای واکسن زدن به کشورهای دیگر برویم. حتی اینقدر پول نداریم که واکسنهای قاچاق شده از کشورهای همسایه را بخریم. پس باید چه کنیم؟ شاید راهش این است که بیشتر مراقب باشیم.
ماسک بزنیم و تا زمانی که آب هست، دستها را بشوییم. شاید لازم است برای کسانی که توانایی تأمین ماسک ندارند، «نذر ماسک» راه بیندازیم. برای بیماران دارو بخریم و در یک کلام، خیریههای کرونایی ایجاد کنیم. البته خیریههای واقعی و نه از آنها که زمین و ساختمان میگیرند و برج میسازند.
شاید گروهی بگویند این پیشنهاد اصلا شدنی نیست و نمیتواند جای کمکاریها را بگیرد؛ اما من میگویم الگوی اخوانالمسلمین مصر، پیش روی ماست. این گروه سیاسی در تمام دورانی که دولت نیمنگاهی به مردم و مشکلاتشان نداشت؛ در کنار آنها ماند و تا توانست کمکشان کرد. راه محبوبیت این گروه سیاسی در کارهای خیریه بود. آن هم در شرایطی که اجازه هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت.
چاره ما برگشتن به جامعه و توجه به آدمهاست. هرچه در انتظار سیاست ماندیم، کافی است.
برای آدمها
در همینه زمینه :