• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 12 تیر 1400
کد مطلب : 134815
+
-

پایان رامسفلد

دونالد رامسفلد، معمار جنگ‌های افغانستان و عراق در 88سالگی درگذشت

گزارش
پایان رامسفلد

 محمدامین خرمی- روزنامه‌نگار

 «دونالد رامسفلد، درحالی‌که اعضای خانواده گرد بستر او بودند، در آرامش در شهر مورد علاقه‌اش، یعنی تائوس در ایالت نیومکزیکو درگذشت.» این بخشی از بیانیه‌ای است که در پی مرگ وزیر دفاع پیشین آمریکا از سوی خانواده او منتشر شد. شاید رامسفلد، آنگونه که خانواده‌اش گفته‌اند، در آرامش درگذشته باشد، اما میراث او چند صدهزار کشته‌ای است که جنگ‌های آمریکا در افغانستان و عراق روی دست جهان گذاشته است.
دونالد رامسفلد برای دومین‌بار در سال2001 در کابینه جورج بوش هدایت وزارت دفاع آمریکا را در دست گرفت. او پیش از آن، بین سال‌های1975تا1977 در کابینه جرالد فورد هم وزیر دفاع بود. رامسفلد یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازان نومحافظه‌کاری بود که اطراف بوش را پر کرده بودند و جنگ می‌خواستند. آنها حملات تروریستی 11سپتامبر را بهانه‌ای برای هدف خود می‌دیدند. چند‌ماه بعد از حادثه 11سپتامبر، روزنامه واشنگتن‌پست در گزارشی نوشت که رامسفلد به بوش گفته بود که آمریکا باید برای نظم دادن به جهان، قدرت نظامی‌‌اش را به‌کار گیرد.
در پی حملات 11سپتامبر، جنگ بلافاصله در دستور کار دولت بوش قرار گرفت. «جنگ علیه تروریسم» اصطلاحی بود که جورج بوش در سخنرانی خود بعد از این حادثه به‌کار برد؛ جنگی که معمارش دونالد رامسفلد بود. این دوره را باید آغازگر دوره جدیدی از تاریخ سیاست خارجی آمریکا و سیاست بین‌الملل دانست؛ دوره‌ای که در آن حملات «پیشگیرانه» و «پیشدستانه» بدون هماهنگی سازمان ملل، برای مهار دشمنان و گروه‌های تروریستی مطرح و توجیه شد.

جنگ افغانستان
دونالد رامسفلد از همان نخستین ساعات بعد از حملات 11سپتامبر، ایده حمله افغانستان برای ساقط کردن حکومت طالبان را مطرح کرد. او تصور می‌کرد پایان دادن به حکومت طالبان، آخر ماجراست و القاعده هم بدون طالبان دیگر قدرتی نخواهد داشت. حکومت طالبان سقوط کرد، اما جنگ در افغانستان 20سال بعد همچنان ادامه دارد. در همان آغاز حمله تصور می‌شد که نیروهای آمریکایی با اشراف اطلاعاتی که دارند، بن‌لادن را هم از بین خواهند برد.
رهبر القاعده اما به همراه شماری از نیروهایش از دست نیروهای ویژه آمریکایی و مأموران سازمان سیا گریخت و در کوه‌های تورابورا در شرق افغانستان مخفی شد. بن‌لادن 10سال بعد در پاکستان به دام افتاد.
در روزهای نخست حمله آمریکا به افغانستان، بمب‌های خوشه‌ای مهمان خانه‌های افغان‌ها شد. آن زمان، دولت جورج بوش چنان فضایی در جامعه آمریکا ایجاد کرده بود که بیشتر مردم این کشور جنگ می‌خواستند و چشم خود را بر کشتار مردم بی‌گناه بسته بودند. در این فضا، اندک گزارش‌های رسانه‌ها در مورد عملکرد نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان و کشتار مردم هم رنگ باخته بود.

جنگ عراق
برای رامسفلد، هیچ‌وقت جنگ افغانستان مسئله اصلی نبود؛ مسئله اصلی برای او حمله به عراق و ساقط کردن حکومت صدام حسین بود. حمله به افغانستان، هموارکننده مسیر لشکرکشی به عراق بود. حمله به عراق، سال‌ها در صدر فهرست برنامه‌های رامسفلد بود. او 24ساعت بعد از حملات 11سپتامبر، در کنار طرح حمله به افغانستان، طرح خود را برای اشغال عراق روی میز جورج بوش گذاشت. تنها مسئله‌ای که باعث شد این طرح در جلسه کابینه جورج بوش رأی نیاورد، بحث بر سر زمانبندی بود. حملات 11سپتامبر بهانه لازم برای حمله به عراق را نمی‌داد. مردم خواستار انتقام از القاعده بودند و فعلا فقط حمله به افغانستان را می‌پذیرفتند.
حمله به عراق از سال‌ها قبل جزو برنامه‌های اصلی رامسفلد و حلقه تئورسین‌های نومحافظه‌کار واشنگتن ازجمله دیک چنی و پل ولفوویتز بود. این جمع در سال1998 اندیشکده‌ای تاسیس و تلاش کردند دولت بیل کلینتون را برای تغییر رژیم در عراق متقاعد کنند. یک سال بعد، تحت فشار آنها کلینتون در این رابطه قانون آزادسازی عراق را امضا کرد؛ قانونی که ساقط کردن رژیم صدام بود.
رامسفلد همیشه دشمن صدام حسین نبود. در جریان جنگ ایران و عراق، او ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای با رئیس‌جمهور عراق داشت. رامسفلد در سال1983 به‌عنوان فرستاده ویژه رونالد ریگان به بغداد سفر کرد تا خواسته‌های عراق برای شکست دادن ایران را بشنود. تامین تسلیحات موردنیاز ارتش عراق، همکاری‌های اطلاعاتی علیه نیروهای ایران و همچنین ارسال موادی که بعدا در بمب‌های شیمیایی علیه ایران مورد استفاده قرار گرفت، نتیجه این سفر بود.
سال‌ها بعد، زمانی که تاریخ مصرف صدام برای آمریکایی‌ها تمام‌شده بود، نومحافظه‌کاران فقط منتظر زمان مناسب برای پایان دادن به حکومت او بودند. جامعه عراق طی یک دهه تحریم‌های آمریکا کاملا متلاشی شده بود و زمان اجرای طرح تغییر رژیم فرارسیده بود. برای نومحافظه‌کارانی که اکنون در چارچوب دولت بوش کاخ سفید را در دست گرفته بودند، حمله به عراق هم از بعد ایدئولوژیک و هم از بعد استراتژیک اهمیت داشت. عراق جای مناسبی برای به رخ کشیدن قدرت نظامی آمریکا در مقابل چشم جهان بود. حمله به این کشور، به حکومتی که هژمونی آمریکا در منطقه را به چالش کشیده و امنیت مهم‌ترین متحد آن یعنی اسرائیل را به خطر انداخته بود، پایان می‌داد. علاوه بر این، کنترل نفت و ایجاد پایگاه‌های منطقه‌ای برای آنها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. رامسفلد سلسله دروغ‌هایی را برای توجیه حمله به عراق مطرح کرد؛ از ارتباط صدام با القاعده گرفته تا تولید سلاح‌های کشتار جمعی، خرید کیک زرد از نیجر و واردات لوله‌های آلومینیومی که «فقط» در ساخت بمب هسته‌ای کاربرد دارد. حمله به عراق در سال2003 انجام شد و رامسفلد و اطرافیانش پروژه تغییر رژیم در این کشور را به نتیجه رساندند، اما آنها آمریکا را وارد بحرانی کردند که هنوز از آن رهایی پیدا نکرده است. زندان‌های مخوف عراق در دوره حضور رامسفلد در وزارت دفاع آمریکا تاسیس شدند. زندان ابوغریب و زندان بوکا، مخوف‌ترین آنها بودند. ابوبکر البغدادی که بعدها گروه تروریستی داعش را پایه گذاشت، در همان دوره رامسفلد در زندان بوکا زندانی بود.

هزینه جنگ‌های رامسفلد
آمریکا در دوره رامسفلد 2جنگ بزرگ را آغاز کرد؛ جنگ‌هایی که در نهایت واشنگتن بازنده هر دوی آنها بود. این جنگ‌ها هزینه‌های نظامی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی غیرقابل جبرانی داشته است. آمریکا در افغانستان بیش از 2هزارو300 و در عراق حدود 4هزارو500نفر از سربازان خود را از دست داده است. در افغانستان حدود 47هزارو300نفر از مردم قربانی جنگ شده‌اند. دست‌کم 69هزار نفر از نیروهای امنیتی و نظامی افغان نیز در جریان درگیری‌ها کشته شده‌اند. گزارش‌های سازمان ملل نشان می‌دهد طی 5سال گذشته، با افزایش شمار حملات هوایی نیروهای آمریکایی در عراق، حدود 40درصد از تلفات مربوط به کودکان بوده است؛ یعنی حدود هزار و 600کودک. در عراق، تلفات غیرنظامیان بین 186هزارتا209هزار نفر تخمین زده می‌شود. میزان تلفات در میان نیروهای نظامی نیز حدود 100هزار نفر اعلام شده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :