دیدار با فرمهر منجزی، مترجم ادبیات کودک و نوجوان
فرصت کرونا برای والدین و بچهها
فرشاد شیرزادی-روزنامهنگار
فرمهر منجزی، مترجم ادبیات کودک و نوجوان تا امروز بیش از 140عنوان کتاب ترجمه کرده است. نخستین داستان او سال1369 در مجله ادبستان چاپ شد و نخستین کتابش با عنوان «خواهر کوچولو» از سوی کتاب «ونوشه» نشر چشمه در سال1374 راهی بازار کتاب شد. او علاوه بر اینکه در انتخاب ترجمه ظرافت بهخرج میدهد و هر کتابی را به فارسی برنمیگرداند، به زبان مبدا و مقصد هم تسلط کافی و وافی دارد. مجموعه کتابهای «آمبر براون» نوشته «پائولو دانتسیگر» و «اوا» اثر «پیتر دیکنسون» به قلم او ازجمله کتابهای اوست که تا امروز همچنان تجدید چاپ میشود و با استقبال مخاطبان ادبیات کودک و نوجوان همراه بوده است. گفتوگوی ما درباره کتابهای در دست چاپ و در دست ترجمه او آغاز شد و در ادامه به نحوه انتخاب کتاب با کیفیت و درخشان از سوی پدر و مادرها و خود کودکان و نوجوانان پرداختیم.
وعده انتشار 8جلد پایانی کتاب «ماجراهای صوفی موش» را کی به مخاطبان میدهید و هماکنون مشغول ترجمه چه کتابی هستید؟
مجموعه ماجراهای صوفی موش را بعد از ویرایش آماده انتشار کردهام. نویسنده این مجموعه همانطور که میدانید، خانم «پاپی گرین»اند و بخش کتابهای «مهتاب» انتشارات «محراب قلم» آن را منتشر خواهد کرد. این کتاب آبانماه منتشر میشود؛ مجموعهای 16جلدی است که 8جلدش منتشر شده. مجموعه سه جلدی دیگری هم در انتشارات «شهر قلم» دارم با عنوان «روباهم ساعت زنگدارم را خورد»، «روباهم مشقهایم را خورد» و «روباهم کیک تولدم را خورد». این کتابها برای بچههای دوره دبستان ترجمه شده است. نویسنده این مجموعه «دیوید بلیز» است. یک کتاب دیگر هم در دست ترجمه دارم. نویسنده آن «جو سیمونز»، نویسنده کتاب «برادرم را اینترنتی عوض کردم» است که پیشتر آن را به فارسی برگردانده بودم. کتاب را انتشارات «ایرانبان» منتشر خواهد کرد.
در اوضاع و احوال کرونایی امروز، بهویژه در اوضاعی که خانوادهها سعی میکنند بچهها کمتر در بیرون از خانه وقت بگذرانند، کتاب، کالای سردی است که همچنان مخاطب دارد. تشخیص خانوادهها برای انتخاب کتاب خوب، از چه راههایی تسهیل میشود؟
در دورهای این کار سخت بود چون ایران مانند دیگر کشورهای جهان نیست و طبعا ما تجربههای مشابه آنها را نداریم. آنها مثلا انجمن کتابداران کودک دارند که متشکل از معلمان دبستانهاست و فهرستی ارائه میدهند و والدین کتابخوان، همواره فهرست و فعالیتهای مستمر آنها را دنبال میکنند. در سراسر دنیا معمولا از این قبیل فهرستها زیاد به چشم میخورد. یا به فرض جوایز مختلفی وجود دارد که خانوادهها را هدایت میکند تا کتاب خوب و اثر درخشان برای بچههایشان تهیه کنند و بهدست آنها برسانند. در ایران، غیر از شورای کتاب کودک، که جزو معدود نهادهایی بود که فهرست کتابهای کودک را ارائه میداد، نهاد دیگری در این بین مددرسان نبود. پیشتر، آموزش و پرورش بهواسطه سامانه رشد که البته چندان هم فعال نبوده و نیست، فهرستی ارائه میکرد. اما در مجموع، امروز خوشبختانه فهرستهای خوبی منتشر میشود و همین فهرست لاکپشت پرنده که داوری کتابها را هم در طول سال انجام میدهد، بخشی از مسئولیت را در این بین عهدهدار شده است. البته پیش از شیوع کرونا، جشن فصلی هم داشتند. بچهها در شهرها گرد هم میآمدند و با نویسندگان مختلف آشنا میشدند و اگر کتابی میخریدند به پدیدآورندگان میدادند تا آن کتابها را برایشان امضا کنند. همچنین از زمان شیوع ویروس کرونا، آنچه بیش از هر چیز دیگر به چشم میخورد، رشد و نقش شبکههای اجتماعی است که بهواسطه آنها بسیاری از گروههای کتابخوان شکل گرفتهاند. البته پدران کمتر و بیشتر مادران و معلمان با یکدیگر گروههایی را تشکیل دادهاند و به اتفاق هم کتاب میخوانند. در بعضی گروهها به شکل حرفهای از کتاب استقبال میکنند و کتابهای مختلف معرفی میشوند. به فراخور مناسبتها، بچهها و والدین کتاب معرفی میکنند. بهطور مثال اگر روز محیطزیست است، کتابی درباره محیطزیست برای خواندن پیشنهاد میشود یا افراد، حتی فهرستی از کتابهای محیطزیستی برای خواندن به بچهها پیشنهاد میدهند. سلسلهای از این فعالیتها حتی برعهده کتابفروشان است.
بنابراین کرونا در همه سطوح به ضرر کتابخوانها نبوده است؟
کرونا هر بدی و محدودیتی داشت، باعث شد شبکههای اجتماعی فعالتر شوند و چون فعالیت شبکههای اجتماعی، حد و مرز نمیشناسد در سراسر کشور میتواند موجب ارتباط افراد مختلف با یکدیگر شود. والدین هم دنبال کتاب مفیدند. با توجه به وضع اقتصادیای که قیمت کتاب بالاست و بسیاری از خانوادهها را محدود میکند، آنها لاجرم باید با آگاهی، کتاب مورد نظر خود را انتخاب کنند. به گمانم این فهرستها بهویژه در زمان شیوع ویروس کرونا، به خانوادهها بسیار کمک کرد. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فهرست فصلی تهیه میکند یا نهادها و ناشران دیگر مانند کتاب «هدهد» و نهاد کتابخانههای عمومی کشور که در نقاط مختلف با سلایق متفاوت، به کودکان و نوجوانان و والدین کتاب معرفی میکنند.
به سلسله کتابها و فهرستهای مختلف اشاره کردید. اهم آنها لاکپشت پرنده است. بهنظر میرسد اطلاعرسانی اینگونه فهرستها کمرنگ بوده. چرا سازوکار انتشار این فهرستها بهگونهای است که اطلاعرسانیاش کم بوده و آحاد مردم و اغلب خانوادهها از این فهرستها در بسیاری موارد، بیاطلاعند؟ راه چاره برای شناساندن بیش از پیش این فهرستهاچیست؟
نمیدانم تا چه میزان خانوادهها در این بین کماطلاعاند. آنچه دریافتهام، میدانم که طی سالهای اخیر اتفاقهای خوبی افتاده. حدود 5-4سال است که جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان، در سراسر کشور تأسیس شده و این فهرستها منتشر میشود. از سوی دیگر کانالهای تلگرامی متعدد، سایتها و صفحات اینستاگرامیای وجود دارد که در آخری گاه لایوهای متنوع درباره کتابهای مختلف و ارزشمند، میگذارند. به گمانم این ناشران و فهرستهایشان چندان هم ناشناخته نیستند. گاهی در کتابفروشیها حتی خودم دیدهام که خانوادههایی آمدهاند و با استناد به فهرست لاکپشت پرنده، کتابی را انتخاب کردهاند. من به هر حال در این زمینه نمیتوانم اظهارنظر دقیق کنم چون طبعا آمار دقیقی هم در دست ندارم که حالا بخواهم عنوان کنم که چقدر از سایت یا کانال لاکپشت پرنده استفاده میکنند! اما میدانم که این فهرستها، بهطور نسبی و به مرور زمان در حال شناختهشدناند. این کار مانند هر کار فرهنگی دیگری زمان میبرد. بخشی از این موضوع نیز به رسالت رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون بازمیگردد که کلا چندان به کتاب بها نمیدهند. بخش دیگری که معمولا در آن همواره لنگ میزنیم، آموزش و پرورش است؛ یعنی اگر معلمان ما یا آموزش و پرورش برنامهای داشته باشند که بهواسطهاش بچهها را به مطالعه ترغیب کنند، مسلما این فهرستها و جوایز به بچهها معرفی و شناسانده خواهند شد.
کودک یا نوجوانی که علاقهمند به کتاب و کتابخوانی است یا علاقهمندیاش به کتاب کم است، اگر راهنما بخواهد، بدون استمداد از فضای مجازی، برای تهیه کتاب با کیفیت به کجاها میتواند مراجعه کند؟ شما کجا را پیشنهاد میکنید؟ شهر کتاب، نهاد کتابخانهها، کتابفروشیهای انقلاب، کریمخان یا جاهای دیگر؟
همه اینهایی که شما نام بردید، خوباند. بچهها میتوانند همه جا پا بگذارند و به هر یک دسترسی داشته باشند. کتابفروشی محلی، شهرکتاب یا کتابخانه عمومی اگر نزدیک محل سکونتشان باشد، میتواند مفید باشد. بخش دیگری که به گمانم باید به آن اشاره شود، شناخت پدر و مادرها، کتابفروش یا کتابدار است که در این بین بسیار مؤثر خواهد افتاد. از سوی دیگر البته بچهها کتابها را به خوبی به یکدیگر معرفی میکنند و نام بسیاری از کتابها را از زبان همسن و سالهای خودشان میشنوند. بچهای که کتابی میخواند معمولا به دوستان دیگرش هم کتاب مورد نظرش را معرفی میکند اما شناخت پدر و مادر هم در این بین شرط است. بچهها سلایق مختلفی دارند. یکی کتاب علمی، دیگری تخیلی، دیگری درباره محیطزیست و برخی دیگر طنز و بعضیهایشان هم کتابهای کمیک استریپ دوست دارند. نقش خانوادهها در این انتخاب به گمانم حائز اهمیت است و اینکه دست آخر فرزندشان را به کجا راهنمایی کنند و کجا ببرند. وقتی هم به کتابفروشی پا میگذارند نقش کتابفروش و کتابدار در کتابخانه اهمیت مییابد. این عزیزان باید بتوانند راهنمای خوبی برای بچهها باشند. مجموع چنین شناختهایی بچهها را در انتخاب کتاب درخشان و با کیفیت یاری خواهد کرد. در یک کلام باید بگویم که بهطور مجرد نمیتوان انتظار داشت که با حل گوشهای از موضوع همه موضوع مرتفع شود و پیشنهاد کنیم تا همه بچهها به فرض به خیابان انقلاب، کریمخان یا نهاد کتابخانهها بروند و آنجاها کتابهای مورد علاقهشان را بیابند. پا گذاشتن به کتابفروشی در نهایت بسیار اهمیت دارد، چون حس کنجکاوی بچهها را برمیانگیزد و از دیگر سو باید به کودک و نوجوان فرصت داد تا ساعتی در کتابفروشی تأمل کند و کتابها را ببیند و پشت جلدشان را بخواند، آنها را ورق بزند و بخشیاش را بخواند و در ادامه از کتابدار و کتابفروش و پدر و مادرش راهنمایی بخواهد. در این مرحله، شناخت پدر و مادر بهکار میآید و اگر آنها با شناخت پیش بروند، نتیجه کار مثمر ثمر خواهد بود. به هر حال هر چه نباشد امروز کتاب در دسترس آحاد مردم و خانوادهها قرار دارد.