انرژیهای پاک از نگاهی دیگر
زیرساختهای تولید انرژیهای تجدیدپذیر چه آسیبهایی به محیطزیست و حیاتوحش وارد میکنند؟
هدا عربشاهی ـ روزنامهنگار
گزارش «آمار ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر 2021» که در ماههای اخیر از سوی آژانس بینالمللی انرژیهای تجدیدپذیر منتشر شده است نشان میدهد که در سال2020 باوجود رکود اقتصادی ناشی از عالمگیری کووید-19 ظرفیت تامین انرژی از منابع تجدیدپذیر بیش از 260گیگاوات افزایش پیدا کرده و حدود 50درصد از رکورد سال2019 پیشی گرفته است. بهطوریکه بیشاز 80درصد از کل توان الکتریسیته سال گذشته از منابع تجدیدپذیر تامین شده و اینمیان سهم انرژی خورشیدی و انرژی بادی بیشاز 91درصد از کل انرژیهای نو بوده است. مزایای توسعه منابع پاک انرژی بر کسی پوشیده نیست حال باید دید فناوریها و تجهیزاتی که در تولید این انرژیها بهکار میروند چه تأثیرات مخربی برجای میگذارند.
بسیاری از کشورهای جهان امروزه باهدف کاهش مصرف انرژیهای فسیلی از منابع پاکی چون انرژیهای بادی، خورشیدی و آبی استفاده میکنند. اما بهنظر میرسد باوجوداینکه این منابع پاک و تجدیدپذیر هستند اما زیرساختهایی که برای تولید انرژی از آنها مورد استفاده قرار میگیرند آسیبهایی به محیطزیست، حیاتوحش و حتی تغییرات اقلیمی وارد میکنند.
توربینهای بادی خشکی
کانادا یکی از کشورهایی است که برای تولید برق از انرژی باد بهره فراوان میگیرد و برایمثال، فقط در سال2018 این کشور برق کافی برای مصرف 3.3میلیون خانه را ازطریق توربینهای بادی تامین کرد. اما توربینهایی که به تعداد زیاد در مزارع بادی نصب میشوند سبب مرگ تعداد بسیاری از پرندگان و خفاشها میشوند و بسیاری از موارد مرگ این جانداران در اثر برخورد آنها به تیغههای توربینهای بادی رخ میدهد. از اینرو، گروهی از دانشمندان کانادایی باهدف بررسی میزان مرگ پرندهها و خفاشها در مزارع بادی و یافتن روشهایی برای کاهش این آسیبها بهمدت یکدهه روی پروژههای بادی اونتاریو مطالعه کردند و دریافتند که هر توربین بادی همهساله باعث مرگ حدود 5پرنده و 12خفاش میشود. در سال2018 تعداد 2هزار و577 توربین بادی در اونتاریو وجود داشت. بنابراین، در اینسال حدود 13هزارو400پرنده و 30هزارو150خفاش بهدلیل مزارع بادی این منطقه کانادایی قربانی شدند. اما مرگ تنها آسیبی نیست که توربینهای بادی به این جانداران وارد میکند. بهطوریکه این پژوهش نشان داد که مزارع بادی تأثیرات مخرب غیرمستقیمی بر جمعیت پرندهها و خفاشهای بومی منطقه هم میگذارند. برایمثال، توسعه مزرعه بادی میتواند سبب ازدسترفتن زیستگاه این جانوران شود و درنتیجه موجب شود آنها به اجبار بهعنوان گونه غیربومی وارد زیستگاه پرندگان و خفاشهای مناطق دیگر شوند. از دیگر تأثیرات غیرمستقیم این مزارع میتوان به تغییر الگوهای مهاجرت و سایر رفتارهای این جانداران اشاره کرد. از اینرو، سازمانهایی چون «انجمن انرژی بادی کانادا» و «سازمان همکاری انرژی بادی و خفاشها» در آمریکا درحال توسعه روشهایی برای پیشگیری از مرگ پرندهها و خفاشها هستند. البته این پژوهشها نشان میدهد که مرگ این جانوران در اثر برخورد به توربینهای بادی هنوز بسیار کمتر از موارد مرگ آنها به دلایل دیگر است و درحالیکه گربهها همهساله بین 210 تا 3هزارو700میلیون، خطوط برق حدود 175میلیون، مزرعهداری حدود 67میلیون، پنجرهها بین 97تا 196میلیون، برجهای مخابراتی حدود 6.8میلیون، خودروها و کامیونها بین 50تا 100میلیون و هواپیماها حدود 0.08میلیون پرنده را میکشند، نرخ مرگ پرندگان در اثر برخورد به توربینهای بادی حدود 0.02تا 0.57میلیون در سال در کل دنیاست.
توربینهای بادی دریایی
اما بهنظر میرسد که نوع دیگری از توربینهای بادی که به نیروگاههای بادی دریایی یا دور- از- ساحل معروفاند در کنار تمام مزایایی که در تولید انرژی دارند علاوهبر آسیبزدن به چشمانداز ساحل به دریا، عوارض محیطزیستی بسیار بیشتری نسبت به مزارع بادی خشکی برجای میگذارند. نخستین و مهمترین تأثیر منفی این زیرساختها تخریب زیستگاه بستر دریا و انباشت رسوب پیرامون پایه این توربینهاست. انباشت رسوبات موجب افزایش کدری آب، تحریک آلایندهها و ازبینرفتن منابع غذایی جانداران بیحرکتی چون مرجانها، اسفنجها و شقایقهای دریایی میشود. ازسویدیگر، کدری آب بر فتوسنتز جلبکها و همچنین کاهش قدرت بینایی آبزیان اثر میگذارد. آلودگی صوتی هم از دیگر تأثیرات منفی توربینهای بادی دریایی است. این توربینها بیشاز 200دسیبل صدا تولید میکنند. این آلودگی صوتی، رفتار ارتباطی و موقعیتیابی بسیاری از آبزیان بهویژه نهنگها را مختل میکند.
نیروگاههای برقابی
توسعه نیروگاههای برقابی شامل سدهای عظیم برقابی و نیروگاههای جریانی روزمینی در کل جهان همچنان روند افزایشی دارد. هرچند این منبع انرژی سهم مهمی در تولید برق ایفا میکند اما نمیتوان تأثیرات منفی این نیروگاهها را نادیده گرفت. مهمترین خسارتی که سدها به محیطزیست وارد میکنند استفاده از زمینهای پیرامون سدها بهعنوان مخزن ذخیره آب است. بهطوریکه برای مثال، نیروگاه بزرگ برقابی بالبینا در برزیل فقط برای عرضه 250مگاوات برق بیشاز 2هزارو360کیلومترمربع را زیر آب برده است. زیرآب بردن این زمینها بهمعنی از بین رفتن زیستگاه حیاتوحش و مهاجرت اجباری آنها به مناطق غیربومی میشود. ازسوی دیگر، بسیاری از آبزیان رودخانهای هم همهساله با برخورد به تیغههای توربینهای آبی کشته میشوند.
گرمای جهانی هم از دیگر مشکلات ناشی از توسعه سدهای برقابی است. بهطوریکه، نیروگاههای کوچک جریانی روزمینی بین0.01تا 0.03پاوند دیاکسیدکربن در هر کیلوواتساعت ساطع میکنند و میزان انتشار از نیروگاههای برقابی بزرگ در مناطق نیمهخشک حدود 0.06پاوند دیاکسیدکربن در هر کیلوواتساعت است و تخمینها نشان میدهد که گرمایش کره زمین در اثر توسعه نیروگاههای برقابی در مناطق گرمسیری و معتدل بسیار بالاتر از این ارقام باشد. البته نباید این نکته را نادیده گرفت که میزان تولید انتشار گرمایش جهانی برای تولید برق با گاز طبیعی بین 0.6تا 2پاوند دیاکسیدکربن برای هر کیلوواتساعت و برق تولیدشده از زغالسنگ معادل 1.4تا 3.6پاوند دیاکسیدکربن برای هر کیلوواتساعت است. بنابراین، گرمایش جهانی در اثر توسعه نیروگاههای برقابی نسبت به تأثیرات منفی این سدها در نابودی زیستگاههای حیاتوحش، در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
صفحات خورشیدی
بهنظر میرسد که صفحات خورشیدی بهویژه در مناطق بیابانی نقش مهمتری در افزایش گرمایش جهانی داشته باشند. درحقیقت، سطح تیره صفحات خورشیدی تقریبا تمام نوری را که به آنها میرسد جذب میکند اما فقط حدود 15درصد از نور آفتاب جذبشده را به انرژی الکتریکی تبدیل میکند و مابقی آن بهصورت گرما به محیطزیست بازمیگردد. این صفحات خورشیدی معمولا بسیار تیرهتر از محیط طبیعی پیرامونشان هستند و بنابراین، مزارع وسیع صفحات خورشیدی انرژی بیشتری نسبت به خاک جذب و آن را بهصورت گرما منتشر میکنند و این مسئله بهشدت در افزایش دمای محیط تأثیر میگذارد. برای مثال، درصورتیکه 50درصد این صحرا تحت پوشش صفحات خورشیدی قرار گیرد افزایش دما در این منطقه 2.5درجه سانتیگراد بیشتر میشود. این گرمایش همراه با جو زمین و حرکت اقیانوسها در سراسر سیاره پخش میشود و متوسط دمای جهان را 0.39درجه سانتیگراد افزایش میدهد. اما تغییر درجه حرارت در تمام نقاط کره زمین یکسان نیست. بهطوریکه مناطق قطبی بیشتر از مناطق گرمسیری گرم میشوند و این مسئله به ذوب یخهای اقیانوس در قطب شمال و افزایش سطح دریاها میانجامد.