زنان محیطبان؛ 2عرصه و 2رویکرد
اسماعیل کهرم؛ بومشناس
حضور بانوان محیطبان نکتهای نیست که فقط در ایران مطرح شده باشد و نیاز به فرهنگسازی داشته باشد. ایده این کار از سالها قبل با توجه به آن که در کشورهای دیگر تجربه حضور بانوان محافظ محیطزیست وجود داشت، مطرح بود. کشورهایی نظیر انگلستان، سوئیس و اتریش در این زمینه پرچمدار هستند. اما موضوعی که در واگذاری شغل محیطبانی به بانوان باید مدنظر قرار گیرد، آن است که بانوان میتوانند در امور مربوط به اجرای قوانین و مقررات محیطزیستی همچون پلیس محیطزیست در شهرها حضور داشته باشند و موفق شوند. حضور و محیطبانی بانوان در شهرها نهتنها موردی ندارد که البته بسیار موثر و مفید است. اما آنجا که محیطبان مجبور به حضور در دل طبیعت و رویارویی با متخلفان خشن است، توصیه به حضور بانوان در این بخش از محیطبانی امری ناپسند و خلاف جایگاه ارزشمند بانوان است. در این دیدگاه این حضور میتواند حتی نتیجه عکس داشته باشد. پس باید از واگذاری غیراصولی حرفه محیطبانی در طبیعت برای بانوان جلوگیری شود.
سالیان زیادی است که در اصول حرفهای محیطبانی در جهان اینگونه روال است که ساحت حفاظت از محیط زیست انسانی در بحث کنترل آلودگی هوا، آب و خاک با حضور بانوان ممکن شود. در ایران نیز البته شرایط برای اینگونه حضور آنها مهیاست. اینکه بانوان محیطبان به عنوان ضابطان قانون در زمینه مبارزه با واحدهای آلاینده شهری وارد عرصه شوند، نهتنها امری بسیار پسندیده است که مناسب با جایگاه و شأن زنان ایرانی در صیانت از محیط زیست است. اما حضور بانوان در عرصههای طبیعی و جنگلی، منجر به واردآمدن آسیبهای جدی جسمی و روانی برای آنها میشود.
نباید چنین برداشت شود که بانوان ایرانی توان حضور در عرصههای طبیعی و جنگلی و انجام امور حفاظت عرصههای طبیعی را ندارند، چون هیچ تفاوتی میان زن و مرد در صیانت از طبیعت نیست. اما اگر بانوان به عنوان محیطبان وارد پهنههای طبیعی کشور شوند، بدون تردید با رفتارهای بسیار ناهنجار قاچاقچیان و متخلفان سابقهداری مواجه میشوند که رفتارشان به هیچوجه قابل کنترل نیست.
افرادی در طبیعت حضور مییابند که به عمد درختان را آتش میزنند یا شکار غیرقانونی انجام میدهند. در چنین عرصهای نیاز به حضور شخصی در یک شرایط جنگی است. براساس تجربیات محیطبانان مرد در طبیعت ایران، گاه برخورد با متخلفان کار را به شلیک گلوله و گروگانگیری و حتی شهادت محیطبانها کشانده است و در چنین شرایطی حضور بانوان در منطقه جنگی در طبیعت دور از شأن و جایگاه والای آنهاست.
جدای از این موارد باید دانست که ورود بانوان کشور در کسوت محیطبان به برخوردهای فیزیکی با متخلفان و خدشهدارشدن ساحت آنها منجر میشود. نگارنده البته معتقد است در عرصههای طبیعی و جنگلها حتی باید سلاح را از دست محیطبانان مرد گرفت، چون کشورهای پیشرفته جهان نیز چنین کردهاند تا از تشدید برخوردهای خشن در عرصههای طبیعی جلوگیری کنند. با در نظر گرفتن این شرایط اما باید همچنان عرصه بروز و ظهور بانوان در محیطزیست ایران به دقت تعریف شود تا از یکسو جایگاه اجتماعی زنان و از سوی دیگر شرایط حفاظت از محیطزیست ایران برای مردان و زنان به نحو صحیح حفظ شود.