• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
پنج شنبه 13 خرداد 1400
کد مطلب : 132299
+
-

خشم یک احساس طبیعی است و نباید سرکوبش کنیم

آتشفشان خفته در روان ما

آتشفشان خفته در روان ما

نیلوفر ذوالفقاری

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از بروز خشم در وجودتان ناراحت شوید و خودتان را برای داشتن این احساس سرزنش کنید. ممکن است تصمیم گرفته باشید این احساس را سرکوب کنید. شاید هم تصمیمی متفاوت با این گرفته‌اید و با پرخاش و سر‌و‌صدا، خشمتان را تخلیه کرده باشید. همه ما در موقعیت‌های مختلف، میزان متفاوتی از خشم را تجربه می‌کنیم، اما حتما واکنش‌هایمان نسبت به خشمگین شدن شبیه به هم نیست. خشمگین شدن طبیعی و ناگزیر است اما پرخاشگری و ابراز خشم به هر روشی، اصلا طبیعی نیست. ویدا ساعی، روانشناس بالینی، درباره اینکه چرا نباید خشم را سرکوب کنیم و البته چرا نباید به این احساس اجازه سرکشی دهیم، توضیح می‌دهد.

خشم مثبت کنترل‌شده
اگر اهل سرزنش خود به‌خاطر خشم هستید، بد نیست بدانید خشم یک احساس کاملا طبیعی است که همه موجودات به غریزه آن را در خود دارند و برای بقا لازم و ضروری است. مشکل زمانی است که خشم از حد فراتر می‌رود و نمی‌توانیم آن را مدیریت و کنترل کنیم و به شکلی مخرب بر اساس آن عمل می‌کنیم. معمولا عوامل مختلفی مثل ترافیک، آلودگی هوا، مصرف غذاهای پرچرب، شور و تند، تماشای فیلم‌های خشن و گوش کردن به بعضی موسیقی‌ها باعث بروز خشم در بعضی افراد می‌شود. از طرف دیگر هر انسانی در زندگی شخصی خود و در جهت رسیدن به اهداف و ایجاد ارتباط با محیط و اطرافیان، با موانع زیادی مواجه است که این موانع، حس ناتوانی را در او افزایش می‌دهد. همین عامل باعث بروز رفتارهایی مثل خشم، عصبانیت، فریاد و گاهی گریه می‌شود. از نظر روانشناسان انواع مختلفی از خشم وجود دارد اما ما معمولا خشم را احساسی منفی درنظر می‌گیریم. در حالی‌ که باید به‌خودمان یادآوری کنیم که خیلی اوقات حق داریم خشمگین شویم و احساسمان طبیعی است، هرچند این موضوع باعث نمی‌شود بر سر هر موضوعی به‌خودمان حق خشمگین شدن و بدتر از آن، ابراز آن به هر شکلی را بدهیم. درست است که خشم یک هیجان بهنجار است ولی نحوه مقابله و کنار آمدن ما با آن بسیار مهم است.

چرا خشم؟
منفی درنظر گرفتن احساس خشم باعث می‌شود از خودمان بپرسیم اصلا این احساس چه کارکردی دارد و چرا در وجود ما گذاشته شده؟ طبیعت خشم که بر اساس ترس‌های طبیعی ما و برای محافظت از ما بروز می‌کند، کارکردهای مختلفی دارد اما می‌تواند در موضوعات متفاوتی ریشه داشته باش؛ مثلا هر چه میزان خودشیفتگی در ما بالاتر باشد بیشتر در معرض خشم آشکار یا خشم پنهان هستیم. کسانی که خود را در زندگی بی‌پناه یا قربانی می‌دانند دچار خشم فراوانی درون خود هستند. این افراد به محض احساس خطر، خشم را راه دفاعی برای خود می‌دانند. کسانی که احساسات و نیازهای خود را چه در کودکی و چه در بزرگسالی سرکوب می‌کنند خشم زیادی را درون خود ذخیره  می‌کنند و کسانی که نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند، برای خود احترام قائل شوند و در جایی که باید، «نه» بگویند، دچار خشم شده و این خشم رفته‌رفته درون آنها تلنبار می‌شود. هر چه گستره توقعات ما وسیع‌تر باشد خشم و عصبانیت ما هم بیشتر است و بسیاری از توقعات ما هم توقعات عصبی هستند. زمانی که فردی خود را به درستی نشناسد و به‌خود و توانمندی‌ها و شخصیت خود شک داشته باشد، با هر تهدیدی خشمگین شده و بنابراین یا آماده جنگ برای اثبات خود می‌شود یا فرار می‌کند. هر چه نیاز به پذیرفته شدن در فرد عمیق‌تر باشد، تلاش‌ها و تنش‌های او جهت جلب رضایت دیگران بیشتر شده و اگر موفق نشود، خشم را تجربه می‌کند.

نشانه‌های خشم در بدن
خشم هم مانند بسیاری از احساسات دیگر، می‌تواند نشانه‌های جسمی داشته باشد و تأثیر آن بر بدن قابل‌مشاهده است. تغییرات بدنی مثل افزایش ضربان قلب، افزایش فشارخون، منقبض شدن عضلات، تغییر تنفس، مشت شدن دست‌ها و به هم فشردن دندان‌ها از نشانه‌های فیزیولو‍ژیک خشم است و وقتی این نشانه‌ها را دیدیم، یعنی بدنمان خبر از وجود خشم می‌دهد. دیدن این نشانه‌ها در مدیریت واکنشمان مفید است چون متوجه می‌شویم که باید حواسمان باشد تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنیم. اگر مشغول گفت‌وگو و بحث هستید، نشانه‌ها را جدی بگیرید. اگر قلبتان تند می‌زند، بدنتان داغ شده، صدایتان بلندتر شده و سخت نفس می‌کشید، مکث کنید تا آرام شوید. شاید حتی لازم باشد موقعیت را ترک کنید. با این کار به‌خود و طرف مقابلتان فرصت می‌دهید تا از عصبانیت و خشم فاصله بگیرید و رفتار مناسب‌تری داشته باشید. خشم تأثیراتی هم بر بدن ما می‌گذارد. زمانی که عصبانی می‌شویم، ضربان قلب و فشار خون، همینطور سطح هورمون‌های انرژی، آدرنالین و نورآدرنالین بالا می‌رود. سردردهایی که گاه میگرنی هستند شروع می‌شوند. احساس درد در قفسه سینه پیدا می‌کنیم. بعضی از ما ممکن است دندان‌هایمان را محکم روی هم فشار دهیم یا دندان‌قروچه کنیم، قرمز شدن پوست و گر گرفتگی در بعضی افراد دیده می‌شود. خشم عضلات قلبی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و توانایی قلب برای پمپاژ خون را کاهش می‌دهد. ممکن است حالت‌های حساسیت یا اختلال پوستی به‌وجود بیاید؛ مانند اگزما، آکنه و زگیل. از گفته‌ها و نحوه صحبت کردن شخص یا تن صدایش می‌توان فهمید که عصبانی است.

نه سرکوب، نه پرخاش
از بین 2راهکار اولیه که برای مواجهه با خشم درنظر می‌گیریم، یعنی سرکوب و انکار، هیچ‌کدام انتخاب درستی نیستند. زمانی که جلوی خشم خود را می‌گیرید، درباره آن فکر نمی‌کنید و در عوض فکر خود را متمرکز بر موضوعی دیگر می‌کنید. مشکل سرکوب خشم این است که زمانی که اجازه تخلیه خشم از راه‌های صحیح را به‌خود نمی‌دهید و آن را حبس می‌کنید، این احساس از درون به شما آسیب وارد می‌کند. گاهی حتی میزان آن هم تشدید می‌شود و باعث بروز بیماری‌هایی مانند تنش‌های قلبی، فشار خون و... می‌شود. وقتی جلوی خشم‌تان را می‌گیرید، معمولا تلاش می‌کنید احساستان را مهار یا سرکوب کنید و آن را به یک رفتار سازنده‌تر تبدیل کنید. خطر این نوع واکنش این است که شاید بتوانید واکنش بیرونی‌ را به خشم به شکل مثبت ابراز کنید، اما واکنش درونی شما به خشم، همچنان منفی خواهد بود. واقعیت این است که نمی‌توانید خشم را از بین ببرید و از بین بردن آن اصلا روش مناسبی نیست.

انتخاب درست
حتما سؤالتان این است که اگر نباید خشم را سرکوب کنیم، پس راه‌حل مناسب در مواجهه با این احساس چیست؟ما معمولا در مواجهه با خشم، 3انتخاب داریم: خشم را به درون خود بریزیم و سرکوب کنیم، خشم را سر دیگران خالی کنیم یا آن را بپذیریم و با کنترل و جهت دادن مثبت به آن، از آن سود ببریم. با اینکه کمی دور از تصور است اما از شدت این نیروی مهارنشدنی، می‌توانیم در راه‌های مفیدی استفاده کنیم. در قدم اول باید این حقیقت را بپذیریم که خشم در ما شکل گرفته، بعد باید تصمیم بگیریم که چه کاری می‌توانیم درباره آن انجام دهیم.باید بدانیم حق انتخاب و مسئولیت یک شیوه پاسخ‌دهی مناسب در هنگام عصبانیت با ماست. نباید به بهانه عصبانیت دست به رفتارهای پرخاشگرانه بزنیم. این خشم نیست که باعث می‌شود به شیوه‌های خاص عمل کنیم، بلکه این ما هستیم که تصمیم می‌گیریم خشم را چطور بروز دهیم؟ هیجان‌هایی که غالباً با خشم همراه هستند عبارتند از: عصبانیت، خشونت، خصومت، کینه‌توزی، غضب، تنفر، تحریک، حسادت، رنجش، غرض، تحقیر و ناراحتی. چون تعاریف و تجربیات ما از این احساسات متفاوت است، توصیف دقیق آنها غیرممکن است. از خودتان بپرسید چه وقت خشم برای شما مشکل ایجاد می‌کند و زندگی‌تان را به‌طور جدی به مخاطره می‌اندازد؟ اگرچه ما عقاید و برداشت‌های متفاوتی از خشم داریم و آستانه‌ خشم ما با یکدیگر متفاوت است، ولی می‌توانیم از راه‌حل‌هایی برای مقابله با موقعیت‌هایی که خشم باعث بروز مشکلاتی برای ما می‌شود، استفاده کنیم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید