قائممقام سازمان تبلیغات اسلامی میگوید که سبک زندگی امام ره، برای هر جوانی جذاب است
امام را به جوانان معرفی نکردهایم
عیسی محمدی
از موضوعات مهمی که امروزه و در حوزههای اجتماعی و جامعهشناختی مطرح میشود سبک زندگی یا لایفاستایل است. اما سبک زندگی دینی چگونه است و چطور میشود به آن رسید؟ در این مورد طی سالهای اخیر بحثهای زیادی صورت گرفته است. حتی در حوزههای اخلاق و اندیشه اسلامی نیز درباره این سبک زندگی بارها و بارها صحبت شده و کتابهای درخشانی چون «مفاتیح الحیاه» آیتالله جوادی آملی و دیگر بزرگان دینی ما نیز در همین راستا شکل گرفته است. اما نکتهای که در مورد حضرت امام بهشدت خودنمایی میکند، سبک زندگی کامل و الگوساز وی است. به راستی این سبک زندگی و منابعی که آن را تغذیه میکند، چطور میتواند در مباحث جامعهشناختی لایفاستایل مطرح شده امروزی بهکار بیاید؟ در این مورد، پای صحبتهای حجتالاسلام روحالله حریزاوی، قائممقام راهبری استانها و ارتباطات سازمان تبلیغات اسلامی نشستهایم تا جنبههای دقیقتری از این بحث را برای ما بازگو کند. او معتقد است که سبک زندگی و اندیشه دینی امام(ره)، اساسا هر جوانی را، ولو غیرمسلمان، بهخودش جذب میکند. با هم این گفتوگو را میخوانیم.
اجازه بدهید ابتدا از اهمیت سبک زندگی شروع کنیم. موضوع سبک زندگی برای انسان امروز ایرانی و غیرایرانی چه اهمیتی دارد؟
موضوع سبک زندگی و زیستاجتماعی و فردی، از موضوعات مهم اسلامی بوده و در تاریخ اندیشه و اخلاق اسلامی مورد بحث قرار گرفته است. بزرگان دینی و اندیشمندان ما نیز در اینباره فراوان صحبت کردهاند. بهطور مثال در مباحث فقهی و روایی، کتابی داریم به نام کتاب العشره بهمعنای آداب معاشرت. اینها نشان از توجه علمای اسلام دارد. اما سبک زندگی در ادبیات امروز علوم اجتماعی، نوع خاصی از سلوک انسانها مبتنی بر زیست مادی است. در واقع لایفاستایل یا سبک زندگی مطرح شده بیشتر به نوع ارتباط انسان با جهان و مادیت توجه دارد.
یعنی تنها یکی از جنبههای ارتباطی انسان؟
یعنی یک اومانیسم و خداگریزی، بر این سبک زندگی و لایفاستایلی که امروزه در جهان ترویج میشود، حاکم است.
این چیزی که میگویید، حتی شامل لایفاستایلی که در ایران مطرح میشود، هم هست؟
متأسفانه این مفهوم در ایران ناقص متولد شده است؛ چرا که محافل روشنفکری ما متأثر از فضای تمدن غرب بوده و صرفا به واردات ادبیات گفتمانی این تمدن اقدام کردهاند. به همین علت مقام معظم رهبری در سفر به خراسان شمالی، از جامعه نخبگانی کشور خواستند که در حوزه سبک زندگی، نظریهپردازی و گفتمانسازی کنند. متأسفانه بیشتر جنبههای سبک زندگی که امروزه مطرح میشود و غالبا در فضای مجازی هم نمودهای آن را میبینیم، از قبیل چیدمان و دکوراسیون و مبلمان و نوع تغذیه و سفر و... همه از نوعی زندگی مادی حکایت میکند که مبتنی بر پیشفرض مصرفگرایی و تنوعگرایی و نوعی آزادیگرایی و رهایی از قید و بندهاست. این، ایرادی است که به شاکله سبک زندگی امروزی که ترویج میشود در دنیا وارد است؛ آنهم درحالیکه بشر بهشدت دچار فقر معنوی بوده و از علائم این نیاز، گرایش او به مکاتب عرفانگرا و معنویتپرداز در شرق و... است؛ مثل شینتو و عرفانهای نوظهور هندی و.... یعنی بشر از ادیانی که وجود دارد ناامید شده و به همین دلیل دنبال شبهدین و شبهمعنویت است، درحالیکه سبک زندگی رایج اصلا توجهی به این امر ندارد.
سؤالی که مطرح میشود چنین است که ما باید از سبک زندگی آدمهایی که الگو هستند به یک شاخص برسیم یا اینکه دنبال کشف و تحقیق برای کشف این شاخصها برویم تا از روی آنها الگو ارائه کنیم؟
ابتدا باید روی شاخصهایی توافق کنیم، بعد هم الگوهایی را به نسبت نزدیکی به این شاخصها کشف خواهیم کرد. یکی از این شاخصها که همه به آن علاقهمند هستند جامعیت است. دومین اصل بینهایتگرایی است و انسان به محدودیت علاقهای ندارد. نکته سوم اتکا به یک منبع لایزال و قابل اعتناست. وقتی این شاخصها را شناختیم و ملاک قرار دادیم، میتوانیم از روی آنها سفارش الگو داده و برویم سراغ افراد. طبیعی است که این،عقلانیتر است.
کمکهایی که از سیره و اندیشه و نگاه حضرت امام به این منظور میتوانیم بگیریم چگونه است؟ خاصه برای نسلهای جدیدتر دهه هفتادی و هشتادی و....
ما امام را کلا به جامعه جوان معرفی نکردهایم. این نقدی است که به فضای تربیتی و گفتمانی جامعه و مخصوصا بخش تعلیم و تربیت آن دارم. امام، شخصیتی جوانگرا و جذاب دارد که متناسب با روحیات جوانان است اما جامعه ما در این زمینه دچار محرومیت معرفی امام است؛ همان امامی که با حرفها و رفتار خودش که متناسب با روحیه جوانان بود، هزاران جوان را به این مسیر کشانده و وادار به جانفشانی کرد.
این متناسببودن را چطور ارزیابی میکنید؟
بهدلیل همان سه شاخصی که گفتم و در مکتب امام هست. این شاخصها در امام، نهتنها او را مطلوب جوان مذهبی که حتی مطلوب هر آزاداندیشی در جهان میکند؛ حتی یک جوان آتئیست و نیهیلیست. جوان بهشدت با مکتب امام ارتباط میگیرد؛ چرا که ظلمستیز است، آزاد است، استقلال دارد و بهنظر مردم توجه داشته و اهل تقابل با همه کسانی است که بهرهمندیهای خاصی برای خودشان ایجاد کردهاند. اینها حتی برای غیرمسلمانها هم جذاب است. رهبر انقلاب تعبیر جالبی دارند. ایشان ارکان شخصیت امام را سه چیز میدانند؛ عقلانیت، معنویت و عدالت. چنین امامی، طبیعی است که هر کسی را میتواند جذب کند. چنین تعادلی را بهعنوان یک شاخص، در مقام معظم رهبری هم میبینیم و چنین است که مقبولیت عمومی یافتهاند. حتی چنین تعادلها و شاخصهایی را در افرادی چون حاج قاسم هم میبینیم که رهبر انقلاب از شخصیت او تعبیر مکتب سلیمانی را داشتند؛ مکتبی که در امتداد همان مکتب امام است.
پس توجه و علاقه به امام کورکورانه نیست و مبتنی بر شاخصهای دینی و معنوی است؟
بله، دقیقا. خود امام هم چنین نظری نداشتند که چشمبسته و کورکورانه از وی تبعیت کنیم بلکه براساس شاخصها دعوت به نهضت و مکتبی که ایجاد کرده بود مینمود. رفتار و گفتار و طرز فکر امام در همه این سالها مبتنی بر همان شاخصهایی بود که عرض کردم. شما نخستین نامهای که امام در ابتدای نهضت و در ابتدای دهه40 خطاب به مردم نوشتند را بخوانید و ببینید که چطور همه را دعوت به قیام لِله و حرکت برای خدا میکند و این فرایند در همه زندگیاش نمود پیدا میکند. تحلیل حرکت حضرت امام و حضرت آقا در همین چهارچوب قابل تفسیر است که میتواند سبک زندگی جهادی و قیامگونه را بیشتر به ما بشناساند.
برای آشنایی بیشتر با سبک زندگی و همچنین نگاه و نگرش حضرت امام چه توصیهای به جوانترها دارید ؟
درخواستم از جوانان این است که چند تا سند بالادستی انقلاب را بخوانند. پیام ابتدای نهضت امام در ابتدای دهه40، پیام صدور قطعنامه، منشور روحانیت و وصیتنامه امام ازجمله این سندهای بسیار مهم هستند که حتما باید خوانده شوند.
بعد از آن نیز در نظام اندیشه رهبری، میتوانند کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و پیام حضرت آقا بعد از بیست سالگی انقلاب و بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در 40سالگی انقلاب را هم مرور و مطالعه کنند. در این صورت به شاکله فکری امام و رهبری و انقلاب اسلامی پی خواهند برد؛ شاکلهای که بهشدت آرمانگرا، واقعگرا و بهشدت جوانگراست و در سبک زندگی مورد نیاز ما نیز میتواند ظهور و بروز داشته باشد.