سمیه جاهد عطاییان
انگار کسی نمیداند، کمی که هوا گرم شد، ساز تابستان کوک شد و زمزمهها برای جابهجایی، از این خانه به آن خانه رفتن شروع شد، چه بر سر مستأجرها میآید. گذشت آن قدیم که میگفتند «اجارهنشینی؛ خوشنشینی». حالا که همه دارند از نیممتر ملک و املاکشان از یک انباری تا یک خانه هزارمتری درآمد کسب میکنند و چشمشان به اجاره بهای هر مستأجر برای گذراندن زندگی است، بیشترین فشار بر دوش مستأجرهاست. حالا سختیهای اثاثکشی، خانه به دوشی و فرسودگی در این پروسه به کنار... خانمی در ایستگاه اتوبوس با صدای گرفته میگفت که 25سال ساکن و مستأجر خانههای یکی از مناطق بالای تهران بودند اما حالا بهخاطر بالا رفتن قیمت اجاره بها، به یکی مناطق جنوبی تهران نقل مکان کردهاند. کنار دستی این خانم هم به نشانه تأیید از خانه اجارهاش در محدوده نبرد تهران صحبت میکرد که با وجود 3بچه قد و نیم قد، که دیوار راست را بالا میروند، توانسته یک خانه 45متری را با بهای بسیار سنگین و قرض از دوست و آشنا کرایه کنند و حالا سر سالشان نزدیک است و باید مبلغ بیشتری جور کنند. پای درد دل مستأجرها نشستن کمترین کار ممکن است تا بدانیم چه بر سر این قشر از جامعه میآید. حتی اصرار تمام کارشناسان و هشتگگذاریهای دوران کرونا که «در خانه بمانید» یکی از تلخترین توصیهها برای بسیاری از مستأجرهایی است که با وجود داشتن چند فرزند و زندگی در خانههای استیجاری و قوطی کبریتی باید بچههای پر انرژیشان را در خانههای کوچک تحمل کنند و غرولندهای همسایه یا صاحبخانه را هم به جان بخرند. خانه به دوشی در بیشتر موارد تلخ است. آنها هر سال در حال رفتوآمد به بنگاههای املاک هستند و عمرشان در اثاثکشی و جابهجایی سپری میشود. از همه سختتر دل کندن از تمام وابستگیها به فضای یک خانه یا محله است که عموما در این خانه به دوشیها به چشم نمیآید. حالا چه تعداد از ساکنان خانههای استیجاری مجبور به ترک محل زندگی، منطقه یا شهر خود بوده و هستند تا بتوانند مطابق با دارایی و وسعشان سرپناهی پیدا کنند، خدا عالم است... کاش تمام مستأجرها با حال خوب و دل شاد به خانهای بهتر بروند و افسوس، حسرت و ناچاری در میان نباشد. کاش صاحبخانه به مستأجر رحم کند. کاش یادمان نرود که همشهری هستیم، هموطن هستیم، انسان هستیم...
دغدغه/ کدام خوشنشینی؟
در همینه زمینه :