• یکشنبه 11 شهریور 1403
  • الأحَد 26 صفر 1446
  • 2024 Sep 01
چهار شنبه 5 خرداد 1400
کد مطلب : 131638
+
-

نقبی به‌سوی نور

چند سطری در فقدان محمود نیکبخت؛ شاعر، مترجم و تحلیلگر خلوت‌گزیده ادبیات معاصر

نقبی به‌سوی نور

مهرداد طبرسی- روزنامه‌نگار

محمود نیکبخت سال‌ها خارج از مرکز به شعر، ترجمه، نقد، نظریه و پژوهش مشغول بود؛ اگرچه هیچ‌گاه در میان نخبگان و عموم اهل ادبیات به جایگاهی که شایسته کوشش‌های او بود، دست نیافت. بخشی از بی‌توجهی و اقبال به او بی‌تردید به دوری از مرکز و عدم‌ارتباط با حلقه‌ها و جریان‌های مرکز برمی‌گردد، بخشی نیز شاید به عدم‌انتشار درست و بموقع آثار او. با این‌همه نمی‌توان بی‌توجهی رسانه‌ها را هم که همواره به شاعران خارج از مرکز و حلقه‌های وابسته به مرکز کمتر توجه کرده‌اند، نادیده گرفت. او سال‌ها چراغ شعر و نقد و نظریه را در شعر و داستان در اصفهان روشن نگه داشته بود و کم نبودند کسانی که در طول سال‌های گذشته از محضر او بهره بردند.
او از بازماندگان جنگ اصفهان بود؛ حلقه‌ای که اعضای آن منشأ تحول‌ها و اتفاق‌های بسیاری در شعر و ادبیات و داستان امروز شدند؛ از ابوالحسن نجفی و محمد حقوقی و احمد میرعلایی تا هوشنگ گلشیری و ضیاء موحد و بسیاری دیگر. اگرچه در تحلیل‌های تاریخی درباره جنگ اصفهان نام او کمتر شنیده می‌شد و نامداران جنگ کمتر نام او را می‌آوردند.
کارنامه محمود نیکبخت مجموعه‌ای است پربرگ‌وبار از شعر و ترجمه و نقد و تحلیل ادبی. او رویکردی نخبگانی و فرهیخته به ادبیات داشت که ویژه خود اوست و در کمتر کسی می‌توان سراغ گرفت. در حقیقت همه زندگی ادبی او اعم از تألیف و ترجمه و شعر و نقد و نظریه، کوشش و جست‌و‌جویی است برای به‌دست آوردن معیارهایی که بتوان به شکلی متفاوت‌تر با ادبیات مواجه شد؛ شکلی که ممکن است خلاف جریان‌ اصلی باشد و خیلی مورد پسند عموم قرار نگیرد. اما نیکبخت به راهی که می‌رفت باور داشت و مخالفت‌ها یا نادیده‌گرفتن‌ها سبب نمی‌شد که مسیر خود را تغییر دهد.
«شعر و زندگی جوزپه اونگارتی» مشهورترین ترجمه نیکبخت است که سال‌ها معرف او نزد بسیاری از اهالی ادبیات بوده است. البته او ترجمه شعرهایی از سن ژون پرس و رافائل آلبرتی را نیز در کارنامه دارد.
«تصویرگرایی» از ازرا پاوند، «دیدگاه رمانتیک و کلاسیک نو» از تی‌. ای. هیوم، «سنگ زی، یادداشت‌هایی درباره ویلیام کارلوس ویلیامز» از اوکتاویو پاز، شعر سینو از ازرا پاوند و شعر «هفتمین فرشته» از زیبگینو هربرت از دیگر آثاری است که او از شعر شاعران جهان و درباره نظریه شعر ترجمه کرده است.
«نمی‌دانم از که می‌گویم»، «این درخت کویری ما»، «این خانه نمور است» و «من دریای تو را یافتم» نیز ازجمله شعرهایی است که از نیکبخت منتشر شده.
«کتاب شعر» و «جنگ پردیس» ازجمله جنگ‌هایی بودند که اولی در سال‌های دهه هفتاد و دومی در سال‌های دهه هشتاد به همت و سردبیری نیکبخت منتشر شدند اما هیچ‌کدام بیشتر از دو شماره ادامه نیافتند.
او علاوه بر ترجمه شعر و نظریه شعر نقدهای بسیاری درباره شعر امروز و دیدگاه‌های شاعران امروز نوشته است. ازجمله بررسی شعر محمد حقوقی و چگونگی شناخت وی از نیما و «اوج صناعت شعری نیما: شرحی بر چگونگی صناعت و ساختار شعر در پیش کومه‌ام نیما یوشیج».
در سال‌های اخیر انتشار کتاب‌های محمود نیکبخت وضع بهتری از گذشته یافت. نشر گمان «بوطیقای بوف کور؛ روایت‌شناسی روان‌گسیختگی در تکنیک بوف کور» و «از گمشدگی تا رهایی» (دیالکتیک شعر و زندگی فروغ فرخزاد در تکنیک شعری او) را منتشر کرد اما «از اندیشه تا شعر؛ مشکل شاملو در شعر» که به‌نظر می‌رسد می‌توانست کتاب بحث‌برانگیزتری باشد، در تهران منتشر نشد و هیچ‌گاه آن‌قدر که نویسنده انتظار داشت بازتاب نیافت. یکی از مسائل تحلیل‌های محمود نیکبخت، به‌ویژه در سه کتاب مهم او، این بود که ناظر به دیدگاه‌های دیگران بود و او می‌کوشید به دیدگاه‌های پیش از خود درباره یک کتاب یا شاعر یا متن ادبی پاسخ بدهد و این مسئله‌ای بود که قدری از اصالت متن‌های او می‌کاست.
 
محمود نیکبخت شامگاه سوم خرداد در 60سالگی درگذشت. ‌
** عنوان نوشته نام یکی از نوشته‌های تحلیلی محمود نیکبخت درباره فروغ فرخزاد است.

درگذشت اسماعیل خویی
شب که می‌شود/ من پر از ستاره می‌شوم/ شب که می‌شود/ مثل آن فشرده عظیم پرشکوه و پرشکوفۀ ازل.
در هزار کهکشان ستاره/  پاره پاره می‌شوم.
شب که می‌شود/ ماهیان کهکشان/ با تمام فلس‌های اختران‌شان   / شناورند
در زلال بینشم/ شب که می‌شود/ من تمام ماهیان کهکشان/ و تمام فلس‌های اختران‌شانم،/  آی...
بشنو، ای فراتر از تمام آفرینش/ ای تمام!
شب که می‌شود/ من تمام آفرینشم.
اسماعیل خویی یکی از پیروان نیما و نمایندگان شعر نیمایی ‌بود. شعرهای اسماعیل خویی تا سال‌ها از الگوهای اولیه کسانی بود که می‌خواستند شعری اصیل و روشمند را به سبک و سیاق نیما دنبال کنند.   اسماعیل خویی از خراسان می‌آمد و مثل همه شاعران خراسان امروز پس از نیما ذیل اخوان ثالث قرار می‌گرفت. اسماعیل خویی و محمدرضا شفیعی کدکنی و نعمت میرزازاده (م. آزرم) اصلی‌ترین شاعران حلقه‌ای بودند که جریان نیمایی را در دهه‌های چهل و پنجاه هدایت می‌کردند.  خویی دانش‌آموخته فلسفه بود و فارغ از شعر در حوزه نظریه ادبیات و در میان روشنفکران و نویسندگان نیز جایگاهی‌ داشت و شخصیتی تأثیرگذار بود. «بر خنگ راهوار زمین»، «بر بام گردباد»، «فراتر از شب اکنونیان»، «زان رهروان دریا»، «از صدای سخن عشق» از جمله مجموعه شعرهای خویی است که در دهه‌های چهل و پنجاه منتشر شده. «جدال با مدعی» که حاصل گفت‌و‌گوی اصغر ضرابی و اسماعیل خویی است، از جمله کتاب‌هایی است که سیمای روشنی از او و وضعیت ادبیات و نقد ادبی در دهه‌های چهل و پنجاه به دست می‌دهد.  اسماعیل خویی در سال‌های پس از انقلاب اسلامی مثل میرزازاده به خارج از ایران رفت. مجموعه‌های او کمتر منتشر شدند و پس از ظهور جریان‌های تازه نام او کمتر به میان آمد. همچنان‌که شاعران جریان سنت‌گرای نیمایی نیز فراموش شدند. ‌ مواضع سیاسی او نیز در عدم انتشار مجموعه‌هایش‌  بی‌تأثیر نبود اگرچه در سال‌هایی نیز مجموعه‌های او منتشر شدند و بازتاب نیافتند.  اسماعیل خویی صبح چهارم خرداد 1400 در 83 سالگی درگذشت.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید