• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 3 خرداد 1400
کد مطلب : 131409
+
-

ماندیم تا نمانند

روایت
ماندیم تا نمانند

«ایاد برام‌زاده» متولد اســــفند1340 در خرمـــشهر است. خرمشهر که سقوط کرد، 20ساله بود. او از مدافعان خرمشهر است که در عملیات آزادسازی حضور داشت و حالا یکی از راویان سقوط و آزادسازی خرمشهر شده.
برام‌زاده به همشهری می‌گوید: «عملیات آزادسازی خرمشهر 10اردیبهشت 1361شروع شد و به‌دلیل همزمانی با ‌ماه رجب، رمز عملیات هم یا علی ابن ابی‌طالب(ع) بود. من در تیپ دوم عملیات حضور داشتم. عملیات را در 3بخش از محور کرخه به طرف مرزهای بین‌المللی، از دب حردان به سمت سه‌راه حسینیه و خرمشهر و از طرف دارخوین به سمت جاده اهواز و خرمشهر انجام دادیم. در این عملیات مهم خرمشهر، هویزه، شلمچه، پادگان‌های منطقه، حدود 12-10روستا و جاده مهم اهواز و خرمشهر و بخشی از جاده بین‌المللی خرمشهر آزاد شد و به آغوش جمهوری اسلامی بازگشت.»
این رزمنده به روزهای پیش از سقوط خرمشهر اشاره می‌کند و درباره آن توضیح می‌دهد: «بعد از پیروزی انقلاب، بعثی‌ها تحرک‌هایی برای فرستادن مواد منفجره و آموزش ضد‌انقلاب در خرمشهر داشتند و به‌دنبال ایجاد اغتشاش در این شهر بودند تا دغدغه قومیتی به‌وجود بیاورند و زمینه‌ساز حرکت‌های بعدی شوند. خرمشهر اما از گذشته معروف به نجف ثانی بود و مردم مومن و مقیدی داشت و این اقدامات راه به جایی نمی‌برد. اما از آنجایی که تحرکات ادامه داشت، کم‌کم بعضی از جوانان شهر در مرز مستقر شدند.»
به‌گفته او، بعد از مدت‌ها تحرک‌ صبح 20خرداد‌59 دشمن با آتشبار روی مرز 2نفر از جوانان خرمشهر به نام عباس فرحان اسدی و موسی بختور را به شهادت رساند و این افراد شهدای پیش از شروع جنگ تحمیلی بودند.
برام‌زاده ادامه می‌‌دهد: «20شهریور59 دشمن یک گردان تکاور را روانه مرز و چند پاسگاه را تصرف کرد و وارد خاکمان شد. با دشمن درگیر شدیم و پاسگاه‌ها را پس گرفتیم، اما متأسفانه مشکلات و خیانت‌هایی در کشور وجود داشت. دست ارتش بسته بود، سپاه تازه تشکیل شده بود و امکاناتی نداشت، حتی سپاه خرمشهر سلاح و مهمات و مقری نداشت. تعدادی اسلحه ام‌یک و برنو داشتیم که به درد جنگ نمی‌خورد، اما در مقابل عراق با بهترین تجهیزات جنگی آمده بود و از طرف 70کشور دنیا حمایت می‌شد.»
این جانباز توضیح می‌دهد که صدام قصد کرده بود سه چهار‌ساعته شهر را تصرف کند و کاملا از وضعیت و محدودیت‌های نیروی ایران در منطقه مطلع بود و بالاخره با بیش از 400تانک و 190توپ در گرمای بالای 40درجه شهر را بمباران کرد.
برام‌زاده ادامه می‌دهد: «امروز غزه، لبنان و سوریه را می‌بینید؟ ما وضعیت بدتری داشتیم. شهر به خاک و خون کشیده شده بود. مردم با یک فاجعه روبه‌رو بودند. تانک‌ها مستقیم شهر را می‌کوبیدند. دردناک بود. تهران یا شهرهای دیگر زیرزمین داشتند برای پناهگاه، اما اینجا را یک متر بکنید به آب می‌رسید. حتی پناهگاه زیرزمینی نداشتیم. مسئولان هم به فکر تخلیه شهر نبودند.»
راوی عملیات آزادسازی خرمشهر با بیان اینکه مقاومت در خرمشهر زنانه هم بود، می‌گوید: «بسیاری از زنان اسیر و مفقود شدند. شهید زیادی دادیم. در جنت‌آباد کانال کنده بودیم و در یک کانال مردان و در یک کانال زنان را خاک می‌کردیم؛‌ بسیاری‌شان بدون نام و نشان. حالا می‌آیید گلزار شهدای خرمشهر را می‌بینید که کوچک است؟ صدها شهید در آن خوابیده.»
او توضیح می‌دهد که مردم مقاومت را به فرار ترجیح دادند: «بسیاری از اهالی به جای اینکه زن و بچه‌شان را با ماشین به شهر دیگری ببرند، می‌آمدند مسجد جامع و بنزین با‌ک‌شان را تحویل می‌دادند که ما با آن کوکتل مولوتف درست کنیم. مردم ماشین‌هایشان را روی هم سر خیابان‌های اصلی می‌گذاشتند که جلوی تانک را بگیرند. با چوب، آهن، داس و بیل به جنگ آمده بودند. چطور می‌شد مقاومت نکرد؟»
برام‌زاده ادامه می‌دهد: «45روز بدون آب، برق و در گرما مقاومت کردیم. شهید بهروز مرادی وقتی خرمشهر آزاد شد، با فارسی و لاتین روی ورودی شهر نوشت جمعیت 36میلیون نفر. خیلی‌ها نمی‌دانند، اما یعنی 36میلیون نفر جمعیت آن روز ایران خون دادند تا خرمشهر آزاد شود.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید