جمعیت 18 میلیونی ایران در سال 1318
مروری بر مهمترین رویدادهای ایران در79 سال قبل
سینا رحیمپور:
جهان در حال تغییر است و ایران همچنان بلاتکلیف در تصمیمگیری. شهریورماه سال1318 با شلیک نخستین گلوله آلمانیهای نازی به سوی لهستان آتش جنگ در اروپا، شعلهور شد؛ جنگی که دریک سوی آن متحدین و در سوی دیگرش متفقین حضور داشتند. در این سال جهان با پدیدهای جدید آشنا شد. آدولف هیتلر، جنایتکار خودشیفته آلمانی فردی بود که میخواست آبروی رفته آلمانیها در جنگ جهانی اول را به جوی مناسبات و معادلات جهانی برگرداند. در چنین وضعیتی ایران بهعنوان کشوری استراتژیک که از یک سو با عثمانی و شوروی هممرز بود و از سوی دیگر مرزهای آبیاش به خلیج فارس و دریای عمان میرسید، در تصمیمگیری برای رفتن به سمت یکی از طرفین جنگ، بلاتکلیف بود. در نهایت شاه و نخستوزیر جوان ایران تحتتأثیر شخصیت و سیاستهای هیتلر تصمیم گرفتند قطبنمای سیاست خود را به سوی آلمان تنظیم کنند؛ سیاستی غلط که بعدها باعث بروز اتفاقاتی جدید در ایران شد. در حوزه سیاست داخلی هم همهچیز تحت تأثیر جنگ بود. شاه کوچکترین مخالفتی را برنمیتابید و تعداد زیادی از مخالفانش در این سال بازداشت شدند. مرگ چهرههایی چون تقی ارانی و فرخی یزدی هم در این سال رقم خورد تا سیاست حکومت در برابر مخالفان، برای همه آشکار شود. اما چه رخدادهایی در این سال برای ایران 18میلیون نفری به وقوع پیوست؟ در ادامه مهمترین رویدادهای ایران در این سال را مرور میکنیم.
مرگ فرمانفرما
شاهزاده قاجار و نخستوزیر ایران در دوران احمدشاه در این سال درگذشت. عبدالحسین فرمانفرماییان با نام قاجاری عبدالحسینمیرزا فرمانفرما، فردی صاحبنفوذ در دربار قاجار بود که با رویکارآمدن حکومت پهلوی کمکم نفوذ و ثروت خود را از دست داد. او نوه عباسمیرزا و داماد مظفرالدینشاه قاجار بود. فرمانفرما در زمان فوت 32فرزند داشت و 4فرزندش در زمان حیات خودش از دنیا رفته بودند. همسر اول او عزتالدوله ـ دختر مظفرالدینشاه ـ بود که از او 6 فرزند پسر داشت.فرمانفرما در زمان مرگ 88ساله بود.
نطق در مجلس، آتش در لهستان
ظهور چهرهای جدید در آلمان، از دنیایی با اتفاقات جدید خبرمیداد؛ هیتلر؛ مردی که بلد بود چگونه از غرور و احساسات ملیگرایانه مردم کشورش سوءاستفاده کند. آلمان تجربه تلخ شکست در جنگ جهانی اول را در ذهن خود داشت و هیتلر، رؤیای جبران شکستها را در سر میپروراند. شکست در جنگ جهانی اول از نظر هیتلر تحقیرکننده بود؛ به همین دلیل به سازماندهی و تسلیح ارتشی قدرتمند پرداخت.
آدولفهیتلر با تکیه بر اندیشههای نژادپرستانه، توسعهطلبیهای خود را توجیه میکرد و سرانجام پس از الحاق کشور اتریش و منطقه سودت چکسلواکی به آلمان، دستور حمله به کشور لهستان را هم صادر کرد. بهانهای که هیتلر برای حمله به لهستان تدارک دیده بود تجاوز یک واحد از سربازان لهستانی به خاک آلمان و تصرف یک ایستگاه فرستنده مرزی و پخش مطالب توهینآمیز علیه آلمان از این فرستنده بود. البته به گواه تاریخ، این سربازان از افراد نیروی ویژه هیتلر بودند که بایونیفورم لهستانی در تاریخ پیشبینیشده برای حمله به لهستان، این برنامه را به اجرا درآوردند؛ ازاینرو هیتلر در روز 9شهریور این سال طی نطقی، حمله آلمان به لهستان را اعلام کرد و بدینترتیب آتش جنگجهانی دوم را شعلهور کرد. در این جنگ، تهران اعلام بیطرفی کرده بود اما مرزهای ایران هر لحظه در معرض حمله یا دستدرازی طرفین جنگ قرار داشت؛ از سوی دیگر در خلیجفارس نیز نیروهای جنگی در مقابل یکدیگر صفآرایی میکردند. دولت ایران در روزهای آغازین جنگ به تمامی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا دستور داد که هرچه زودتر از راه وین، بوداپست و استانبول به کشور برگردند. در این بین و با تغییر نخستوزیر ایران، سیاستهای ایران در قبال این جنگ نیز شکلی تازه به خود گرفت.
ایران که فکر میکرد آلمان، پیروز نهایی این جنگ است بهدنبال جلب توجه آلمان بود و به همینخاطر تمام سیاستهای دولت توسط احمد متیندفتریـ نخستوزیر جدید ـ بر این اساس بنا گذاشته شد. اما این جنگ بزرگ و خانمانسوز که با تهاجم نظامی ارتش هیتلری آلمان به مرزهای لهستان و چکسلواکی آغاز شد، در روز سوم با اعلان جنگ فرانسه و انگلستان علیه آلمان به مرحله حساسی رسید.
سرانجام با اتحاد کشورهای انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا، محور متفقین بهوجودآمد و این محور علیه محور متحدین که متشکل از آلمان، ایتالیا و ژاپن بود، وارد عمل شد. این جنگ با ازدسترفتن جان دههامیلیوننفر انسان و واردآمدن خسارتها و تلفات بیشمار همراه بود.
مرگ شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه با آمپول هوا
شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دمکرات صدر مشروطیت که فعالیتهای زیادی به منظور تحقق آزادی انجام داد به شکلی عجیب در زندان درگذشت. میرزامحمد فرخییزدی، سردبیر روزنامه طوفان بود. او همچنین نمایندگی مردم یزد را در دوره هفتم مجلس شورای ملی بر عهده داشت. رابطه فرخی یزدی و رضاخان در دوران وزارت و نخستوزیری و بعدها تشکیل حکومت پهلوی بسیار پرفرازونشیب بود. نخستین جشن لغو کاپیتولاسیون یا همان قضاوت کنسولی که سال1306 با دستور وزیر امور خارجه صورت گرفت، به همت فرخییزدی ـ روزنامهنگار منتقد رضاخان ـ برگزار شد. تیمورتاش پیشنهاد برگزاری این جشن را به فرخی داد تا روابطش با رضاشاه ترمیم شود. بعد از برگزاری این جشن، روابط فرخی و رضاشاه بهبود یافت و فرخی بهعنوان نماینده دوره هفتم، به مجلس شورای ملی رفت. اما روزهای خوب دوام زیادی نداشت و فرخی یزدی نیز به دلیل نگاه سخت و خشک رضاشاه، در روزهای سخت مطبوعات ایران (سال1314) بازداشت شد. 4سال بعد یعنی در سال1318 عمر فرخییزدی به سر رسید. محمدعلی سپانلو در کتاب «چهار شاعر آزادی» درباره نحوه مرگ فرخییزدی مینویسد: «فرخی رنجور و ناتوان روی تختش دراز کشیده است.
کلید، در قفل میشود. در باز میشود. 3نفر در آستانه سلول ظاهر میشوند. فرخی سرهنگ نیرومند، رئیس زندان و پزشکاحمدی، جلاد بیسواد رضاشاه را میشناسد. پس آن حکم که سالها در جیب داشت اینک اجرا میشود. مرگ را پذیرفته اما عدممقاومت در برابر اوباش، وهنی است بر شاعر. در تاریکی متعفن، پیکاری خاموش و نومید در جریان است. دهان فرخی را گرفتهاند. پزشک احمدی آمپول هوا را آماده کرده است. هوا در رگهای شاعر جاری میشود ـ هوای آزاد ـ و او در تشنجی دردناک به خواب خفقان میرود. پزشکیار زندان میگوید: صبح روز بعد به اتفاق دکتر خواستیم به معاینه فرخی برویم. کلید خواستیم. آژدان یزدی با پایور نگهبان کلید را آوردند. در باز شد... مشاهده کردم فرخی روی تخت برخلاف همیشه دراز کشیده؛ چون همهروزه که ما وارد میشدیم به پا ایستاده و پس از سلام و تعارف، چند بیتی اشعار و رباعی که ساخته بود برای ما میخواند... یک پایش از تخت آویزان بود. یک دستش روی سینه و دست دیگرش روی شکمش قرار داشت. چشمهایش از حدقه درآمده و باز بود. رنگش کبود و صورتش متورم بود. جرأت نکردم بگویم فرخی را کشتهاند اما همه آثار نشان میداد که او به مرگ طبیعی نمرده است». فرخی در زمان مرگ 50سال داشت.
بازداشت گروهی از افسران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی
ستوان وظیفه محسن جهانسوز ـ افسر نظامی دوران رضاشاه ـ گروهی از ملیگرایان افراطی را دور خود جمع کرده بود؛ گروهی که به گفته امانالله قرشی ـ فعال سیاسی چپ و تاریخپژوه که از سران حزب توده بود ـ جمعی خام و نامتجانس بودند که افراد آن، اطلاعات سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند و خیلی زود بساطشان توسط پلیس سیاسی برچیده شد. 13آبانماه این سال، اعضای این گروه شامل تعدادی از افسران و دانشجویان دانشکده افسری، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شدند و در نهایت در 22 اسفندماه همین سال محسن جهانسوز به جرم قیام علیه امنیت ملی و سوءقصد علیه مشروطیت طبق حکم دادگاه نظامی صحرایی تیرباران شد.
کتاب فارسی اول ابتدایی سال1318
تفاوت کتاب فارسی کلاس اول ابتدایی در آنسالها با فارسی اول ابتدایی در اینسالها از زمین تا آسمان است. در این کتاب داستانهایی مانند «پرویز سیب میخواهد»، «موش و گربه»، «جواب بدون تفکر» و «قورباغه و لکلک» آمده بود که جنبه پندآموزی داشت. در داستان قورباغه و لکلک آمده است که «روزی دو قورباغه کوچک با هم مگس شکار میکردند. در مدت کمی با هم هشت مگس گرفتند. پیش خود گفتند راستی ما خیلی زرنگیم که روی زمین نشستهایم و پرندگان هوا را شکار میکنیم. لکلکی در هوا میپرید. حرف آنها را شنید. از بالا پایین آمد و هر دو را به نوک گرفت و به هوا بلند شد و گفت: هر پرندهای شکار قورباغه نیست».
ممنوعیت خروج از خانه برای سرشماری
در دهم خردادماه این سال، دولت با ارائه لایحهای به مجلس، تصمیم به انجام سرشماری جدید در ایران گرفت. با تصویب مجلس شورای ملی مقدمات برگزاری این سرشماری در کشور فراهم شد. بعد از انجام مقدمات کار، سرانجام دهم اسفندماه این سال، برای انجام سرشماری تعطیل عمومی اعلام شد. در این روز بنا به اعلام دولت، هیچکس حق نداشت از منزل خارج شود. در این سرشماری جمعیت ایران 18میلیون و 338هزار و 867نفر برآورد شد که سهم تهران از این جمعیت، 54هزار و 87نفر بود.
رونق راهآهن در ایران
در نخستین روز از سال1318 نخستین قطار مسافربری از تهران به سمت اهواز حرکت کرد تا بهرهبرداری از خط راهآهن سراسری ایران آغاز شود. این مقدمهای بر راهاندازی خطوط دیگر راهآهن در ایران بود. در 25خرداد همین سال خط آهن گرمسار به سمنان با حضور هیأت وزیران و محمود جم ـ نخستوزیر وقت ـ گشایش یافت؛ خطی به طول 113کیلومتر که با 7میلیون تومان هزینه راهاندازی شد و گرمسار را به سمنان متصل میکرد. همچنین در 17اسفند این سال، راهآهن تهران ـ قزوین شروع به کار کرد.
برکناری جم، نخستوزیری متیندفتری
پس از برکناری محمدعلی فروغی ـ نخستوزیر پررمزوراز ایران ـ در سال1314 محمود جم که سابقه وزارت در کابینههای مختلف ازجمله کابینه فروغی را داشت، بهعنوان نخستوزیر انتخاب شد. دوران صدارت او در دوران رضاشاه یکی از طولانیترین دورههای نخستوزیری بود. جم 4سال به عنوان نخستوزیر به فعالیت پرداخت اما سیاستهای جهانی باعث بروز تغییراتی در سیستم اداره کشور شد. دنیا درگیر جنگجهانی بود و ایران باید در قبال این جنگ سیاستی در پیش میگرفت. از دید رضاشاه، جم توانایی اداره این راهبردها را نداشت و به همین دلیل محمود جم در سوم آبان این سال از کار، برکنار و به جای او احمد متیندفتری به نخستوزیری انتخاب شد. متیندفتری، جوانترین نخستوزیر دوران رضاشاه بود؛ فردی از خانوادهای کهن که در تمام دوران حکومت قاجار در عرصه سیاست ایران حضور داشتند. او از اقوام احمد قوام وداماد محمد مصدق بود. ماجرای انتخاب متیندفتری به سمت نخستوزیری هم به برگزاری یک جلسه هیأت دولت در حضور رضاشاه برمیگردد.
در آن جلسه صحبت حاضران به جنگ بینالمللی کشید و شاه یک به یک وزرا را مورد آزمایش قرار داد و نظر آنها را درباره جنگ و سیاست ایران در قبال این جنگ جویا شد. باقر عاقلی ـ نویسنده و تاریخنگار ـ از قول متیندفتری مینویسد که شاه از پاسخهای حاضران، قانع نشد و دستور داد که هر کدام از حاضران در جلسه، مقالهای درباره سیاستهای اتخاذی در قبال جنگ بنویسد. متیندفتری معتقد بود که آلمان پیروز جنگ خواهد بود و بهتر است سیاستهای کشور به گونهای باشد که بعد از جنگ، روابط ایران و آلمان به بهترین شکل دنبال شود. رضاشاه از این نظر خوشش آمد و به همین دلیل متیندفتری را برای جلب توجه آلمانیها به نخستوزیری منصوب کرد. متیندفتری به خاطر علاقهای که به آلمانیها داشت به ژرمانوفیلبودن معروف شده بود. بعد از روشنشدن افق جنگ و شکستهای پیدرپی آلمانیها در جنگ، هر بار که رضاشاه از متیندفتری درباره جنگ و اشتباهازآبدرآمدن تحلیلهایش میپرسید با پاسخ «خاطر مبارک آسوده باشد» متیندفتری روبهرو میشد. در نهایت با شکست آلمانیها متیندفتری نیز برکنار شد و مدتی را هم در زندان به سر برد.
تأسیس مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه پاریس
در این سند، وزارت امور خارجه، نامه سفارت فرانسه درباره تأسیس مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه پاریس را همراه با ترجمه آن، به نخستوزیری ارسال و تقاضا کرده است که در صورت موافقت، ضمن اعلام وصول نامه، از این اقدام دانشگاه پاریس تقدیر شود. نامه دریافتی از سفارت فرانسه حاکی از این است که آقای انورا با کمک پروفسور ماسینون، طرح تأسیس بنگاهی را با هدف تعلیم و تدریس تاریخ و تمدن ایران در دانشگاه پاریس به تصویب رسانده است. کاردار سفارت، اظهار امیدواری کرده است که دولت ایران این اقدام را دلیلی برای اثبات نیت دوستانه حکومت فرانسه و مؤثر در افزایش روابط و همکاری دو کشور قلمداد کند.