بیل گیتس بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفت؛ درباره او و زندگیاش بیشتر بدانیم
زندگی خصوصی آقا و خانم گیتس
زمانی بود که با هر کدام از نخبگان دنیای تکنولوژی و رایانه و برنامهنویسی و... صحبت میکردیم، وقتی به سؤال «دوست داری مثل کی باشی در حوزه خودت؟» میرسیدیم، غالبا یک جواب میدادند؛ عمو بیل. اما عمو بیل کیست؟ همان بیل گیتس معروف خودمان؛ مردی که برای نخستین بار در تاریخ ثابت کرد که اوج ثروت و اوج نخبگی و دانش میتواند در یکجا جمع شود. مردی که یک تنه، توانست دنیای رایانه و برنامهنویسی را برای همیشه تغییر دهد و کسی که تا سالها، ثروتمندترین شخص در جهان بود و مردی که... اما حالا عمو بیل، یکجور دیگر شهره آفاق شده است؛ جدایی به غایت غافلگیرکنندهاش از ملیندا، همسرش.
این خیرخواه میلیاردر
همانطور که اشاره شد بیل گیتس تا مدتها ثروتمندترین مرد جهان بود و مایکروسافت هم جزو غولهای بزرگ صنعت و تکنولوژی دنیا. اما از یک دورهای به بعد، بیل در سال 2008بازنشسته شد و مایکروسافت را به دیگران سپرد. در همین دوره هم بود که به فعالیتهای خیریه و انساندوستانهاش پرداخت. ازجمله اینکه بنیاد خیریه و عامالمنفعه بیل و ملیندا گیتس را راه انداخته بودند؛ از سال 2000بنیادی که در زمینه آموزش و بهداشت و فقرزدایی فعالیت میکرد و فعالیت میکند. جالب اینکه این بنیاد را قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی در دنیا هم دانستهاند که حتی برخی، پول اهدایی به آن را تا 40میلیارد دلار هم تخمین زدهاند. البته بخشی از این پول متعلق بهخود بیل گیتس بوده و بخشی هم بعدها توسط وارن بافت، یکی از 10فرد پولدار دنیا، به این بنیاد بخشیده شد. جالب اینکه این بنیاد فعالیتهایی هم در حوزه رسیدن به واکسن کرونا انجام داده است.
مردی که شماتت میشود
حالا تصور کنید که این زوج به غایت خوشبخت که هیچ کم و کسری در زندگیشان نداشته و بزرگترین خیریه خانوادگی دنیا را اداره میکنند و...، ناگهان جلوی رسانهها ظاهر شده و میگویند که بعد از کلی فکر کردن، مثل آدمهای متمدن قصد جدایی دارند. عجیب نیست؟ به همین دلیل است که نام عمو بیل یکبار دیگر شهره آفاق شده است؛ اما اینبار به شماتت و سرزنش. مردی که با نام کامل ویلیام هنری گیتس سوم، در سال 1955به دنیا آمد، برای تحصیلاتش به هاروارد رفت، اما تبدیل به یکی از آن ترک تحصیل کردههای معروف دنیا شد. او در سال 1975بود که با مشارکت پل آلن، دوست و شریکاش شروع به ایجاد نخستین برنامهها و نخستین شرکتش کرد. جالب اینکه از شدت کار و تلاش و تمرکز او در این دوره نقلهای فراوانی مطرح شده است. میگویند که او برای اینکه نخستین ورژن از برنامهاش را بنویسد، چند شبانهروز یکسره روی کامپیوترش کار میکرد؛ طوری که از شدت خستگی سرش روی میز میافتاد و بعد از چرتی یکی، دو ساعته، دوباره از خواب بیدار شده و شروع بهکار میکرد.
مردی که خیلی کار میکرد
وقتی که مایکروسافت ایجاد شد، او تا سال 2000مدیرعامل آن بود. درباره دوران مدیریت او هم نقل قولهای عجیب و غریب زیادی وجود دارد. اما بیل گیتس در نهایت، همیشه معتقد بود که ای کاش برنامهنویس میماند؛ چرا که عشق اول و آخرش برنامهنویسی بوده است و دوست نداشته درگیر حساب و کتاب و شرکتداری و مدیریت نیروها باشد. از همه نیروهایش هم بیشتر کار میکرد و به همین دلیل کسی نمیتوانست در مقابل او، حرف از خستگی بزند. در شرکت او، نخستین و آخرین مسئله برنامهنویسی بود و همه آنجا بودند تا بهترین برنامهنویسان استخدام شده و بهترین برنامهها را بنویسند.
درباره ملیندا
و اما برسیم به ملیندا خانم. او هم متولد 1964تگزاس است. او را حالا همه سایتها و ویکیپدیا، همسر سابق بیل گیتس و البته مدیر سابق برخی از محصولات شرکت مایکروسافت ذکر میکنند. جالب اینکه در دورهای نیز جزو قدرتمندترین زنان جهان دانسته شده بود؛ در کنار شخصیتهایی چون آنگلا مرکل. البته برای خودش هم نخبهای بود. دانشجویی نمونه در آکادمی اورسولین بود و مدرک دانشگاهی در رایانه و اقتصاد و امبیای هم داشت. نخستین ملاقات او هم در سال 1987بود که در انتشارات مایکروسافت با بیل گیتس اتفاق افتاد. البته در برخی از بیوگرافیهای عمو بیل، او را ابتدا کارمند و سپس نامزد مدیرعامل مایکروسافت ذکر کردهاند. اما در نهایت در سال 1994بود که کارشان به ازدواج کشید که حاصلش 3 فرزند به نامهای جنیفر کاترین، روی جان و فوب آدل بود.
راحتمان بگذارید
خلاصه اینکه زندگی این دو، هرآنچه دیگران خوابش را هم نمیدیدند داشت؛ ثروت، کارهای خیریه، بچههای خوب، اعتبار اجتماعی و.... پس چطور شد که کار به اینجا کشید؟ هیچ، بعد از 27سال زندگی مشترک، آنها حسابی فکر کرده و گپ زدند و آخرش هم بیانیهای در شبکههای اجتماعیشان نوشتند که «پس از اینکه خیلی فکر کردیم و خیلی هم روی رابطهمان کار کردیم، تصمیم گرفتیم که به آن پایان بدهیم.» در این بیانیه هم آمده بود که آنها 3 تا بچه خیلی گل و فوقالعاده پرورش دادهاند و بنیادی هم دارند که در همهجای دنیا دست به خیر است و همچنان آن را ادامه خواهند داد. ضمن اینکه خیلی محترمانه از مردم هم خواستند که به حریم خصوصیشان احترام گذاشته و کمی راحتشان بگذارند.
وصلت در دهه 90
اما مشکل کجا بود؟ البته این دو در ابتدای ازدواج یا رابطهشان هم کمی از تردید لبریز بودند. همان سال 1987.چرا؟ بیل بهشدت درگیر توسعه مایکروسافت بود. ملیندا هم بهگفته بیل در برخی از مستندها، ظاهرا قبل از بیل نامزد دیگری داشته است. اما بعد از یک سال رفتوآمد، عشق آنها به هم پایدارتر شده و متوجه شدند که همدیگر را میخواهند. در نهایت وصلت این دو در سال 1994در هاوایی اتفاق افتاد.
رویای بزرگ بیل
نام پدرش ویلیام هنری گیتس دوم بود. وکالت میکرد و از بزرگان و سرشناسان سیاتل هم بود. پس روی همرفته میشود گفت که در خانوادهای متمول و دارای جایگاه اجتماعی به دنیا آمد. بعدها هم که به مدرسه رفت و در همین مدرسه، عاشق کامپیوتر و برنامهنویسی شد. در همینجا بود که با پل آلن آشنا و وقتی هم که در سال 1973وارد دانشگاه شد، با استیو بالمر آشنا شد. اینها شرکای او در موفقیتهای آتی بودند. با اینکه کامپیوتر در آن دوره به ندرت در دسترس و بهشدت هم گرانقیمت بود، ولی بیل برای خودش این هدف و مأموریت را تعریف کرد که روزی سر هر میزی در هر خانه و ادارهای، کامپیوتری وجود داشته باشد که از برنامههایی که او و شرکتش مینویسد، استفاده کند.
جزیره خصوصی ملیندا
دلیل واقعی این جدایی را هنوز کسی نمیداند، هرچند که حرفهای زردپسند در این مورد زیاد است. ملیندا هم برای فرار از رسانهها ظاهرا یک جزیره را اجاره کرده است که کمی راحت باشد. اما رسانهها این روزها مطرح کردهاند که رفاقت عمو بیل با یک دلال بد نام در دنیا باعث و بانی این جدایی شده. البته این تاجر معروف حتی با برخی از روسای جمهور آمریکا هم در ارتباط بوده. میگویند زمانی که ملیندا از عمارت جفری اپستین دیدار کرده، بهشدت از دست شوهرش عصبانی شده است. هرچند خود بیل اشاره کرده که اصلا این حرفها نبود و جفری چون پولدار بوده، با هم ملاقات کردهاند. در نهایت، این جدایی اتفاق افتاده است و حالا ملیندا گیتس، میتواند دومین زن ثروتمند جهان لقب بگیرد؛ بانویی که در بیانیه مشترک با همسر سابقش، از مردم و رسانهها خواسته به حریم خصوصیشان احترام بگذارند.