• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
سه شنبه 28 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130854
+
-

کشاورزی در شرق تهران با تغییر کاربری باغ‌ها رو به نابودی می‌رود

باغ‌های سرخه‌حصار آتلیه عروس و داماد شده

بسیاری از عروس و دامادها با حذف مراسم به تهیه عکس عروسی در باغ‌تالارها بسنده می‌کنند

باغ‌های سرخه‌حصار آتلیه عروس و داماد شده

مژگان مهرابی

افزایش روزافزون امکانات رفاهی در شهر، اتفاقی است نیک که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم.

 مصداق بارز این ادعا، ایجاد بزرگراه‌های تو در تو، توسعه شبکه حمل‌ونقل عمومی یا ساخت مجتمع‌های بزرگ مسکونی و تجاری و... است که این روزها توانسته شرایط نسبتاً مطلوبی را برای سکونت در تهران ایجاد کند. اما نکته مهمی که باید متذکر شد، این است که اقدامات صورت گرفته خیلی هم بدون حاشیه نبوده و گاهی دردسرهایی را به همراه داشته است.

کمرنگ شدن هویت تاریخی برخی از محله‌های قدیمی، یا از بین رفتن زمین‌های کشاورزی و اراضی بی‌دفاع شهری اطراف پایتخت نمونه‌هایی است که می‌توان به آنها اشاره کرد. گزارش این هفته ما هم بی‌ارتباط به موضوع ذکر شده نیست و در واقع بررسی موقعیت فعلی باغ‌های روستاهای سرخه‌حصار است که در عوض تولید میوه و صیفی‌جات و رونق کشاورزی، جای خود را به تالارهای عروسی و آتلیه داده‌اند.

رخدادی که صنعت کشاورزی در روستاهای اطراف پایتخت را تحت شعاع قرار داده و باعث بیکار شدن بسیاری از روستایی‌ها شده است. همراه با چند تن از معتمدان روستا گشتی در این باغ‌ها زده و پای صحبت اهالی نشسته‌ایم.

حاشیه بزرگراه یاسینی، درست در محدوده بیمارستان شهید لواسانی، بافت مسکونی متراکم و نازیبایی به چشم می‌خورد. خانه‌هایی که بی‌نظمی ناشی از معماری غیر‌اصولی‌شان توی ذوق می‌زند. بیشتر به بیغوله می‌مانند. بخواهیم بیشتر توضیح دهیم، اینجا حریم روستای سرخه‌حصار است.

روستایی ۲۰۰ ساله و به یادگار مانده از دوران قاجار. هرچه هست آلودگی بصری‌شان توی ذوق کسانی می‌زند که قصد‌ تردد به شهرهای حاشیه شرق تهران را دارند. برای رفتن به روستا باید از خیابانی که چند قدم پایین‌تر از بیمارستان قرار دارد وارد شد. یک خیابان طویل که انتهای آن را به زحمت می‌توان دید. این خیابان با چند کوچه‌ای که به آن منتهی می‌شوند تنها معابر این روستا هستند. «محمود معنوی» معتمد روستا می‌گوید: «اینجا تا یکی، ۲ سال پیش عنوان محله داشت اما مسئولان شهری گفتند به دلیل واقع شدن روستا در محدوده حریم منطقه ۱۳ از فرم محله بودن خارج شده و قرار است زیر نظر دهیاری برود.» خانه‌های روستا بیشتر ریزدانه هستند و البته در بین‌شان یکی ۲ ساختمان دیده می‌شود که قدمت آنها به دوران قاجار برمی‌گردد. نمای کاهگلی با سقف شیروانی که البته خالی از سکنه هم نیستند. در حدود ۱۸۰ خانوار و ۶۰۰ نفر در اینجا زندگی می‌کنند. اغلب‌شان کارگرند و برای کسب درآمد باید به جاهای دور و نزدیک تهران بروند.  

  • ماشین‌های میلیاردی جلو خانه‌های کلنگی

در حین گشتزنی، آنچه جلب توجه می‌کند، وجود ماشین‌های آخرین مدل آن هم با قیمت میلیاردی است که جلو این خانه‌ها پارک شده‌اند. دیدن آنها سؤال برانگیز است. معنوی در این‌باره می‌گوید: «این ماشین‌ها برای افراد متمولی است که اینجا باغ دارند. البته کشاورزی نمی‌کنند. باغ خود را به تالار یا آتلیه تبدیل کرده‌اند.

خیلی از ماشین‌ها هم مربوط به عروس و دامادها می‌شود. از ابتدا تا انتهای خیابان بروی از این ماشین‌های میلیاردی زیاد است.» اما پیشینه باغ‌ها و سکونت روستا که خود داستان جالبی دارد. «مسعود حاجی میری» صاحب تنها سوپرمارکت روستا تعریف می‌کند: «زندگی در روستا یعنی کشاورزی و دامداری. تا ۳‌ـ ۴ دهه پیش اگر به اینجا می‌آمدید همه باغ بود. مالکان باغ‌ها هم تعدادی کارگر داشتند که هم در این باغ‌ها زندگی می‌کردند و هم از باغ مراقبت می‌کردند. آبیاری و برداشت محصول و از این حرف‌ها. آخر هفته هم خودشان برای تفریح همراه با خانواده می‌آمدند.

کم‌کم باغ‌ها خراب شد و جای خود را به خانه‌های کوچک و بزرگ داد. البته بعضی از باغ‌ها همچنان سرپا هستند اما تبدیل به آتلیه عکس شده‌اند. روزهای تعطیل این خیابان جای سوزن انداختن نیست. حوصله‌مان سرنمی رود. ماشین عروس می‌بینیم.» 

  • بازار داغ آتلیه‌ها در روزهای کرونایی

حاجی میری به باغ‌هایی که در آن سوی خیابان کم‌عرض رشیدی قرار دارند اشاره می‌کند. هرچه دقت می‌کنم باغی به چشمم نمی‌آید. یعنی به باغ نمی‌مانند. آنچه مشهود است، دیوارهای بلند با یک در آهنی که درون‌شان درختان سربه فلک کشیده قرار دارد. فرسودگی از چهره‌شان می‌بارد.

حاجی‌میری می‌گوید: «باغ‌های متعددی در خیابان رشیدی وجود دارد که البته به جز یکی ۲ تا از آنها که به‌طور قانونی مجوز تغییر کاربری گرفته‌اند باقی باغ‌ها پنهانی فعالیت می‌کنند. به گونه‌ای که اگر کسی وارد نباشد یا نشانی نداشته باشد نمی‌داند در اینجا یک آتلیه مجهز و آنچنانی وجود دارد.» در بین آنها فقط یک باغ بالای سردرش تابلو دارد. نمای نونوار آن خبر از طراحی زیبایش می‌دهد. ورودی باغ چند درخت بیدمجنون شاخه‌های سبز رنگ خود را افشان کرده و از مراجعه‌کنندگان دلبری می‌کنند. محوطه سنگفرش است و صدای‌ترق‌ترق راه رفتن روی آنها حس خوبی را القا می‌کند.

یک حوضچه و آلاچیق هم آنجاست که برای فضای عکاسی در نظر گرفته شده است. صاحب اینجا توانسته فضای رویایی را درست کند و علاوه بر تالار آتلیه هم فراهم کرده تا مشکل زمان را برای عروس و داماد برطرف کرده باشد. اینکه صاحب باغ کیست و از کی تبدیل به تالار شده و چرا را از روابط‌عمومی آنجا سؤال می‌کنم، تند می‌شود که چرا باید به این سؤال‌ها پاسخ بدهم؟ بعد هم با ترشرویی عذرم را می‌خواهد. بیرون از باغ زوج جوانی را می‌بینم که قصد ورود به آتلیه و تعیین وقت عکاسی را دارند. اینکه چطور اینجا را انتخاب کرده‌اند را جویا  می شوم.

داماد می‌گوید: «از طریق یکــــی از دوستانم متوجه شدم در اینجا چند آتلیه باغ است. آمده‌ایم قیمت بگیریم. در شرایط کرونا که نمی‌شود جشن عروسی برگزار کرد حداقل عکس‌های یادگاری داشته باشیم. اگر قیمتش زیاد بود به آتلیه‌های دیگر مراجعه می‌کنیم.»

  •  پدرم در این باغ کار می‌کرد

اما سرنوشت نامعلوم باغ‌ها که چرا به این روز افتاده‌اند؟ «حسین ملکی» یکی از اهالی قدیمی سرخه‌حصار است و به گفته خودش از سال ۴۹ در اینجا سکونت دارد. باغی را که نمای سنگ دارد نشان می‌دهد و می‌گوید: «آن باغ را می‌بینید، ۴۰ سال در آنجا باغداری کردم.

درخت‌ها را هرس کردم. میوه چیدم. پدرم هم در این باغ جوانی‌اش را سپری کرد. دست آخر صاحب باغ پولی به ما داد و گفت که می‌خواهد اینجا را بفروشد. به کس دیگری فروخت. مالک جدید هم دستی به سر و روی باغ کشید و به تالار تبدیلش کرد.» در این حین، اسماعیل وکیلی یکی دیگر از معتمدان روستا از راه می‌رسد.

او هم گفته‌های ملکی را تأیید کرده و ادامه می‌دهد: «روستا پر از باغ‌های بزرگ و کوچک بوده و قبل‌تر کشاورزی می‌کردند. با بی‌رونقی کشاورزی صاحبان باغ‌ها باغ خود را واگذار کردند یا اینکه باغ را به قسمت‌های کوچک‌تر تبدیل کرده و به کارگران خود دادند. مردم هم درخت‌ها را بریده جایش خانه ساختند.»

  •  درآمد نجومی با عکاسی از جشن عروسی

«مرتضی کمیجانی» یکی از اهالی روستا، نظر دیگری دارد و معتقد است، خانه‌های اینجا اغلب بدون سند هستند. او می‌گوید: «خانه‌های اینجا قولنامه‌ای معامله شده‌اند. حتی باغ‌ها هم با قولنامه‌های جعلی اجاره یا فروش رفته‌اند.»

اصلاً صاحبان اصلی باغ‌ها کجا هستند و چرا کشاورزی را تعطیل کرده‌اند را کسی خبر ندارد یا حداقل دوست ندارد جواب واضح و روشنی بدهد. گرداننده‌های آتلیه‌ها هم تمایلی به پاسخگویی ندارند انگار از چیزی هراس داشته باشند. برخورد تند می‌کنند.

کمیجانی برای گفت‌وگو با یکی از باغدارها همراهی کرده و «حمید اصفهانی» را معرفی می‌کند. اصفهانی شهروندی است که بر خلاف دیگر باغدارها مودبانه پاسخ می‌دهد: «۳۰ سال می‌شود باغ را برای تفریح خانواده خریداری کرده‌ام. آن موقع اینجا قیمتی نداشت. چند سالی هم ثمر داد و من هم استفاده کردم. اما باغ نیاز به رسیدگی داشت. درختان میوه باید به موقع آبیاری می‌شدند. آب کافی نبود. محصول زیادی هم به دست نمی‌آمد. در واقع خرجم بیشتر از دخلم می‌شد. باید حقوق کارگر می‌دادم تا از باغ مراقبت کند.

او هم دل نمی‌سوزاند. این شد که درخت‌های میوه یکی یکی خشک شدند. می‌خواستم بفروشم که یکی از دوستان پیشنهاد داد اینجا را تبدیل به آتلیه کنم. من هم استقبال کردم. وام گرفتم و دستی به سرو روی باغ کشیدم. در اینجا در کمترین حالت روزی ۳ تا ۴ عروس و داماد می‌آیند. به غیر از آن جشن تولد و سالگرد ازدواج هم برگزار می شود. در آمد خوبی از این کار عایدم می‌شود. باقی باغ دارها هم مثل من. شما باشید کشاورزی می‌کنید؟ ‌» هزینه عکاسی و فیلمبرداری در آتلیه باغ‌ها بین ۷ تا ۱۲ میلیون متغیر است. اینکه روزانه چه درآمدی از آن صاحبان باغ‌ها می‌شود را می‌توانید محاسبه کنید.  

 

  • یک نکته قابل توجه 

در ۱۳ – ۱۴ ماهی که کرونا اپیدمی شده و وجودش مانع برقراری جشن‌های عروسی شده بسیاری از زوج‌ها با حذف جشن عروسی رو به عکاسی در آتلیه‌ها آورده‌اند تا خاطرات خوشی از خود به جا بگذارند. اما باید توجه داشت بسیاری از این آتلیه‌ها غیرمجاز بوده و مجوز ندارند.  

 

  • آتلیه‌های پنهانی 

به پایان گشت‌وگذار در روستا می‌رسیم. جلو یکی از باغ‌ها بلوک سیمانی گذاشته شده که از قرار معلوم به دلیل تخلف، شهرداری مانع از کسب‌و‌کار آن شده است. جلو ورودی یک پرده گونی مانند آویزان است و اگر از خود اهالی اشاره نکنند، نمی‌توان تشخیص داد داخلش چه دکور زیبایی تعبیه شده است.

به گفته وکیلی، معتمد روستا، خیلی از آتلیه باغ‌ها مجوز ندارند و برای فرار از مالیات یا اصولی نبودن کارشان به‌صورت پنهانی فعالیت می‌کنند. او متذکر می‌شود: «آتلیه‌ها تهدید جدی برای کشاورزی به شمار می‌آیند. فضاهایی که می‌توانسته پرورش گل و گیاه یا میوه باشد و به اقتصاد شهر کمک کند فقط سودش به جیب چند سرمایه‌دار می‌رود. در عوض سکنه باید برای کار به نقاط دور و نزدیک تهران بروند.» 

این خبر را به اشتراک بگذارید