• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
چهار شنبه 22 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130453
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/rkoqL
+
-

دیوانه از قفس نپرید

دیوانه از قفس نپرید


شهرام فرهنگی ـ روزنامه‌نگار

  «دیوانه از قفس پرید»، دیوانه از قفس پرید، دیوانه از قفس پرید؟ چرا این فیلم را بارها و بارها و بارها دیده‌ام و حاضرم بارها و بارها و بازهم ببینم؟ اصلا چه‌کسی عنوان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» را در ایران به «دیوانه از قفس پرید» برگرداند؟ البته که سرخپوستِ ساکت و غول‌پیکر و عجیب این داستان، آخر فیلم از دیوانه‌خانه می‌گریزد ولی دیوانه این عنوان بدون هیچ تردیدی مک مورفی است. 
او که دیوانه نیست و برای فرار از مجازات سنگین آزارجنسی خود را به دیوانگی زده و با این همه بیش از هر دیوانه‌ای کادر درمان تیمارستان را به ستوه می‌آرود. این فیلم در دهه 60 جزو معدود عناوینی بود که در شبکه زیرزمینی فیلم‌های ویدئویی، دست به‌دست در نقاط مختلف شهر به امانت داده می‌شد. آقای فیلمی با ساک مشکی، هفته‌ای یک‌بار برای تحویل گرفتن فیلم‌هایی که هفته پیش کرایه داده بود می‌آمد. زیپ ساک مشکی را می‌کشید و فیلم‌های ویدئو بتاماکس را می‌چید روی میز و... قبلی‌ها را تحویل می‌دادی یا اگر دوست داشتی و آقای فیلمی سفارشی نگرفته بود، یک هفته دیگر فیلم‌ها را تمدید می‌کردی و بعد می‌توانستی فیلم جدید از روی میز برداری. همیشه همان انتخاب‌های محدود؛ شکارچی گوزن و بربادرفته و هفت عروس برای هفت برادر، سنگام و شعله و هندی‌های دیگر، وسترن‌ها و جری لوئیس و چند فیلمفارسی قبل انقلابی، این زمین مال من است، طالع نحس و... مثلا همین دیوانه از قفس پرید. البته دلیل اینکه بی‌نهایت و یک‌بار یک فیلم را تماشا کنی و باز هم دوست داشته باشی تماشایش کنی، نمی‌تواند این باشد که گزینه‌ای دیگر برای تماشا نداشتی. چون به هرحال بعدها اوضاع عوض شد و هر فیلمی برای تماشا در دسترس قرار گرفت. 
حالا دیگر تنوع آنقدر زیاد است که آدم یادش نمی‌ماند آخرین‌ فیلمی که دیده چه بود و چه جزئیاتی داشت. فیلم‌های جدید از هزاران آدم بااستعداد از سراسر کره زمین چنان سریع به‌روز می‌شوند که برای جانماندن از مسابقه تماشای محصولات جدید، فقط فرصت می‌کنی دانلودشان کنی، آرشیو شوند که ویر دانلود کردنت خوابیده باشد. از آنهایی هم که می‌بینی باید به‌سرعت بگذری که صدها عنوان دیگر در انتظار دیده شدن در آرشیو باقی مانده‌اند. اینطور همه‌‌چیز در سطح باقی می‌ماند، اصلا شاید«سطح» هم برای توصیف چنین وضعیتی، واژه‌ای اغراق‌آمیز باشد؛ مثل گاز قوطی باز شده پپسی، به هوا می‌روند و طعم خوش نوشیدنی را تباه می‌کنند. شاید همین است که دیوانه از قفس پرید و دیگر گزینه‌های به یادمانده از دوران محدودیت چنین عمیق در ذهن مانده‌اند. آن زمان می‌شد دیوانه از قفس پرید را دید و دست‌کم یک هفته فقط به صحنه‌هایش، داستانش و جزئیات دیگر فکر کرد. بعد که مرز دسترسی به فیلم‌ها بازتر شد، تازه ذوق دوباره دیدن بدون سانسورش به جانت می‌افتاد و باز می‌دیدی، نه، مک مورفی بی‌نظیر است. اشتباه نکرده بودی. فقط کاش می‌شد آن‌جای فیلم که مک مورفی دست‌هایش را گره می‌کند دور گردن پرستار راچد و فشار می‌دهد، فشار می‌دهد، فشار می‌دهد و صورت راچد مثل انار سرخ می‌شود... کاش می‌شد این‌بار، این‌بار دیگر موفق شود کار راچد را تمام کند. آدم هوس می‌کند دوباره و دوباره و دوباره نگاه کند، به‌ویژه اگر هر روز در جغرافیای اطرافش – بدون درنظر گرفتن جنسیت – کلی پرستار راچد احساس کند. به‌احتمال زیاد دلایل دیگری هم برای علاقه جنون‌آمیز نسبت به این فیلم دارم ولی به‌نظرم تا همین حد هم کافی است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :