• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 22 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130451
+
-

انتخاب راحت یک عشق فیلم


علی‌ عمادی ــ منتقد

 وقتی هنوز تحریم‌ها، پای برندها را از دوروبرمان نچیده بود و در زمانه‌ای که هنوز هر نشان، تصویر پررنگ و لعاب‌تری برای محصولاتش نساخته بود، هروقت از مقابل تلویزیون فروشی‌های راسته شریعتی رد می‌شدم، محصولات یک برند با هم، تصویری از صحنه نبرد خیر و شر در «نارنیا» را به نمایش می‌گذاشتند و من هر بار با هر میزان عجله‌ای که داشتم پا شل می‌کردم تا برای صدوچندمین بار آن را تماشا کنم تا بالاخره یک بار آن را از خودم پرسیدم؛ واقعا چرا؟
خب از مجموعه فیلم‌های نارنیا بدم نمی‌آمد اما نه آن که ازتماشایش خسته نشوم و بعد به این نتیجه رسیدم که اگر آن تلویزیون‌ها مثلا چاپلین را درون رینگ بوکس، زدوخوردی از جکی چان یا صحنه انفجار پل یا عملیات انتحاری آخر فیلم «این گروه خشن» را هم نشان می‌داد، بی‌اختیار مرا به سمت خود می‌کشاند؛ دوئل سه‌تایی «خوب، بد، زشت» هم؛ گفتم دوئل، خب اگر صحنه حمله هوائی فیلم درویش هم بود همین اثر را داشت... و اینها یعنی من مانند خیلی‌از آدم‌های دیگر مفتون تصویر بوده و هستم.
انتخاب فیلم محبوب؟ راستش را بخواهید من توانش را ندارم. می‌توانم از تماشای مکرر برخی فیلم‌ها، خاطره‌بازی کنم ولی بازهم سر آخر پای تکه‌های تصویر که به جادوی موسیقی و یا سحر کلمات آمیخته شده‌اند به میان می‌آید. 
بسته به حال و روزگارم، دلم دنبال تکه‌ای از این پازل جادویی خوش آب و رنگ می‌گردد و در این لحاف چهل تکه، یافتن یک کل منسجم دور از ذهن است. بیش از آن که یک یا چند فیلم را بتوان به نام محبوبان خود سند زد یا بی‌شمار صحنه‌های جاویدان را فهرست کرد، می‌توانم خیالم را راحت کنم و خود را یکی از بیشمار عاشقان سینما بدانم. درسرگشتگی این همه انتخاب، باآسودگی هرچه تمام‌تر می‌گویم: فیلم محبوب من خود سینماست!
 

این خبر را به اشتراک بگذارید