
مزاحمت 2- یکی مثل ما

سیداحمد بطحایی
داستان از این قرار بود که مجری الجزیره عربی یک نامسلمانِ روزهخوار را دشداشه تن کرده و به مسلمان روزهداری قالب کرده و در ادامه مثلا در ازای یک آیفون پرومکس 12، جرعهای آب خواسته بنوشد که برادر مسلمان با آن مسلماننما دست به یقه شده و گفته من نمیگذارم تو بخوری. تو نمیفهمی، من که میفهمم. مجری آنها داستان را همینجا تمام کرده ولیکن تازه مقدمه و مطلع بحث، راستِ همینجاست. هر ماهی بساط جمعی و جماعتش به راه باشدماه رمضان اتفاقا به غایت به فردیت آدمها کار دارد. به مَنشان که باید ویرایش شود. از امساک یومیهاش بگیر تا سلک و سلوک شبانهاش. همه ماهها بند و بارشان در روز بهکار آید فعل و فعالیت رمضان در شب است. روزش هم اتفاقا کاری نکردن است. رمضان میخواهد به آدمها مبدا و منشأشان را نشان دهد. تیز و بُراق و شفافتر. اینکه از من و کالبد این آدم فانی کنده شده و به او برسیم. پس لااقل در این روزها و شبها باید بیشتر بهخودمان برگردیم تا دست کنیم در جیب کسی. این حرف به هیچ وجهانکار وظایف اجتماعی و حس مسئولیت در مقابل اصلاح جامعه نیست. ولی باید بفهمیم آن چیزی که حاکم است حق آزادی آدمهاست و هیچ بنیبشری نمیتواند این حق را محدود یا ضایع کند. ناگفته پیداست مرز این آزادی زمانی است که با حقوق دیگران و قانون اساسی کشوری تصادف نکند که در آنجا سر و شکل مشخصتری پیدا میکند.
ما در طول زندگی اسیر تهاجم انسانهایی هستیم که تصور میکنند بهتر از ما میفهمند. این خودحکیمپنداری شایع باعث یک دیکتاتوری درونی در جامعه شده. از صدر تا ذیل را نگاه کنی بسیار از این موارد میبینی. کسانی که با افسار خیرخواهی و دلسوزی یقه ما را میگیرند و دست تا انتهای کوله مسائل شخصی ما فرو میکنند. بدیهی است پند و اندرز و مشورت باعث پویایی هر ذهن و اندیشه و حذف هرز و کجراهههاست ولی تا جایی که اختیار و حق انتخاب آدمی را از او نگرفته باشد. در پایان با تشکر از مجری عربی و باید گفت ما آدمها باید یاد بگیریم لزوما همه، نباید مثل ما باشند و ما لزوما قلب عالم امکان نیستیم.