مرور آثار آنتونی هاپکینز در برنامه «صحنهگران» شبکه نمایش
از جانی آدمخوار تا عاشق متین
یاور یگانه- روزنامهنگار
فروردین امسال که برای بازی در نقش «آنتونی»، پیرمرد مبتلا به فراموشی، در فیلم «پدر» (فلوریان زلر، 2020) برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، احتمالا کسانی که او را میشناختند زیاد تعجب نکردند. این عادت آنتونی هاپکینز 83ساله است که هر وقت در جلدی فرو میرود، چنان متقاعدکننده و عالی در آن نقش ظاهر میشود که فقط باید از ظرایف بازی او لذت برد. البته زمانی که در سال1991 در 54سالگی در نقش «دکتر هانیبال لکتر» در فیلم «سکوت برهها» (جاناتان دمی، 1991) ظاهر شد و شیطان را پیش چشم تماشاگران مجسم کرد، خیلیها شگفتزده شدند؛ چراکه تا آن زمان با اینکه سابقه همکاری با کارگردانی مثل دیوید لینچ را در فیلم «مرد فیلنما» (1980) داشت، اما هنوز اینچنین برای مخاطب عام شناخته نشده بود و نامش مترادف با ارائه یک بازی شگفتآور نبود. هاپکینز با بازی در نقش هانیبال لکتر نشان داد چه جواهری است و از تجربهای که در بازی در نقشهای شکسپیری تئاتری بهدست آورده بود، استفاده کرد تا شخصیتی را به تصویر بکشد که این قدرت را داشت تا با کلام ذهن آدمها را به میل خودش دستکاری کند. او بعدها بارها در فیلمهای مختلف قدرت بازیگری خود را به رخ کشید و حالا هم یکی از بختهای اسکار امسال است. از شنبه تا جمعه این هفته، هر شب ساعت21، در بخش «صحنهگران» شبکه نمایش تعدادی از فیلمهای این بازیگر توانا به روی آنتن میرود.
شنبه: افسانههای خزان (ادوارد زوییک، 1994)
این درام حماسی تاریخی درباره 3برادر و پدرشان است که در اوایل دهه۱۹۰۰ میلادی در بیابان دوردستی زندگی میکنند و این فیلم تأثیرات طبیعت، تاریخ، جنگ و عشق را بر زندگی آنها نشان میدهد. جز هاپکینز در نقش پدر خانواده، برد پیت و آیدان کویین هم در این فیلم حضور دارند. «افسانههای خزان» فیلم بزرگی نیست و به همین نسبت بازی هاپکینز هم یکی از بهترین بازیهایش نیست اما نمیتوان کتمان کرد که میشود هم از بازی او و هم خود فیلم لذت برد.
یکشنبه: نیکسون (اولیور استون، 1995)
فیلم داستان زندگی رئیسجمهور سابق ایالات متحده، ریچارد نیکسون را از دورانی که پسر جوانی بود تا زمانی که ریاستجمهوریاش با شرمساری پایان یافت، روایت میکند. هاپکینز نیکسونی قدرتمند و مرموز و البته احترامبرانگیز را ترسیم میکند که تماشاگر را با هوشمندی، قدرتطلبی و حتی نقاط ضعف این شخصیت به خوبی آشنا میکند.
دوشنبه: سکوت برهها (جاناتان دمی، 1991)
خود هاپکینز درباره هانیبال لکتر آدمخوار - که نقشش را در این فیلم بازی میکند - گفته: «او یک جورهایی رابین هود آدمکشهاست. او آدمهایی را میکشد که بهطور علاجناپذیری وحشی هستند.» مؤسسه فیلم آمریکا این نقشآفرینی هاپکینز را در فهرست بهترین شریران سینما قرار داده است. هاپکینز برای این نقش برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و جوی فاستر هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را گرفت. بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلم دیگر اسکارهای این فیلم هستند. البته منتظر تماشای نسخه کامل فیلم از تلویزیون نباشید.
سهشنبه: نقاب زورو (مارتین کمپل، 1998)
فیلمی مفرح و پر از اکشن و زدوخورد که داستان زورو بازنشسته (هاپکینز) و شاگرد تازه نفسش (آنتونیو باندراس) را تعریف میکند. گویا هاپکینز علاقه داشته شانسش را برای بازی در فیلمی اکشن بیازماید و به همین دلیل وارد این پروژه میشود. تماشای شمشیرزنی هاپکینز و باندراس آنقدر به مذاق تماشاگران خوش آمده که فیلم در گیشه موفقیت بزرگی بهدست آورد.
چهارشنبه: تسکین (آفونسو پویار، 2015)
در این فیلم، هاپکینز در نقش دکتر روانشناسی ظاهر شده که به درخواست دوست پلیس خود قرار میشود در دستگیری قاتلی سریالی با افبیآی همکاری کند اما در اینجا بازیای که ارائه میدهد به کل با دکتر لکتر - که او هم در دستگیری قاتل سریالی به پلیس کمک میکرد - متفاوت است. این نقش توانایی هاپکینز را در بازی کردن نقشهای شبیه به هم، با اجرا و لحن متفاوت، به رخ میکشد.
پنجشنبه: سوءاستفاده (شینتارو شیموساوا، 2016)
هاپکینز در نقش صاحب یک شرکت داروسازی به نام آرتور دِنینگ ظاهر میشود و در کنارش بازیگری مثل آل پاچینو هم حضور دارد. اما فیلم اصلا در زمان اکرانش با واکنش مثبتی همراه نشد و اغلب نقدها منفی بود. به جای این فیلم میشد آثار بهتر هاپکینز را برای پخش انتخاب کرد.
جمعه: بازمانده روز (جیمز ایوُری، 1993)
یکی از بهترین نقشآفرینیهای هاپکینز در فیلمی که از رمانی با همین نام نوشته کازئو ایشیگورو اقتباس شده است. هاپکینز در نقش جیمز استیونس و اِما تامسون در نقش خانم کِنتون عشقی را به تصویر میکشند که بین این دو وجود داشته اما ابراز نشده تا اینکه بالاخره زمانش فرامیرسد. فیلمی ستوده شده که برای هر 2 بازیگر اصلیاش نامزدی جایزه اسکار را به ارمغان آورد.