ویرانی؛ دستاورد دودهه اشغال افغانستان
سایمون جنکینز- ستوننویس روزنامه گاردین
جنگ افغانستان بهعنوان طولانیترین، بیهودهترین و ناموفقترین جنگی که آمریکا و انگلیس در 70سال گذشته در آن شرکت کردهاند و دستاوردی جز ویرانی نداشته، قرار است اواخر تابستان امسال به پایان برسد. 20سال پیش آمریکا به تلافی حملههای تروریستی 11سپتامبر2001، به افغانستان حمله کرد. هدف، کشتن بن لادن بود که دستور حملههای 11سپتامبر را داده بود. آمریکا تصمیم داشت حکومت طالبان را هم که به بن لادن پناه داده بود، سرنگون کند. این درحالی بود که نیروهای میانهروی طالبان که آن زمان تازه پا گرفته بودند، به بن لادن لقب«مهمان ناخوانده» داده بودند و حکومت نیز خواستار حذف او بود. آمریکا درنهایت به کابل حمله کرد. انگلیس اما هیچ ارتباطی با این درگیری نداشت و فقط بهدلیل رابطه نزدیکی که تونی بلر، نخستوزیر وقت این کشور، با جورج دابلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا داشت پایش به این ماجرا کشیده شد. این دو کشور ناتو را هم وارد بازی کردند.
در طول سالها، سربازان انگلیسی و آمریکایی بدون هدف در افغانستان سرگردان بودند و فرمانده نظامی و حاکم محلی منصوب میکردند. در بازدیدی که آن زمان از کابل داشتم، گفته میشد هدف ناتو از شرکت در جنگ، حذف تروریسم، ایجاد دموکراسی، آزادی زنان و ایجاد یک کشور دوست در منطقه است. این جنگ اما برای من یادآور تجربه هولناک جنگ اول انگلیس و افغانستان در سال1839 بود. این جنگ در سال1842 با شکست انگلیس پایان یافت.
در همان سالهای اول، خیلی از آمریکاییها ترجیح میدادند که از افغانستان خارج شوند و تمرکز خود را بر عراق بگذارند. این لندن بود که مایل بود در کابل بماند. نخستوزیر انگلیس حتی کلر شورت، وزیر توسعه بینالملل، را بهمنظور کنترل کشت موادمخدر به منطقه فرستاد. اما نهتنها این هدف عملی نشد، بلکه تعداد استانهای زیرکشت از 6 استان به 29استان افزایش پیدا کرد و درآمد حاصل از آن هم به رکورد 2.3میلیارد دلار رسید.
سال2005، ارتش انگلیس که به قدرت خود میبالید، با 3400سرباز به جنوب افغانستان لشکرکشی کرد تا ولایت هلمند را تصرف کند. ژنرال دیوید ریچاردز، یکی از فرماندهان جنگ، تردیدی درباره پیروزی سربازانش نداشت و حتی جان رید، وزیر دفاع وقت انگلیس پیشبینی کرد که پیروزی بدون شلیک حتی یک گلوله رقم میخورد. آنها آنقدر از پیروزیشان مطمئن بودند و آن را پیشپا افتاده میدانستند که به عملیاتهای خود عنوانهای فانتزی مانند آشیل، حمله چکشی، چشم عقاب، خنجر قرمز و شمشیر آبی داده بودند. اما اوضاع در هلمند آنطور که انتظار میرفت، پیش نرفت. 10هزار نیروی آمریکایی بهناچار به کمک فراخوانده شدند و 454سرباز انگلیسی جان خود را از دست دادند. روسیه که یک دهه قبل از آن مجبور شده بود افغانستان را ترک کند، از این شکست غرب، حیرتزده و البته خوشحال بود. گوردون براون، نخستوزیر وقت، سال2009 بهناچار در توجیه ماجرا ادعا کرد که سربازان انگلیسی برای حفظ امنیت در خیابانهای کشورشان جان خود را در هلمند از دست دادند.
از آن زمان تاکنون، بیشتر نیروهای ناتو نیز به این امید که دیپلماسی بتواند دولت کابل را نجات دهد و جلوی سرشکستگی بیشتر غرب را بگیرد، از منطقه عقبنشینی کردهاند. در این مدت 3 رئیسجمهور در آمریکا وعده دادند که نیروهای نظامی این کشور را از افغانستان خارج میکنند، اما قدرت آن را نداشتند که به وعدهشان عمل کنند. حتی جو بایدن هم ضربالاجلی را که تا اول میامسال (11اردیبهشت) تعیین شده بود تا 11سپتامبر(20شهریور) تمدید کرد. هرکدام از آنها فقط سعی کردند تا ثبات رژیم دستنشانده کابل را تا اندازهای که به حکومت پادشاهی مطلق برنگردد، حفظ کنند.
2300سرباز آمریکایی حالا قرار است افغانستان را ترک کنند. سرنوشتی که برای750سرباز انگلیسی نیز رقم خواهد خورد. یکی از مقامهای ارشد وزارت دفاع انگلیس به روزنامه گاردین گفته که اگر آمریکاییها از منطقه بروند، ماهم باید برگردیم.
واشنگتن در این مدت تاوان سنگینی را برای این حضور نظامی پرداخته: 2216کشته و بیش از 2تریلیون دلار هزینه. گفته میشود میلیاردها دلار کمک مالی که روانه کابل شده بود، قرار است سر از بازار املاک دبی دربیاورد. اما هزینهای که مردم افغانستان در این دودهه پرداختند، تکاندهنده است؛ بین 50هزار تا 100هزار نفر فقط به جرم طراحی حملههای 11سپتامبر از خاک این کشور، جان خود را از دست دادند. آیا این همان چیزی است که به عنوان ارزشهای غربی از آن یاد میکنیم؟ مذاکرات صلح افغانستان تاکنون راه به جایی نبرده است. دلیل آن روشن است: طالبان فقط باید تا 5 ماه دیگر و زمان خروج نیروهای خارجی صبر کند و بعد از آن دستشان برای انجام هراقدامی باز است. دولت فعلی ممکن است که برای مدتی در کابل بماند، اما وقتی با حمایت آمریکا به سختی سرپا مانده، بعید است که با رفتن این کشور بهتنهایی بتواند دوام بیاورد.
اگر در سال 2001، آمریکا سران طالبان را به حال خود رها کرده بود، آنها قطعا برای تحویل بن لادن راهی پیدا میکردند؛ بهخصوص که همان موقع رهبران طالبان با نهادهای اطلاعاتی آمریکا در ارتباط بودند. ارتش پاکستان هم با این قضیه همراهی میکرد. اما این اتفاق نیفتاد و درعوض، پشتونها طی دودهه هرچه خواستند کردند و دست به کشتار مردم زدند. پولش را هم معتادان به هروئین در غرب تامین کردند. کشتن رهبران آنها نیز طی این سالها، هیچ تغییری در مسیر و اهداف آنها ایجاد نکرده است. اکنون، بار دیگر در نقطهای هستیم که غرب برای مهار یک نیروی دیگر که محصول دخالت ناتو در منطقه است، به طالبان نیاز دارد؛ برای مهار گروه داعش.
حضور آمریکا و انگلیس در افغانستان چه دستاوردی داشت؟ ژنرال روپرت اسمیت، نظریهپرداز جنگ در کتاب «کاربرد قدرت» اشاره میکند که ارتشهای مدرن معمولا از نبردهای چریکی دست خالی برمیگردند. آنها خاورمیانه را از افغانستان تا لیبی درنوردیدند و تنها دستاوردشان این بود که کشورها را یکی پس از دیگری ویران کردند. توجیه همیشگی انگلیس در اینباره، اعمال نفوذ، مقابله با تروریسم و حفظ برتری در جهان است. اما اینها حرفهای پوچ و تکراری استعمار نوین است. در جهانی زندگی میکنیم که پر از افسوس و پشیمانی است. باید منتظر یک پشیمانی بزرگ در ماه سپتامبر بود.