
ققنوس بودن

میگویند ققنوس هزار سال زندگی میکند و پس از آن، در آتشی که خود افروخته میسوزد و خاکستر میشود و بعد، ققنوس دیگری از خاکسترش متولد میشود. ققنوس برای جاودانگی باید بسوزد تا جایی که خاکستر شود.
یک سال است که در حال سوختنیم. اصلاً زندگی سراسر سوختن است؛ هر بار به صورتی. هر بار بعد از این سوختن خاکستر میشویم، دوباره جان میگیریم و یک پله بالاتر، یک قدم جلوتر میرویم.
تا زمستان نیاید بهار نمیشکفد. زمستان یار دیرین بهار است، همانطور که آتش یار این پرندهی افسانهای. و من به تولدی از جنس بهار فکر میکنم.
برخی از ما در این یک سال بیشتر سوختهایم و برخی کمتر. این بیماری هم روزی این دنیا را ترک میکند و با وجود همهی این سختیها، درسم را از این زمستان طولانی یاد گرفتهام و تا وقتی بلد باشم چگونه دوباره سبز شوم، ققنوس بودن در انتظارم است.
حدیث گرجی، 16ساله از تهران