آنچه سینهبهسینه منتقل میشود ارزشمندتر است
گپ و گفتی با رضا رضایی درباره ترجمه و آثار تازهای که در دست انتشار دارد
مرتضی کاردر|خبرنگار:
رضا رضایی یکی از پرکارترین مترجمان زبان فارسی است. کارنامه رضایی در 3-2 دهه گذشته مجموعه پربرگوبار و متنوعی است از ترجمه در حوزههای گوناگون؛ از مباحث نظری و روانشناسی گرفته تا موسیقی و هنر و ادبیات. ترجمههای او همیشه با اقبال بسیار مخاطبان مواجه شده و اغلب به چاپهای مکرر رسیده است؛ چه کتابهای کوچکی مثل «آگاهی»، چه کتابهای نظری مثل مجموعه آثار آیزایا برلین و چه رمانها و شاهکارهای ادبیات مثل «بلندیهای بادگیر» و «گتسبی بزرگ». اما نام او بهویژه در سالهای اخیر با ترجمه داستان و رمان گره خورده است. او در این سالها بیشتر همت خود را صرف برگرداندن مجموعه رمانهای نویسندگان کلاسیک انگلیسی به فارسی کرده است؛ پروژه بزرگی که از ترجمه آثار جین آستین آغاز شد و بعد با خواهران برونته ادامه یافت و اکنون به جورج الیوت رسیده است. با رضایی درباره ترجمه و آثار تازهاش گفتوگو کردهایم.
شما در سالهای گذشته علاوه بر آثار حوزه ادبیات داستانی کارهای متنوع بسیاری را به فارسی ترجمه کردهاید؛ از کتابهای آیزایا برلین و درباره یونگ گرفته تا کتابهای حوزه موسیقی و شطرنج و کتابهای دیگری در حوزههای مختلف. این تنوع و گوناگونی ترجمه در حوزههای مختلف به علایق خودتان برمیگردد یا به سفارش ناشران بوده است؟
بیشتر علاقه شخصی من به حوزههای مختلف بوده است و خیلی دخلی به ناشران ندارد. این پراکندهکاریها محاسن و معایبی دارد و مثل شمشیر دودم است؛ از یک طرف جلوی تمرکز آدم را میگیرد و مترجم از کار اصلیاش بازمیماند و از طرف دیگر هم نمیتوان از بعضی کتابها چشم پوشید. به هر حال آدم گاهی نیاز به تغییر ذائقه دارد، و گاهی غیر از غذاهای اصلی سراغ غذاهای خوشمزه دیگر هم میرود. در واقع یک جور ناپرهیزی است، تنفسی است در وسط کارهای بزرگ. به نظرم وسوسهای است که همیشه هست اما من اغلب سعی کردهام آن را پس بزنم ولی گاهی هم در مقابلش تسلیم میشوم.
در سالهای اخیر مجموعه آثار رماننویسان کلاسیک انگلیسی را به فارسی ترجمه کردهاید. ترجمه کامل این آثار از یک مترجم سبب شده که خوانندگان دوباره به خواندن رمانهای کلاسیک روی بیاورند و طیف تازهای از مخاطبان آثار کلاسیک شکل بگیرد. در سالهای اخیر پس جین آستین و خواهران برونته مشغول ترجمه آثار جورج الیوت بودهاید. اکنون مشغول ترجمه کدام اثر الیوت هستید؟
ترجمه میدل مارچ رو به پایان است و کمتر از یکماه دیگر تمام میشود. امیدوارم در چندماه آینده منتشر شود.
بعد از پایان ترجمه آثار جورج الیوت قصد دارید سراغ کدام نویسنده کلاسیک بروید؟
مجموعه رمانهای کلاسیک در این سالها وقت و انرژی زیادی را از من گرفته است. گمان نمیکنم دیگر نویسندهای باشد که بخواهم همه آثارش را به فارسی برگردانم اما هستند نویسندههایی که آثار مهمشان به فارسی ترجمه نشده است یا ترجمه خوبی از آنها به فارسی وجود ندارد. احتمالا بعد از تمام شدن ترجمه آثار جورج الیوت آثاری از این نویسندگان را به فارسی ترجمه میکنم؛ مثل ولادیمیر نابوکوف، اسکار وایلد، هنری جیمز و... . چند اثر فلسفی هم هست که شاید آنها را نیز به فارسی برگردانم.
در گفتوگویی که چندماه پیش با شما انجام دادیم گفتید که مجموعهای از نوشتهها و مطالبی را که در مطبوعات منتشر شده است، نیز آماده انتشار دارید. این کتاب بیشتر شامل چه نوشتههایی است؟
این کتاب گزیدهای از نوشتهها و ترجمههای پراکندهای است که در دو، سه دهه اخیر از من در مطبوعات منتشر شده است که شامل تکداستانها مقالات، بعضی از گفتوگوها و... میشود. الان تعداد صفحات آن از هزار صفحه بیشتر شده است و مشغول انجام ویرایش نهایی آن هستم و امیدوارم امسال به بازار بیاید. این اثر مجموعه نوشتهها و ترجمههایی است در نشریاتی مثل دورههای گذشته کیهان فرهنگی، مجله نگاه نو و... .
در میان این مجموعه مقالات نوشتههایی هست که در آنها از تجربههایتان درباره ترجمه گفته باشید؟
در بعضی از گفتوگوها درباره ترجمه حرف زدهام.
منظورم جستارها یا مجموعه مقالههایی است که درباره ترجمه، نوشته باشید. چرا هیچوقت تجربههایتان را درباره ترجمه مکتوب نمیکنید؟
بهنظرم ترجمه بیشتر یک کار عملی است. در واقع شبیه کارگاه نجاری است. کارآموزی که در کارگاه بهدست استاد نجار نگاه میکند بیشتر یاد میگیرد تا با خواندن کتاب درباره نجاری. برای همین فکر میکنم کار عملی ترجمه آموزندهتر از خواندن تئوری و نظریه درباره ترجمه است. کتابهایی از این دست در زبان فارسی موجود است و مترجمان میتوانند به آنها رجوع کنند اما بهنظرم کسی با این کتابها یا کلاسها مترجم نمیشود.
چنین کاری نکردهام چون اعتقادی به آن ندارم اما همیشه سعی کردهام مترجمان جوانی را که برای مشورت پیش من میآیند، راهنمایی کنم.
بعضیهایشان هم در این سالها مترجمان خوبی شدهاند. بهنظرم آنچه سینه به سینه منتقل میشود، ارزش و اهمیت بیشتری دارد.
از میان وسوسههایی که گفتید، اخیرا تسلیم کدامشان شدهاید و چه کار تازهای برای خوانندگان ترجمههایتان آماده کردهاید؟
حدود 50،40شعر از «شارل بودلر» ترجمه کردهام که باید کمی به آن سر و سامان بدهم و مقدمهای برای آن بنویسم. امیدوارم این مجموعه هم تا چندماه آینده منتشر شود.