رنج پاسداری از سرزمین
اسماعیل کهرم- بومشناس
145محیطبان تاکنون شهید شدهاند و 310محیطبان و شکاربان دیگر نیز حین انجام وظیفه، مجروح و نقصعضو شدهاند. در میان جنگلبانها نیز آمار کشتهشدگان و مصدومان حین انجام وظیفه مشاهده میشود. همیاران طبیعت هم که اصلا تا پیش از قانون حمایت از محیطبانها و جنگلبانها و حتی حین تصویب این قانون به رسمیت شناخته نشدهاند. چه رنجی بالاتر از به شهادت رسیدن محیطبان و جنگلبان و همیار طبیعت در پاسداری از سرزمین، محیطزیست و منابع طبیعی ایران و حتی نقصعضو آنهاست؟ برخی محیطبانها و جنگلبانهای مصدوم و حتی همیاران طبیعت مصدومشده در حوادث متعدد باید کیلومترها از شهرشان دور شوند تا شاید مجال درمان بیابند. این موارد تنها بخشی از رنجی است که در تمام این سالها محیطبانها، جنگلبانها و همیاران طبیعت برای پاسداری از داشتههای طبیعی این سرزمین متحمل شدهاند. محیطبانی که در کویر خارتوران 7ماه خانوادهاش را در شهر کرج ندید، چون 70هزار تومان پول هزینه حملونقل برای رسیدن به خانه را نداشت و تمام درآمدش را برای خانواده میفرستاد، شکاربانی که بیش از 40شب در پاسگاه محیطبانی در بوشهر و اهواز و خوزستان بدون حتی یک پنکه در آن گرمای شدید، پاسدار زیستبوم ایران است و غیر از تخممرغ، غذایی برای خوردن ندارد...
... محیطبانی که بزرگشدن فرزندانش را نمیبیند، محیطبان و جنگلبان و همیار طبیعتی که شاهد مرگ و به شهادت رسیدن همکارش یا مجروحشدن و نقص عضو آنها میشود، چه رنجی بزرگتر از این موارد دارد؟ آنها اما در همین شرایط برای حفظ سرزمین انجام وظیفه میکنند و جانشان را از دست میدهند. محیطبانها و جنگلبانها و همیاران طبیعت در زجر کامل و بدون احساس امنیت همچنان پاسدار داشتههای طبیعی ایران هستند. استخدام نیستند و قراردادهایشان موقت و آزمایشی است. اما در همین شرایط عجیب تن به میراثبانی طبیعت ایران دادهاند. پاسداری از طبیعت ایران رنج بیپایان محیطبانها و جنگلبانهاست. نهتنها استراحت ندارند که حتی در شرایط غیرانسانی مشغول پاسداری از زیستبوم ایران هستند. آنوقت در چنین شرایطی افراد بیشرمی در فیلهخاصه زنجان مردان زجرکشیده طبیعت ایران را از دم تیر میگذرانند. همیاران طبیعت هم چنین هستند. نه مزیت شغلی دارند و نه استخدامی در کار است. میگویند داوطلبانه میخواهند طبیعت ایران را حفظ کنند و تست میشوند و آنوقت بدون هیچ حق و حقوقی نه بیمه و مزایایی، به پاسداری از سرزمین میپردازند. حداقل محیطبانها حالا براساس قانون حمایت از محیطبانها و جنگلبانها حق بیمهای دارند که اگر تیر خوردند یا جانور وحشی به آنها زد، لااقل امکان مداوا داشته باشند و درصورت جانباختن، زن و فرزندشان مشمول حمایت شوند. جنگلبانها هم امنیت شغلی ندارند؛ قراردادی هستند و بهصورت آزمایشی و موقت فعالیت میکنند. آنها در آرزوی ادغام سازمان جنگلها و سازمان حفاظت محیطزیست هستند تا شاید اتفاقی در استخدامشان بیفتد. قاچاقچیان چوب، جنگلبان اسماعیل رمضانی را در روستای میخران از توابع آمل زیر گرفتند و داخل یک گودال در دل جنگل انداختند. اما او زنده ماند. دادگاه 7 دیه برای او صادر کرد، چون از گردن به پایین فلج شد. ضاربانش در آمل آزاد هستند و حتی ریالی به او ندادهاند. در رشت 4قاچاقچی چوب یک جنگلبان را با تیغ موکتبری سر بریدند، چون در ازای یکمیلیونو300هزار تومانی که سازمان جنگلها به او و امثال او میدهد، برای پاسبانی از درختان به جنگل میرود و میخواهد جلوی مافیای بزرگ جنگلخواری بایستد. باورتان میشود که پاسداری از هر 17هزار هکتار جنگل توسط یک جنگلبان صورت میگیرد؟ تقریبا 30هزار زمین فوتبال دست یک جنگلبان است. این آمار را با تعداد محیطبانها هم مقایسه کنید. تعداد محیطبانها باید حداقل 17هزار محیطبان باشد درحالیکه اکنون کمی بیش از 3هزار محیطبان است. در چنین شرایطی قانون حمایت از محیطبانها و جنگلبانها تنها در موضوع حمل سلاح و بیمه و اندکی افزایش حقوق به کمک آمد. هر دو از نظر حمل سلاح همطراز نیروهای انتظامی شدند. سابق اینطور بود که اگر یک محیطبان به یک شکارچی متخلف شلیک میکرد، مثل اسعد تقیزاده و ماشاءالله مهنایی به اعدام محکوم میشدند یا مثل محیطبان افضلی در کرمان حتی اعدام میشدند. اما حالا دیگر بهکار بردن سلاح توسط محیطبانها مشمول قانون حمل و بهکارگیری سلاح شده و حمایت بیمهای و قضایی به کمک آنها آمده است. اتفاقا چالش اصلی همین تجهیز به سلاح است. همچنان معتقدم باید سلاح را از محیطبان و جنگلبان گرفت و یقین دارم که ظرف 10سال آینده این اتفاق خواهد افتاد. چون با تجهیز محیطبانها به سلاح نهتنها اتفاقی در حفاظت از حیاتوحش نیفتاده است، که حیات وحش ایران را هم از دست دادهایم. تنها 20هزار آهو برای کشور مانده و بدون احتساب جمعیت گراز، تعداد 25هزار جمعیت قابل شکار حیاتوحش باقیمانده است. تجهیز محیطبانها به سلاح موفقیتآمیز نبوده و این بزرگترین چالش آینده در محیطزیست ایران است که باید مرتفع شود.