ایران 1400؛ آیندهای با عدمقطعیتهای سرنوشتساز
محمدمهدی مولایی ـ روزنامهنگار و آیندهپژوه
شناخت آینده از آن رو اهمیت دارد که امکان کنترل امور را فراهم میکند و نگرانی و اضطراب درباره فردا را کاهش میدهد. تلاش برای پیشبینی، سادهترین نوع مواجهه با آینده است که در دنیای پیچیده امروز در بسیاری از عرصهها اغلب با ناکامی مواجه میشود. ناکامی در بسیاری از پیشبینیها لزوما ناشی از ضعف مدل یا ناتوانی پیشبینیکنندگان نیست و به ماهیت پیچیده و آشوبناک مسائل جهان مدرن برمیگردد. بر همین مبنا بود که «آیندهپژوهی» بهعنوان دانش مناسب دنیای جدید متولد شد و رشد پیدا کرد. درصورتبندی جدید تلاش برای پیشبینی روندها کنار گذاشته نمیشود، اما با علم به پیشبینیناپذیری بسیاری از امور، معرفی آیندههای جایگزین در قالب سناریوها جای ارائه گزارههای قطعی درباره آینده را گرفته است. یکی از عناصر آینده موردتوجه در آیندهپژوهی «عدمقطعیتها» (Uncertainty) هستند که در زبان فارسی به «نااطمینانی» هم ترجمه شدهاند. «عدمقطعیتها» عواملی از آینده هستند که حتی با وجود بهکارگیری روشهای دقیق علمی، نمیتوان پیشبینی قابلاتکایی درباره آنها داشت. بهتعبیر دیگر برخی مسائل عدمقطعیت ذاتی دارند و هرچقدر اطلاعاتمان را درباره آنها افزایش دهیم و مدلهای پیشبینی پیشرفته را بهکارگیریم لزوما به خروجی مناسب نمیرسیم. وجود عدمقطعیتهای متعدد و اثرگذار در محیط پیشرو، نشاندهنده پیشبینیناپذیری و ناپایداری یک سیستم است. در چنین شرایطی امکان هرگونه برنامهریزی برای آینده در همه سطوح دشوار است.
سال1400 در حالی آغاز میشود که عدمقطعیتهای بزرگی پیشروی جامعه ایرانی است. انتخاب رئیسجمهوری جدید و تشکیل کابینه سیزدهم، تعیینتکلیف برجام، تحریمها و تنظیم روابط با جامعه جهانی، منازعات و ناپایداری سیاسی-اجتماعی در بسیاری از کشورهای منطقه، وضعیت شاخصهای اقتصادی بهخصوص نرخ ارز و نرخ تورم و دهها مورد دیگر وجود دارد که بهنظر نمیرسد اجماعی درباره سرنوشت آنها بین خبرگان وجود داشته باشد و پیشبینی آینده آنها دشوار است. در چنین شرایطی طبیعی است هرنوع برنامهریزی برای آینده به شیوه سنتی با خطای بالا همراه باشد. بهرهگیری از دانش آیندهپژوهی و ساماندادن به امور از طریق «برنامهریزی سناریویی» در وضعیت کنونی نه یک انتخاب بلکه ضرورت است. خوشبختانه مخاطبان بسیاری برای آیندهپژوهی تعریفشده و امکان بهرهمندی از این دانش دمکراتیک در همه سطوح و برای همه اقشار فراهماست. آیندهپژوهی هم میتواند برای حاکمیت محور اصلی سیاستگذاریها و تصمیمها باشد و هم در سطح خرد موردتوجه سازمانها و کسبوکارها قرارگیرد. علاوه بر این حوزه جدید «آیندهپژوهی فردی» امکان بهکارگیری دستاوردهای این دانش در سطح شخصی و خانوادگی را برای طیف گستردهای از مردم فراهم کردهاست و میتواند زندگی روزمرهشان را بهبود بخشد. با این تفاسیر آیا آیندهپژوهی میتواند نجاتبخش جامعه ایرانی در سال پیشرو باشد؟ آیا میتوان با «آیندهپژوهی» از سال سخت 1400 عبور کرد؟
اگر به فهرست عدمقطعیتهای متعدد و پراهمیت پیشرو، فهرستی از روندهای نامطلوب نسبتا قابلپیشبینی در سال1400 را اضافه کنیم، نگرانی از وضعیت آینده معنای دقیقتری پیدا میکند. تداوم بحران تامین آب، آلودگی هوا و سایر مسائل زیستمحیطی، فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، آشفتگی فضای مجازی و رشد اخبار جعلی، بیکاری، فقر و نابرابری اقتصادی، فساد، بحران ناکارآمدی عملکردها، وضعیت نابهسامان صندوقهای بازنشستگی و سایر ناهنجاریهای ساختاری اقتصاد ایران تنها بخشی از این فهرست هستند.
انباشت مسائل حلنشده باقیمانده از سالهای قبل، وزن سنگینی از گذشته بر پیکر جامعه ایرانی تحمیل کرده و تحمل فشارهای زمان حال را دشوارتر کرده است. از سوی دیگر تصاویر امیدبخشی از آینده بهشکل گسترده در جامعه جریان ندارد و نتایج اغلب پیمایشهای جامعهشناختی در سالهای اخیر نشان داده شاخصهای معرف «امید به آینده» در میان شهروندان رو به افول است. باید دقت کرد که شاخص معرف «امید به آینده» متفاوت از شاخص «امید به زندگی» است. امید به زندگی نشاندهنده متوسط طول عمر در یک جامعه است و مشخص میکند بهطور میانگین انتظار میرود اعضای یک جامعه چقدر عمر کنند. این شاخص به دلایل مختلف از جمله پیشرفتهای حوزه سلامت در ایران روبهرشد بوده، اما در مقابل شاخصهایی که نشان میدهند افراد جامعه چقدر امید دارند فردایی بهتر از امروز داشته باشند اوضاع مناسبی ندارد. در پیمایشهایی از پاسخگویان درباره شرایط آینده پرسیده شده و بخش قابلتوجهی آینده را بدتر از شرایط فعلی دانسته و نگرشی خوشبینانه به آینده نداشتهاند. در یکی از آخرین نمونههای چنین نظرسنجیهایی که بهمنماه 1399 از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) صورت پذیرفت از شهروندان پرسیده شد «فکر میکنید شرکت مردم در انتخابات تا چه حد میتواند در حل مشکلات فعلی کشور مؤثر باشد؟». نتایج نشان داد درصد شهروندانی که مشارکت در انتخابات را «کاملا مؤثر» دانستهاند با درصد شهروندانی که گزینه «اصلا مؤثر نیست» را انتخاب کردهاند تقریبا برابری میکند. در چنین فضای بدبینانهای که با رخوت و انفعال عمومی همراه است، «آیندهپژوهی» هرچند میتواند مواجهه با آینده را سادهتر کند، اما قدرت معجزهبخش ندارد.
جامعه ایرانی بیش از هر چیز نیاز دارد به سمت وضعیت تاحدی باثباتتر حرکت کند و از شمار عدمقطعیتهای متعدد و پیچیده آن کاسته شود. وجود عدمقطعیتهای پیشبینیناپذیر ویژگی اجتنابناپذیر دنیای مدرن است، با این حال شدت و تعدد این عدمقطعیتها در ایران امروز از ظرفیت پذیرش معمول شهروندان فراتر رفته است. از دولتی که نمیداند با وضعیت مبهم تحریمها و امکان فروش نفت و بازپسگیری داراییهای بلوکهشده چگونه قراراست بودجه سالانهاش را محقق کند، تا کارآفرینی که مطمئن نیست کسبوکارش حتی در افق چندماهه قابلیت تداوم دارد و جوانی که نگران است با وضعیت تورم کمرشکن چطور میتواند در تدارک تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک باشد، همگی اسیر عدمقطعیتهای انباشته شدهای هستند که میشد پیش از این برای آنها تدبیر کرد. در این شرایط بیش از این محکزدن «تابآوری» جامعه ایرانی خطاست و میتواند با خسارتهای جبرانناپذیری همراه باشد. شناخت ماهیت آشوبناک دنیای امروز، ما را از این خطای شناختی دور میکند که تعیینتکلیف و سرنوشت این عدمقطعیتها را تنها در دستان یک یا چند بازیگر محدود ببینیم. با این حال تا آنجا که به محدوده ایفای نقش بازیگران و تصمیمگیران بخشهای مختلف حاکمیتی مربوط میشود، میشد در گذشته بهگونهای عمل کرد که در امروز بهتری بهسر میبردیم و همچنان میشود بهگونهای عمل کرد که فردایی بهتر از امروز داشته باشیم. در چنین شرایطی «آیندهپژوهی» میتواند بر ارادههای معطوف به خروج از وضع نامطلوب فعلی سوار شود و به تحقق آینده بهتر برای همه کمک کند.