• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
یکشنبه 15 فروردین 1400
کد مطلب : 127188
+
-

عفو؛‌پایان جدید

فاطمه عباسی

 داستان قاسم در چند جمله خلاصه می‌شود؛ آنجا که مقابل مسافران هواپیما می‌ایستد و ناچاری‌اش را نمایان می‌کند:«خوب گوشاتونو واکنید… این قصه یه مرد بدبختیه که می‌خواد با زنش و بچه‌اش کوچ کنه. اونم یه کوچ اجباری؛ درست مثل اجدادمون. می‌فهمین؟ عین پدربزرگامون. ولی خوش به حال اونا… اونا هرجا دلشون می‌خواست می‌تونستن برن، مثل حالا نبود که همه جا یه دیوار کشیدن. پول می‌خوان، ویزا می‌خوان، هزار تا کوفت و زهرمار می‌خوان‌… و این مرد بدبخت فقط یه سرمایه‌داره که اونم جونشه.»  قاسم مرد روزهای جنگ است. در اهواز به دنیا آمده، بزرگ شده و با چشمان خود خرابی‌های جنگ را در شهر دیده. محرومیت کشیده و با خیال رفتن به جزیره‌ای رؤیایی، خانواده‌اش را در موقعیتی سخت قرار داده است. نرگس اما پشت و پناه قاسم است. نقطه قوت و کمال فیلم، آرامش در کنار آشوب: « تو از قاسم چی میدونی؟ فکر کردی قاتله؟ قاچاقچیه؟ دزده؟ آدمکشه؟ اونم برا این مملکت زحمت کشیده. تو که خوزستانی نیستی، جنگ که تموم شده برگشتی سر خونه زندگیت. ولی اون موقع تازه اول بدبختی ما بود. نه کار بود؛ نه آب بود؛ نه برق بود. تو خیال کردی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی میخواد بره اونور آب؟ اون وقت که وقت خوشگذرونیش بود تو آبادان کنار جاده آب می‌فروخت؛ حمالی می‌کرد. به خدا ما چیز زیادی نخواستیم. گفتیم بریم تو یه جزیره که سرمون تو لاک خودمون باشه. کار باشه؛ امنیت باشه، آب باشه...».  خالد حردانی، قاسم «ارتفاع پست» است. مردی که 23آذر سال 79به‌علت بیکاری و مشکلات مالی به سرش می‌زند هواپیمای مسافربری اهواز به بندرعباس را برباید و مسافرانش را گروگان بگیرد و به کشوری دیگر مهاجرت کند. حالا خالد که فیلم سینمایی «ارتفاع پست» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و نویسندگی اصغر فرهادی براساس قصه زندگی او ساخته شده بود، پس از سال‌ها کش و قوس بین زندگی و مرگ در زندان و پای دار اعدام بودن، به همراه 3نفر دیگر از همدستانش به پیشنهاد ابراهیم حاتمی‌کیا و با موافقت رئیس قوه قضاییه پس از ۲۰ سال، عفو و از زندان آزاد شده و به اهواز بازگشته است. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید