داستان تکراری نفت و دلار
گپ و گفت با پیمان مولوی، اقتصاددان درباره احتمال رونق دوباره بازار سرمایه در سال1400
فتانه احدی ـ روزنامهنگار
از اواسط سال98 زمزمههای سرمایهگذاری در بازار سرمایه به واسطه رشد شاخص بورس بین مردم پیچید. این زمزمهها در اواخر سال98 اوج گرفت و با فراخوان دولت در سال99 گسترش یافت و باعث بهوجود آمدن هجمهای در بورس شد. این روند افزایشی تا مرداد99 ادامه داشت اما با بازدهی منفی بازار سهام، شاخص بورس سقوط کرد و بسیاری از سرمایهگذاران متضرر شدند؛ خیلیها توانستد بهموقع خود را نجات دهند و سود و سرمایههای خود را از بازار سرمایه بیرون بکشند اما بسیاری در مارپیچ بازارسرمایه گیر کردند. نه راه پس داشتند نه راه پیش. عدهای نیز با علم به اینکه میدانستند در این بازار گیر کردهاند و رهایی ندارند به امید گشایشی، باز هم سرمایههای خود را وارد بورس کردند اما چیزی جز ناامیدی و ضرر عایدشان نشد و اکنون با از دست دادن سرمایه خود، چشم به آیندهای دارند که شاید در آن، بازار سرمایه تکانی بخورد و بتوانند ضررهای خود را جبران کنند. برای اینکه از آینده و بازار سرمایه سال1400 اطلاعی پیدا کنیم با پیمان مولوی، دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران گپ و گفتی انجام دادهایم.
چرا بازارسرمایه روند اصلاحی و نزولی را تجربه کرد؟
وضعیت بورس عملی کاملا طبیعی است و این مورد به هیچ عنوان عجیب و غریب نیست. برای مثال در سال2020 بازارهای جهانی بهدلیل ویروس کرونا تا 70هزار میلیادر دلار سقوط را تجربه کردند و درحال حاضر با سقوطی در میانه 105هزار میلیارد دلار تغییر روند میدهند.
اول اینکه گروهی هستند که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند. این بدان معناست که ما میدانستیم بازار سقوط میکند و بازارها همواره در حال صعود و نزول هستند. نکته دوم این است که چه عواملی باعث این موضوع میشود. بازار امسال به سبب تقاضایی که دولت ایجاد کرد با هجوم سرمایهگذاران روبهرو شد، ما شاهد افزایش بودیم و این افزایش حتی میتوانست ادامهدار باشد. در این میان بازارهای موازی کار خود را انجام میدهند، نبود توازن در یک بازار توسط بازاریهای موازی بهمرور جبران میشود و این وضعیت رخ داد. در مرداد امسال بازارسرمایه 675درصد بورس بازده داشت و در مهرماه تمامی بازارها معادل 600درصد شد و این بدان معناست که به رشد اصلی خود رسیدند. نبود خوشبینی روزهای گذشته در بازار یکی از دلایل اصلی تجربه این وضعیت در بازار است. نقدینگی وارد بازار سرمایه شد و عدهای سود کردند و درنهایت از این بازار خارج شدند، یک عده هم در انتظار خروج از بازار، گروهی نیز در انتظار نوسانگیری در این بازار هستند.
همچنین قسمتی از این نقدینگی وارد بازارهای موازی مانند بازار املاک و مستغلات، طلا، دلار و... شد. میتوان گفت یکی از دلایلی که باعث میشود نقدینگی به سمت و سوی بازار سرمایه حرکت نکند این است که بازار درانتظار یک حرکت استراتژیک است که میتواند خبری خوب یا اطمینان از روند فعلی باشد. اما خبر خوب یعنی در سال آینده از میزان تحریمها کاسته و به میزان فروش نفتی اضافه میشود، همچنین رشد اقتصادی خواهیم داشت و این موضوع سیگنال بسیار مناسبی به شرکتهای بورسی میدهد تا تولید و بازار قویتر داشته باشند. رویکرد بعدی در بازار رویکرد تورمی است، یعنی تورمها برداشته نشود، رشد اقتصادی نداشته باشیم و تورم سال آینده بیش از 60تا 70درصد باشد. در این صورت نیز بورس باز هم میتواند رشد کند و جنس رشد آن میتواند تورمی باشد. اینکه ما میخواهیم بهصورت اجباری و دولتی بازار را رشد دهیم این غیرعادی است. نخستین اتفاقی که میتواند وضعیت بورس را تغییر دهد رشد اقتصادی است و دوم تکلیف تحریم و تورم مشخص شود.
در سال1400 بازار سرمایه چه وضعیتی خواهد داشت؟
دو سناریو محتمل برای سال 1400وجود دارد. سناریوی اول؛ ما در همین دولت وارد فاز مذاکرات میشویم، در نتیجه آن منابع بلوکه شدن ایران آزاد میشود. با آزادشدن این منابع در این دولت قبل از انتخابات 1400 دولت سعی میکند روی دلار تأثیر بگذارد و قیمت را حتی بهصورت مقطعی پایین بیاورد و روی صنایع پتروشیمی و بعضی صنایع دیگر تأثیر مقطعی بگذارد. اگر تحریمها برداشته شود و فروش نفت به روزی 2میلیون بشکه برسد، شاهد رشد اقتصادی خواهیم شد. و میتوانیم امیدوار باشیم در بازار سرمایه حرکت مثبت و پایداری صورت گرفته است.
سناریوی دوم؛ با همین روند پیش میرویم؛ نه مذاکرهای خواهیم داشت نه وارد فاز دیگری میشویم. این سناریو ما را وارد مارپیچ تورمی سال1400 میکند. و چون رشد اقتصادی نداریم، نقدینگی هم به 3هزارو 100هزار میلیارد تومان رسیده است. بنابراین تورم در همه بازارها افزایش مییابد. هیچ چشماندازی هم وجود ندارد همان چرخش بازارها، همان روند رشد وجود دارد. بازار سرمایه رشد خواهد کرد اما این رشد، به اندازه رشد تورمی و رشد دلار صورت میگیرد که این رشد متوازن و پایدار نیست و دلیلش فقط تورم است. اقتصاد دستوری ما دارد نشان میدهد که ممکن است با تصمیماتی که گرفته میشود وضعیت بدتر شود.
نظر شما درباره مصوبههای سازمان بورس چیست؟
به جای اینکه درباره مصوبات جدید و افرادی که آن را تصویب کردهاند صحبت کنیم کافی است تأثیر هر بخشنامه را روی بازار ببینیم. قرار نیست با هر دستورالعمل یا مصوبهای بازار به رشد برسد، این زیادهخواهی است. میلیونها نفر در بازار فعال هستند و هریک از این افراد دارای رویکردهای متفاوتی هستند.
دامنه نوسان نامتقارن باعث شد روند نزولی بازار به کندی صورت گیرد، اگر بتوانیم آرام آرام دامنه نوسان را حذف کنیم، به جای اینکه از شاخص 2میلیون تا شاخص یک میلیون و 200هزار واحد چندین ماه زمان ببرد، این سقوط در 2تا 3روز انجام میشود و بعد این روند بازار ترمیم میشود. مشکل دوم اقتصاد دستوری ایران است که در جایی شرکت در بورس بوده و در جای دیگر محصولات خود را در بورس کالا یا قرعهکشی و امثال این موارد به فروش میرساند. مشکل سوم این است که ما انتظار داریم شرکتهای بورسی و سرمایهگذارها بهصورت رابینهودوار فعالیت کنند که چنین چیزی به هیچ عنوان امکانپذیر نیست.
اگر مذاکرهای صورت گیرد بازارسرمایه ایران چه وضعیتی پیدا میکند؟
هرگونه برداشته شدن تحریم و پیوستن ایران به FATF در کوتاهمدت میتواند نرخ ارز و درآمد ریالی را کاهش دهد و تأثیر مقطعی روی بورس و شرکتهای بورسی داشته باشد اما در بلندمدت باعث توسعه بورس و شرکتهای بورسی میشود. همچنین با برداشته شدن تحریم و انجام مذاکره، یک سکته کوچک در شرکتهای صادارت محور بهخاطر پایین آمدن نرخ دلار بهوجود میآید اما آنها فروششان بیشتر خواهد شد که این را جبران میکند.
سرمایهگذاران بازار سرمایه چگونه میتوانند ضررو زیانهای سال99 را جبران کنند؟
در سرمایهگذاری احساسی و هیجانی تصمیم گرفتن خیلی نتیجه منفی دارد. بازارها، بازارهای موازی هستند. من معتقدم در اقتصادی پرریسک، مثل اقتصاد ایران که رتبه دخالت دولت در آن 164 در 170 است، یعنی هر آن ممکن است یک دستورالعمل و یک بخشنامه صادر شود، باید از بازار موازی استفاده کنند.
سرمایهگذاران میتوانند سهامهای بنیادی ضعیفشان را با سهامهای بنیادی قوی جابهجا کنند، چون بازارهای موازی هم در تعلیق هستند و معلوم نیست برای دلار چه اتفاقی میافتد.