نسبت مدیریت شفاف شهری با حکمرانی خوب
دکتر سیدمسعود نوری | پژوهشگر مرکز حقوق بشر و عدالت اسلامی دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک :
شفافیت امور در مدیریت شهری (مثلا آگاهی شهروندان از روند تصمیمگیریها و سیاستگذاریها، همچنین روال اجرای آنها) با «حکمرانی خوب» چه نسبتی دارد؟
یادداشتی که میخوانید برای پاسخ به این پرسش است.
نخست بهمعنای 2 اصطلاح کانونی توجه کنیم:
الف) شهروند: تا پیش از دوران مدرن و تشکیل ملت- دولتها واژه «رعیت» و عباراتی مانند «نظام ارباب- رعیتی» رایج بود؛ مثلا سعدی در حکایتی از باب اول گلستان میگوید:
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/ برآورند غلامان او درخت از بیخ
و نیز در باب اول بوستان میگوید:
به خُردان مفرمای کار درشت/ که سندان نشاید شکستن به مشت
رعیتنوازی و سرلشکری/ نه کاری است بازیچه و سرسری
در روزگاران سعدی مفهومی جز «رعیت» برای یاد کردن از مردمان شناخته نشده بود. صدها سال پیش و پس از او نظام ارباب رعیتی بر جهان، ازجمله فلات ایران حاکم بود و سلسلههای پادشاهی نیز بر همان اساس و مدار، سامان مییافت اما با گذر زمان، مناسبات اجتماعی و روابط قدرت دچار تحولات اساسی شد و آرام آرام مفهوم «شهروند» جانشین «رعیت» شد. نام یکی از اسناد بنیادین انقلاب فرانسه که ۲۶ اوت ۱۷۸۹ به وسیله مجمع ملی موسسان (Assemblée nationale constituante) تصویب شد این است: اعلامیه حقوق انسان و شهروندDéclaration des droits de l’Homme et du Citoyen) /
(Declaration of the Rights of Man and of the Citizen.بعدها نسخه طولانیتری از این سند با نام اعلامیه حقوق انسان و شهروند ۱۷۹۳ تصویب شد.
البته در ایران سالها پس از آن ایام هنوز اصطلاح «رعایا» در اسناد رسمی بهکار میرفت؛ مثلا در شماره اول هفتهنامه «وقایع اتفاقیه» (روزنامچه اخبار دارالخلافه طهران، ۵ ربیعالثانی ۱۲۶۷ قمری برابر با ۱۸ بهمن ۱۲۲۹ هجری خورشیدی) آمده است: «از آنجا که همت حضرت اقدس شاهنشاهی مصروف بر تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهی آنها از امورات داخله و وقایع خارجه است... و بدین سبب لازم است که کل امنای دولت ایران و حکام ولایات و صاحبمنصبان معتبر و رعایای صادق این دولت این روزنامه را داشته باشند و بر حسب قرارداد فوق در یوم جمعه پنجم شهر ربیعالثانی ایتئیل سنه ۱۲۶۷ باین کار شروع شد...»
رعیت مفهومی تکلیفمحور است؛ همانگونه که در جملات بالا خواندید، پادشاه رعیت را تربیت میکند. او از جایگاه والاتر، مردمان را مانند کودکان خویش امر و نهی میکند و آنان موظف هستند اوامر را انجام دهند و نواهی را ترک کنند. اما شهروندی مفهومی حقمحور است. شهروند فردی برخوردار از حقوق گوناگون ازجمله حق تعیین سرنوشت است. او مقامات کشور و شهر را برای تنظیم امور در محدوده زمانی مشخصی انتخاب میکند، میتواند از آنان توضیح بخواهد و درصورت نیاز آنان را فروکشد و کسان دیگری را بهجای آنان نشاند.
به هر روی، رفتن «رعیت/ تبعه» و آمدن «شهروند» تغییر دو واژه نبود بلکه تغییر گفتمان و بالاتر از آن، گذار از جهان و نحوه زیستن و ورود به عصری نو و شیوهای متفاوت از حیات فردی و اجتماعی بود.
جنبش مشروطیت ایران نیز همین نقش را داشت یا بنا بود چنین تحولی را ایجاد کند و ملت ایران را از «رعایا/ اتباع» به «شهروندان» تبدیل کند.
ب) حکمرانی خوب Good governance:
در این شیوه حکمرانی که از 3دهه پیش بدینسو در کانون توجه است، وظایف دولتها (یا دستکم اهم آنها) عبارتند از الف) مدیریت اقتصاد و نیل به حداکثر رشد اقتصادی ب) تامین حقوق شهروندی ج) تضمین حقوق اجتماعی و زمینهسازی مشارکت شهروندان در اداره کشور.
دولت پیرو الگوی«حکمرانی خوب» در سیاستگذاری و اجرای آن سیاستها شفاف عمل میکند؛ در قبال فعالیتهای خود پاسخگوست؛ علاقهمند و زمینهساز مشارکت فعال مردم در امور اجتماعی و سیاسی است و تضمینکننده برابری افراد در برابر قانون.
کمیسیون اقتصادی، اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام (ESCAP) (نهاد توسعه منطقهای سازمان ملل برای منطقه آسیا و اقیانوس آرام، متشکل از ۵۳ کشور عضو و ۹ عضو وابسته از ترکیه در غرب تا جزیره کیریباتی در اقیانوس آرام در شرق و از فدراسیون روسیه در شمال تا نیوزیلند در جنوب) اصول مهم حکمرانی خوب را چنین میشمرد: ۱- مشارکت مردم در اداره امور (آزادی بیان و تنوع دیدگاهها)؛ ۲- حاکمیت قانون؛ ۳- شفافیت (جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی آسان به آن برای همه، آگاهی افراد جامعه از چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات)؛ ۴- پاسخگویی نهادها، سازمانها و موسسات در چارچوب قانونی و زمانی مشخص؛ ۵- همگرایی عمومی؛ ۶- حقوق مساوی (عدالت)؛ ۷- کارآمدی؛ ۸- مسئولیتپذیری.
تصور آنچه آمد، موجب میشود بیدرنگ تصدیق کنیم که میان مدیریت شفاف شهری و برخورداری همه شهروندان از اطلاعات نو و کافی درباره اداره شهر با «حکمرانی خوب» پیوندی استوار برقرار است؛ اگر مبالغه نکرده و نگوییم نسبت «این همانی» میان آنهاست. احترام عملی به مردم و شعور آنان و نشان دادن اعتقاد به «ولینعمت بودن مردم» و «خدمتگزار بودن مسئولان» اقتضائاتی دارد. چگونه میتوان پنداشت حکومتی از الگوی «حکمرانی خوب» پیروی کند اما شهروندان از روند تغییر مقامات ارشد شهری بیخبر باشند. این بیخبری و عدمشفافیت و گاه پنهانکاری با اصول شناختهشده «حکمرانی خوب» فاصله دارد؛ فاصلهای از زمین تا انتهای آسمان!