حمیدرضا محمدی_روزنامه نگار
نودسالگی، نه هفتاد و هشتاد است و نه صد. نه اوج سالخوردگی است و نه آغاز کهنسالی. چیزی میانه است اما نهایت پختگی است. عصاره عمر است. میوه زندگی است و هرکس که به این پله از نردبان از زندگی برسد، به هرآنچه میخواسته رسیده و هرآنچه باید کرده است. این 9نفر، نودسالههای 1400هستند، یعنی زادگان 1310.کسانیکه هریک در عرصه و حوزه او، یکعمر پوییده و کوشیدهاند و حال نشستهاند و منتفعشدن جامعه از بروندادهای خود را میبینند. در ادامه، کوتاه و گذرا، موجز و مختصر، دربارهاش بدانید که وجودشان مغتنم است و هریک چهرهای محتشم و محترم و ما مفتخریم که در همین آخرین روزهای 1399، به استقبال آغاز دهمین دهه زندگیشان میرویم که مبارک است بر همه ما.
نیلوفرانه موسیقی
عباس خوشدل (۱ مهر ۱۳۱۰، تهران)
از اصلیترین مدیران موسیقی سالهای پیش از انقلاب بود. مدیرکل فعالیتهای هنری وزارت فرهنگ و هنر و مدیر برنامههای موسیقی آن بود و همچنین رهبری و آهنگسازی ارکستر شماره ۴ وزارت فرهنگ و هنر را برعهده داشت و به حشمت سنجری در ارکستر سمفونیک تهران مشاوره میداد. او نهفقط ردیفدانی برجسته است که حتی موسیقی تعزیه را هم بهخوبی میشناسد. در سالهای پس از انقلاب اما او با آهنگسازی آلبومهای نیلوفرانه با صدای علیرضا افتخاری، دوباره بر سر زبانها افتاد و به نسل جوان شناسانده شد. به اعتقاد محمدعلی چاوشی، «سکوت، رفتار، گفتار و سلوک وی بر فردیت خود آموختنی است.»
بانوی ادیب
امیربانو کریمی (9دی 1310، تهران)
نه آنکه بهخاطر فرزندی کریم امیری فیروزکوهی و همسری مظاهر مصفا مهم شده باشد که او خود، مستقلاً شخصیتی فرهیخته است و ادیب. او که در شناخت سبک هندی ید طولایی دارد و صائبشناسی برجسته است، حتی موسیقی را خوب میداند. دیوان فیاض لاهیجی و قاضی سعید قمی و همچنین جوامعالحکایات و لوامعالروایات و از همه مهمتر، اشعار پدرش را تصحیح کرده است. به قول مهدی ماحوزی، «به راستی این بانوی استاد چه بزرگ است و با فرهنگ؛ از یک سو تربیت شده خاندانی اصیل و با فرهنگ است که همه در تاریخ و ادب این سرزمین نقشآفرین بودهاند.»
مردِ کویر
پرویز کردوانی (1310، گرمسار)
او را پدر کویرشناسی ایران میدانند. خودش هم اهل گرمسار است و فرزند کویر. تحصیلکرده آلمان است و نخستین عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی ارومیه. او بود که مرکز تحقیقات بینالمللی بیابان را در دانشگاه تهران پایه گذاشت. او جز این، با نظریاتش در عرصه آب، خشکسالی و ریزگردها بر سر زبانها افتاده است. همچنین مطرح کرد بیابان لوت در حوالی شهداد، گرمترین نقطه کره زمین است. به قول قاسم عزیزی، «بسیاری از همکاران ما دغدغه نوشتن مقاله را دارند، اما دغدغه دکتر کردوانی کویر، بیابان، مردم و مشکلات آنهاست و هرگز به فکر مدارج علمی نبوده است.»
از قعر شرق تا قلب غرب
شیرمحمد اسپندار (1310، بمپور)
از بزرگان بیجایگزین موسیقی بلوچستان است. او را به دونلینوازیهایش میشناسند؛ سازی که آوازه او را تا قلب غرب برده و سبب شده تا فرانسویها به او دکتری افتخاری موسیقی سنتی بدهند. او که تا 40سال پیش، تک نی مینواخت حالا همه فقط دونیاش را میشناسند. او نواختن دو نی را با نگاه کردن به انگشتان کسی که همزمان در دو نی مینواخته، فراگرفتهاست. به قول محمدرضا درویشی، «شیرمحمد برای انسانها مینوازد، برای مردم بلوچ و همه ما، برای طبیعت پیرامون خود، برای نخلها و درختان، برای خاکهای سوخته از تشنگی، برای گوات و موجودات ماورای طبیعت.»
قصهگوی دوبله
رفعت هاشمپور (۷ آبان ۱۳۱۰، اردبیل)
اینکه میگویند تنها صداست که میماند را میتوان با او معنا کرد. در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، بازیگری تئاتر را آموخت اما بیش از 6دهه است که گویندگی میکند. در سالهایی که مدیریت دوبلاژ را برعهده گرفت، یکی از بهیادماندنیترین آثارش، سریال «قصههای جزیره» بود. او در این سالها، برای بازیگرانی چون سوفیا لورن، اینگرید برگمن، ویوین لی و لورن باکال صداپیشگی کرد و یکی از خاطرهانگیزترین کارهایش دوبلوری هند با بازی ایرنه پاپاس، در فیلم محمد رسولالله(ص) بود. علی کسمایی، گویندگیاش برای سوزان هیوارد در فیلم میخواهم زنده بمانم را «تلاشی مثالزدنی و زحمتی طاقتفرسا و به طرز خارقالعاده» توصیف کرده است.
بهدنبال گفتوگوی فرهنگها
جلال ستاری (14مرداد 1310، رشت)
در اسطورهشناسی از سرآمدان است. اما او فقط در اسطورهشناسی استاد نیست و تنها یک نمادپژوه نیست. او در روانشناسی درس خوانده و از قضا در سوئیس شاگردی ژان پیاژه را کرده است. او اما در شناخت روان محدود نمانده و بر شناخت تأثیر مثبت یا منفی کهنالگوها و اسطورهها و افسانهها در ناخودآگاه جمعی متمرکز شده است. بهگفته نعمتالله فاضلی، «او در تمام کارهایش، «فرهنگ یعنی گفتوگو» را مطرح میکند. کل زندگی او نمادی از ایده گفتوگوست. او براساس تئوری گفتوگوی فرهنگی، سعی میکند بین هنرمندان، نظریهپردازان و نخبگان جامعه بین عرصه سیاست با توده مردم گفتوگو ایجاد کند.»
پزشک سیاستمدار
عباس شیبانی (1310، تهران)
او را باید پزشک سیاستمدار نامید. با آنکه در دانشگاه تهران، در طب تحصیل کرد اما به وادی سیاست کشیده شد و همین هم باعث شد از دانشگاه اخراج شود. 13سال در ایام مبارزه را در زندان گذراند. در همین سالها یکی از بانیان تأسیس نهضت آزادی ایران شد. پس از انقلاب اما نمایندگی مجلس و شورای شهر را تجربه کرد. بهگفته سیدحسن قاضیزاده هاشمی، «یک انسان واقعی است. خالص، وظیفهشناس، سادهزیست، بیادعا و بیچشمداشت و همین مرام و مسلک، از پزشکی متعهد، رجلی سیاستمدار ساخت که افراد بسیاری از سیره عملی او، بسیار آموختند.»
آقای نقد
عبدالعلی دستغیب (۱۶ آبان ۱۳۱۰، شیراز)
او را با شاعریاش میشناسند و اشرافش در نقد ادبی. بیش از 60سال در روزنامهها و مجلههای مختلف از ادبیات نوشته است و نقد آن. البته در دانشسرای عالی، فلسفه و علوم تربیتی خوانده اما او با همان منتقد بودنش بر صدر نشسته است؛ از نقد هدایت و جمالزاده و دولتآبادی و احمد محمود و بزرگعلوی تا بررسی چوبک و ساعدی و آلاحمد و کسروی. به نوشته کاووس حسنلی، «از بین همه ویژگیهای دستغیب یک وجه بسیار مهم او خلق و خوی خود انتقادی و ایستادن در برابر خویشتن است و به قول باستانیپاریزی خودمشتمالی کرده است.»
در پی احیای کوچک جنگلی
شاپور رواسانی (1310، رشت)
در آلمان، علوم سیاسی خواند و رساله دکترایش را با عنوان «جنبش سوسیالیستی در ایران از قرن ۱۹ تا ۱۹۲۲: جمهوری شورایی گیلان» نوشت. چون رشتی بود و به رشت و میرزاکوچکخان عِرق و علاقه عجیبی داشت، نهتنها سیر پژوهشهایش را معطوف به او کرد که برای احیای خانه کوچک جنگلی تلاش بسیار کرد و بنیاد پژوهشی- فرهنگی میرزا کوچکخان جنگلی را هم بنیاد نهاد. او همچنین روی شیوه تولید در جوامع مستعمراتی مطالعاتی کرده و حتی کتابهایی با نام «اتحادیه مردم شرق» و «مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی» نوشته است.
جشننامه همشهری برای مفاخری که در سال 1400نودسالگیشان را جشن میگیریم
این 9 نفر
در همینه زمینه :